همانگونه که عنوان شد، مدلهای مختلفی برای ارزشیابی آموزشی مطرح شدهاند که برخی از مدلهای معروف در زیر به اختصار توضیح داده میشود:
مدل ارزشیابی کرک پاتریک
یک چارچوب پذیرفته شده برای ارزشیابی برنامههای آموزشی مدل کرک پاتریک است، در واقع پرکاربردترین مدل برای ارزشیابی آموزشی در سازمان مدل کرک پاتریک است.
این الگو در سال 1950 توسط کرک پاتریک طراحی شده است و از آن زمان نیز توسط افراد زیادی با توجه به شرایط دچار تغییر شده است، اما ساخت اصلی آن که حاوی چهار مرحله میباشد، بدون تغییر باقی مانده است. بیشتر مدل ارزشیابی مذکور در بر اساس الگوی ارزشیابی آموزشی بر اساس چهار سطح بنا شدهاند که اولین بار توسط کرک پاتریک 1959 ارائه شده است.
این الگو به عنوان الگوی جامع، ساده و عملی برای بسیاری از موقعیتهای آموزشی توصیف شده است و به وسیله بسیاری از متخصصان در این حوزه شناخته میشود. کرک پاتریک، ارزشیابی را به عنوان تعیین اثربخشی در یک برنامه آموزشی تعریف کرده و فرایند ارزشیابی را در چهار سطح یا گام (واکنش، یادگیری، رفتار و نتایج) تقسیم میکند.
الف) واکنش: منظور از واکنش، میزان عکسالعملی است که فراگیران نسبت به عوامل مؤثر در اجرای یک دوره آموزش است. این واکنش را میتوان از طریق پرسشنامه و یا روشهای معمول دیگر به دست آورد.
واکنش چگونگی احساس شرکتکنندگان را درمورد برنامه آموزش (رضایت) اندازهگیری میکند، این پیمایشها بهدنبال دریافت نظرات شرکتکنندگان نسبت به آموزش، برنامه درسی تکالیف درسی، مواد و تجهیزات آموزش، کلاس یا وسایل، ارزش و عمق محتوای دورههای آموزشی و غیره هستند.
اخذ جوابهای درست و معنادار از شرکتکنندگان در این مرحله بسیار مهم و حیاتی است، این واکنشها به تصمیم دربارۀ تداوم یا قطع دورههای آموزشی بعدی کمک میکند.
ب) یادگیری (دانش): یادیگری عبارت است از تعیین میزان فراگیری، مهارتها، تکنیکها و حقایقی است که طی دوره آموزشی، به شرکتکنندگان آموخته شده و برای آنان روشن گردیده است.
برای دستیابی به اطلاعات موثق در این زمینه، اجرای دو ارزشیابی پیشبینی یا تشخیصی و پسینی یا تکمیلی کمککننده است. اگر آزمونها دارای روایی و پایایی باشند، در آن صورت از بخش آموزشی میتوان به وسیله مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون تعیین کرد.
ج) رفتار: منظور از رفتار، چگونگی و میزان تغییراتی است که در رفتار شرکتکنندگان در اثر شرکت در دورههای آموزشی حاصل میشود. این تغییرات را میتوان با ادامه ارزیابی در محیط واقعی کار روشن ساخت. این سطح نسبت به سطوح قبلی بسیار چالش برانگیز است، زیرا که شرکتکنندگان باید فرصتی را بر تغییر در رفتارشان به دست آورند، بعلاوه هر سازمانی بر تغییر کردن یا نکردن رفتار در حین کار تأثیر دارد.
ه) نتایج: منظور از نتایج میزان تحقق اهدافی است که بهطور مستقیم به سازمان ارتباط دارد. اندازهگیری این سطح چهارم بسیار مشکل است و در آن شواهدی در مورد کاهش هزینه، کاهش دوبارهکاریها نسبتبه جابجایی یا سوانح و افزایش کیفیت تولید کالا و خدمت بررسی میشود. در این الگوی ارزشیابی، بهصورت پیشروند بهسمت بالا یعنی حرکت از سطح واکنش به سطح نتایج مشکلتر میشود، به علاوه سطوح بالاتر این مدل اطلاعات باارزشتری را فراهم میکند. دو سطح اولیه ارزشیابی در درون محیط آموزشی صورت گیرد و در حالی که دو سطح پایانی در محل کار کارکنان اندازهگیری میشوند.
مدل بازگشت سرمایه فیلیپس
الگوی ROI یا فیلیپس حاصل توسعۀ الگوی کرک پاتریک است. بازگشت سرمایه پنجمین سطحی است که به الگوی پاتریک افزوده شده است. فیلیپس در این مدل نشان میدهد که چگونه باید مقادیر پولی یا مالی خود را در ارزش آموزش دخالت داد و بازگشت سرمایه را در یک فعالیت آموزشی محاسبه کرد.
سه مرحله الگوی ارزیابی فیلیپس به شرح زیر است:
مرحله اول: ارزشیابی برنامهریزی- این مرحله در چند گام انجام میشود: گام اول، شامل تعیین اهداف برنامه، اهداف ارزشیابی، تعریف انواع منافعی که باید ارزشیابی شوند، تعیین روشهای جمعآوری اطلاعات و تعیین زمان برای ارزشیابی میشود. گام دوم، تعیین روش ارزشیابی از منافع برنامه آموزشی است. منافع به وسیله یک رویکرد ترکیبی ارزشیابی میشوند.
مرحله دوم: جمعآوری دادهها- دومین مرحله از مدل بازگشت سرمایه، جمعآوری دادهها است. این مرحله شامل تعیین هزینههای برنامه و جمعآوری فیزیکی دادههای منافع است. این مرحله در چند گام انجام میشود:
گام اول، جمعآوری دادهها و تعیین هزینههای برنامه آموزشی است. گام دوم، جمعآوری دادهها و تعیین منافع برنامه آموزشی است.
مرحله سوم: تحلیل دادهها- مرحله سوم شامل ارزیابی دادهها، جمعبندی و گزارش نتایج است. ارزیابی اطلاعات، هزینهها و منافع را مشخص میکند. هزینهها قابل فهم هستند اما برای تعیین منافع ضروری است اطلاعات کمی به ارزش پول تبدیل شوند.
طور دیگری هم میتوان این مدل را تحلیل کرد. بر اساس سطوح 5گانه میتوان میزان بازگشت سرمایه که هدف اصلی این مدل است دست پیدا کرد. مطابق جدول زیر:
مدل ارزشیابی آموزشی سیپ
این مدل در سال 1971 توسط استافیل بیم و همکارانش طراحی شده است. مدل سیپ دارای چارچوبی است که مدیران و تصمیمگیرندگان را در چهار نوع تصمیمگیری زیر کمک میکند:
1- ارزشیابی از بافت (زمینه): هدف آن فراهم آوردن یک زمینه منطقی برای تعیین اهداف آموزشی است و این مرحله از ارزشیابی شامل کوششهای تحلیلگرایانه برای تعیین عناصر مربوط به محیط و کوشش در جهت شناسایی مشکلات، نیازها و فرصتهای موجود در یک موقعیت آموزشی است.
2- ارزشیابی از درونداد: این مرحله اطلاعات موردنیاز درمورد چگونگی استفاده از منابع دستیابی به اهداف برنامه جمعآوری میشوند. در ضمن ارزشیابی درونداد، ماهیت توانایی نظام آموزشی و استراتژیهای بالقوه برای رسیدن به هدفهایی که درنتیجۀ ارزشیابی از بافت مشخص شدند تعیین میشوند. همچنین در این مرحله به تصمیمگیرندگان کمک میشود روشهایی را طراحی کنند که برای دستیابی به اهداف ضروری است.
3- ارزشیابی از فرایند: در این مرحله کوشش میشود تا پاسخ پرسشهایی نظیر آیا برنامه بهخوبی درحال پیاده شدن است؟ چه موانعی بر سر راه موفقیت آن وجود دارند؟ چه تغییراتی ضروری است؟
4- ارزشیابی از خروجی: در این مرحله نتایج واقعی مشخص میشوند. پس از بررسی کامل نتایج، اطلاعات لازم در اختیار تصمیمگیرندگان گذاشته میشود تا درصورت لزوم درمورد ادامۀ برنامه یا متوقف کردن آن تصمیمگیری کنند.
مدل ارزشیابی استاندارد ایزو 10015
استاندارد ایزو 10015 قبلاً توضیح داده شده است و فقط در اینجا به شیوه ارزیابی آموزشی از منظر این استاندارد پرداخته میشود.
در این استاندارد اثربخشی برنامههای آموزشی از طریق برتری تلفیقی نظرات آموزشدهنده، آموزشگیرنده و ناظر یا مسئول مستقیم ارزشیابی میشود. نمای ساده این ارزیابی اثربخش آموزشی از منظر استاندارد 10015 در شکل 2 توضیح داده شده است:
مدل ارزشیابی چند سطحی توتادو
برای ارزشیابی آموزشی مدلهای بسیار زیادی مطرح شده است که عموماً ریشه در 4 مدل ارائه شده قبلی دارند؛ اما یکی از مدلهای نسبتاً جدید، مدلی است که توسط بیردی، کمال 2010 مطرح شده است.
مدل توتا دو، روشهای ارزشیابی قبلی و یکپارچه و نتایج متنوع حاصل از مشارکت در فعالیتهای آموزشی و بهسازی را توصیف میکند. در این مدل، نتایج در چهار سطح توصیف و اندازهگیری میشوند:
- فردی؛
- تیمی؛
- سازمانی؛
- اجتماعی.
1- ارزیابی سطح فردی شامل 5 سطح فرعی است:
عاطفی: شامل ارزیابی واکنش کارکنان، انگیزه، خودکارآموزی، نگرشها و سلامت ذهنی؛
شناختی: شامل ارزیابی روانی، کلامی و ارزیابی نحوۀ ارائۀ دانش؛
رفتاری: شامل ارزیابی تعهد خارج از وظیفه شغلی، عملکرد مربوط، وظیفۀ شغلی؛
فیزیکی: شامل ارزیابی سلامت و تناسب؛
ابزاری: شامل ارزیابی حوادث، ارزیابی فعالیتهای آموزشی و توسعه کارکنان، ارزیابی حقوق ودستمزد.
2- ارزیابی سطح تیمی شامل 4 سطح فرعی است:
عاطفی: شامل ارزیابی تغییرات در هویت یا اعتبار تیمی؛
شناختی: شامل ارزیابی دانش کلامی، ارزیابی ارائۀ دانش در گروه؛
رفتاری: شامل ارزیابی روند کار تیمی و رفتارهای درونگروهی؛
ابزاری: شامل ارزیابی حوادث، تغییرات وضعیت تیم مانند افزایش استقلال تیمی یا به دست آوردن امتیازات تیمی.
3- ارزیابی سطح سازمانی شامل 4 سطح فرعی است:
مالی: شامل ارزیابی گردش مالی، سود، قیمت سهام؛
خروجی: شامل ارزیابی کیفیت، کمیت، تنوع مؤلفهها، محصولات یا خدمات؛
فرآیندها: شامل ارزیابی زمان کامل کردن کارها، کارایی سیستم ارتباطی؛
منابع: شامل ارزیابی منابع انسانی و غیرانسانی (تجهیزات).
4- ارزیابی سطح اجتماعی شامل 5 سطح فرعی است:
اقتصادی: شامل ارزیابی سرمایهگذاری در منطقه؛
سلامت و رفاه: شامل ارزیابی نرخ مرگ و میر بیماری؛
آموزشی: شامل ارزیابی سطح کیفی اشتغال علمی؛
نظم و قانون: شامل ارزیابی نرخ جرایم محلی؛
زیستمحیطی: شامل ارزیابی سطح آلودگی؛
درواقع نگاه این مدل به اثرات کوتاهمدت و بلندمدت آموزشی است و تأثیر آن بر سلامت جامعه. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
آموزش و توسعه کارکنان در سازمان
240,000 توماننام مولف |
میرعلی سید نقوی |
---|---|
شابک |
9786227239560 |
تعداد صفحه |
395 |
سال انتشار |
1400 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |