بریده‌های کتاب

اسطوره در هند

اساطير هند عمری دراز در تاريخ شفاهی و مكتوب اين كشور دارند. اما هيچ‌كدام از اين داستان‌ها، حماسه‌ها، قهرمانی‌ها و رخدا‌های پيچيده رنگ و لعاب ثابتی نداشته و در هر دوره و زماني صورتی گوناگون از خلقت و نابودی، جنگ و عشق به خود گرفته‌اند. اغلب اسطوره‌های اين سرزمين دارای نسخه‌هايی با شخصيت‌ها، هويت‌ها و تاريخ‌هايی متعدد هستند. اين تنوع كه از سويی نشانگر غنای فرهنگ اساطيری يک كشور بوده، از سوی ديگر مطالعۀ آن را مشكل ساخته است.
علاوه‌بر پرستش خدايان مذكر و مؤنث، جانگرايی يا آنيميسم نيز در درۀ سند طرفداران بسياری داشته است. پرستش سنگ‌ها، درختان و جانوران كه جايگاه ارواح نيک و شر بوده‌اند، به‌صورت پرستش مارهای اساطيری كه با صورت انسان در درون زمين می‌زيستند، و موجوداتی فوق طبيعی شامل ارواح و اشباح، و همچنين نمايش نمادين آلات جنسی مذكر و مؤنث، و نيز استفادۀ بسيار از آب در مراسم مذهبی، ظهور يافته بود.

آفرينش

فلسفۀ خلقت جهان در «ريگ‌ودا» ميان چند تئوری در نوسان است. يكی جهان را نتيجۀ آفرينشی مكانيكی توسط نجاران الهی، و ديگری آن را نتيجۀ توليد طبيعی می‌داند. در ابياتی از ريگ‌ودا نيز آفرينش جهان را منتسب به بدن ديوی با نام پوروشا می‌دانند. پرجاپتی يا تخمۀ الهی كه حاوی انرژی مذكر و مؤنث به‌صورت توأمان است، از پوروشا زاده و پوروشا دوباره از اين تخم زاده شد.
در ابياتِ با رويكرد اساطيری نيز همه‌چيز را از برهما يا پرجاپتی می‌دانند، او كه نه‌تنها پدر خدايان، بشر و ديوهاست، بلكه پدر همه‌چيز است. پرجاپتی درواقع نماد انسان‌انگارانۀ «خواست، ميل و‌ طلب» يا همان دانۀ اولين آفرينش است. ازاين‌رو در اغلب ابيات نقطۀ آغاز آفرينش يا پرجاپتی است كه در پی طلب و ميل شديد برای بچه‌دار شدن است، يا ميل شديد برای خلقت، يا آب‌های ازلی كه هيرانياگربها، تخم طلايی كيهانی، بر روی آن شناور است و در آنجاست كه روح طالب خلقت توليد می‌شود.

خدايان

بنيان اساطير ودايی شامل تمام پديده‌ها، اشيا و چيزهايی است كه ازنظر مردمان اين دوره داراي روح هستند و الهی. هيبت هر چيزی كه بشر را تحت تأثير قرار می‌داد يا به نظر می‌رسيد كه می‌تواند تأثير خوب يا بد بر زندگی بشر داشته باشد در اين دوران نه‌تنها مورد احترام بود، كه مورد نيايش نيز قرار می‌گرفت، بهشت، زمين، كوه‌ها، رودخانه‌ها، گياهان، اسب، گاو، مرغ آمين‌، يا ديگر حيوانات، حتی ابزارآلات دست‌ساز بشر مانند سلاح‌ها، ارابه‌های جنگی، طبل، داس، يا وسايل مورد استفاده در مراسم آئينی و... . اين گونه از نيايشِ سطوح پایين‌تر تنها قسمتی از دين ودايی را شامل می‌شد. خدايان حقيقی وداها انسان‌هايی برجسته و خارق‌العاده بودند كه تحركات و اعمالشان متأثر از اعمال انسانی بود، همانند انسان‌ها متولد می‌شدند، اما ناميرا بودند. اين خدايان درواقع نمادهای مذهبی پديده‌ها و نيروهای طبيعت بودند. شایان ذكر است ميزانِ ويژگی‌ها و كيفيات انسانی قائل‌ شدن برای خدايان در موارد گوناگون متفاوت بود. آنگاه كه نام خدا دقيقاً مانند همتای طبيعی‌اش است، تجسم شخصيت در سطحی ابتدايی است و تنها در حد نام باقی‌ می‌ماند: سوريا به‌معنی خورشيد و همچنين خدای خورشيد، اوشا به‌معنی طلوع خورشيد و نيز ايزدبانوی طلوع خورشيد. درمورد خدايانِ مراسم آئينی همانند اگنی و سوما، نيز شخصيت‌بخشی به‌صورت عناصر قابل‌لمسِ همتای اين خدايان يعنی خودِ آتش و سوماست. آنگاه كه خدا از بستر فيزيکی‌اش متمايز است، شخصيت‌سازی در سطح پيشرفته‌تری اتفاق می‌افتد: ماروت‌ها ايزدان توفان. برخی از خدايان نيز همانند وارونا- خدای آسمان- متعلق به دوران پيش‌ودايی هستند و پی بردن به صفات ايشان تنها به‌كمک متون پيش‌ودايی امكان‌پذير است، زيرا سطح انتزاع در شخصيت‌پردازی آنها شدت بيشتری دارد.
خدايان اين عصر بنابر ريگ ودا مرتبط با زمين، آسمان و بهشت‌اند و به طور كلی شامل دواهاو آسوراها هستند. دوا به‌معنی ايزد است و آسورا را گاه ارواح طبيعت و گاه نيمه‌خدايانی خوب يا بد، با قدرت‌های مافوق انسانی می‌دانند كه در نبرد دائمی با دواها برای به دست‌ آوردن قدرت بيشتر هستند.
بنيان نيايش در اين عصر يجنا به‌معنی سرسپردگی، نيايش و اعطای پيشكش و نذری است. يجنا همواره بخشی از آئين فردی يا اجتماعی بوده است. هرگاه اگنی يا آتش مقدس حضور داشت، مانترا يا اوراد مذهبی خوانده می‌شد و نذري‌هايی پيشكش آتش می‌شد. اين اعتقاد وجود داشت كه آتشِ اگنی هر چيزی كه در آن ريخته شود را به آسمان و نزد خدايان می‌برد و خدايان در عوض، بركت و رحمت خود را شامل حال نيايش‌كنندگان می‌كردند. مردم در اين دوران به انتقال روح اعتقاد داشتند.
تا اواخر دورۀ ودايی، اواسط يا اواخر هزارۀ اول ق. م.، كه دورۀ متون اوپانيشاد نيز بود، شخصيت‌ها و صفات بسياری از ايزدان ريگ‌ودا تغيير كرد و بعضاً با تركيبات نوينی آميخته شد. اين فرآيند احتمالاً متأثر از آشنايی آريايی‌ها با عناصر غير‌آريايی يا تغييرات اجتناب‌ناپذيرِ زمان و محيط بوده است. تغيير ستايش رودرای ودايی به شيوای هندويی ازجملۀ اين تغييرات است. شيوا درواقع صفت تسلی‌بخشِ رودرا بود كه كم‌كم جای رودرای ددخو را گرفت. ويشنو نيز كه در ريگ ودا از اهميت چندانی برخوردار نبود در هندوئيسم تبديل به آفرينندۀ هستی می‌شود. بدين‌ترتيب سرانجام اساطير و آئين‌های محلی و كهنِ دوران ودايی در پايان اين دوران در قالب هندوئيسم تجلی يافتند.

طبيعت

در سرزمين اساطيری هند، طبيعت و هريک از عناصر آن از قداست برخوردار هستند. چنانكه ذكر شد از دوران ودايی، شاهد حضور عناصر طبيعت به‌عنوان خدايان متعدد هستيم. به‌طوری‌كه هر عنصر طبيعی كه برای انسان مقهور در طبيعت ناشناخته بوده به‌عنوان خدا پرستش می‌شده است. اين مهم در سروده‌های ودايی دربارۀ ايزدان و الهه‌ها مشهود است. الهه‌های ودايی يا برگرفته از طبيعت‌اند يا خويشكاری وابسته به طبيعت دارند؛ ايندرا: خدای طوفان، وارونا: خدای آسمان و وايو: خداي باد و... . گويی ذهن انسان هندو دربرابر طبيعت كشف‌نشدۀ اطرافش، احساس ترسی آميخته با احترام داشته و در ادعيه و سرودهايش همراهی و مهربانی اين وجود عظيم را تمنا می‌كرده است.

زندگي پس از مرگ

مرگ، مقوله‌ای مهم در انديشه و باور هندويان بوده كه در اساطير آنها نيز بازتاب داشته است. اهميت انديشۀ مرگ در باور هندوان كه همۀ پديده‌ها حتی خدايان را نيز دربرمی‌گيرد، سبب شكل‌گيری اسطوره‌های متعددی در اين مورد شده است. اسطوره‌هايی كه در آنها مرگ به‌معنای نابودی نيست. زيرا هر مردن، به‌معنای آغازی دوباره است. در اين اسطوره‌ها حيات و آفرينش جهان و انسان نيز با مرگ و زاده ‌شدن‌های پی‌درپی در ارتباط است. اين موضوع كه رنج فراوانی را به انسان تحمیل می‌كند، هندوان را به يافتن راه‌حلی خاص برای رهايی از اين فرآيند هدايت می‌سازد. پيوستن به نيروانا- فناشدن- مهم‌ترين و تنها راه‌حل خروج از چرخۀ تناسخ است كه سعادت واقعی را به همراه دارد.
مفهوم تناسخ يا تجسد دوباره به‌معنای چرخه‌ای كه به‌واسطۀ مرگ روح از جسمی به جسمی ديگر (انسان، حيوان، گياه يا اشيای بی‌جان) حلول پيدا می‌كند، در نظام اعتقادی- اجتماعی سرزمين هند جايگاه ويژه‌ای دارد. اين چرخۀ تولد و مرگ كه «سمساره» نام دارد، طبق اتفاق نظر صاحبنظران، مفهومی است كه پس از دوران ودايی ظاهر شده و در اوپانيشادها متحول شده است. چرخۀ سمساره خود نيز تابع «كارما» به‌معنای عمل و عكس‌العمل است. طبق نظريۀ كارما، روح انسان از بدنى به بدن ديگر منتقل می‌شود تا اينكه همۀ آثار كارما از بين برود، اين جابه‌جايى تا زمانى كه روح به‌طور كامل از ماده جدا شود، ادامه پيدا می‌كند. نظریۀ كارما و باور به تناسخ درهم تنيده و لازم و ملزوم يكديگرند.

کتاب‌های مرتبط

اسطوره‌شناسی (مروری بر جهان اساطیری)

200,000 تومان
وزن 0.5 کیلوگرم
نام مولف

پدیده عادلوند, شهره جوادی

شابک

9786008731955

تعداد صفحه

200

سال انتشار

1399

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *