بریده‌های کتاب

مفاهیم و تعاریف مدیریت استراتژیک

تعریف استراتژی؛ در مورد تعریف استراتژی، از دو منظر عام و خاص به شرح زیر اظهار نظر شده است:

 استراتژی در معنای عام

عبارتست از دیدگاه و تفکر رقابتی داشتن در عرصۀ مدیریت. به عبارت دیگر استراتژی یک رویکرد مدیریتی است که در آن مدیر سازمان خود را در میدان رقابت ‌می‌بیند و کوشش خواهد کرد وزن، موقعیت و سهم سازمان خود را در این میدان افزایش دهد.. استراتژی از طریق فرآیند و متدلوژی باعث ایجاد مزیت رقابتی ‌می‌شود. پس استراتژی یک نگرش، روش و قالب ذهنی است. درواقع فلسفۀ وجودی استراتژی پذیرش فضای رقابتی است. از این منظر پرسش این است: استراتژی چیست؟

 استراتژی در معنای خاص

از منظر خاص استراتژی‌ها به‌عنوان روش، ابزار، طرح و راهکارهایی تلقی می‌شوند که سازمان را به نقطۀ مطلوب برسانند. در این منظر پرسش این است: استراتژی‌های سازمان کدامند؟ یا استراتژی سازمان در فلان موضوع چیست؟
دیوید آر. فرد معتقد است استراتژی‌ها ابزارهایی هستند که شرکت ‌می‌تواند بدان وسیله به اهداف بلندمدت خود دست یابد. استراتژی‌های شرکت می‌توانند به‌صورت گسترش دادن فعالیت در سطح جغرافیایی، تنوع بخشیدن به فعالیت‌ها، خرید شرکت‌های دیگر، تولید و عرضۀ محصول، رسوخ در بازار، کاهش دادن هزینه‌‌ها، فروش اقلا‌می از دارایی‌‌ها، تفویض اختیار و تشکیل مشارکت‌های خصوصی ایفای نقش کنند.
براساس نظریۀ هانگر و ویلن، استراتژی به سه پرسش اساسی زیر پاسخ می‌دهد:

  • جایگاه کنونی سازمان کجاست؟ (آنجا که مدیریت دوست دارد باشد).
  •  اگر تغییری انجام نشود، سازمان ظرف سال‌های آینده کجا خواهد بود؟
  •  اگر پاسخ‌‌ها قابل قبول نیستند، مدیریت باید چه فعالیت‌های ویژه‌‌‌ای را انجام بدهد؟ چه مخاطرات و هزینه‌هایی وجود دارد؟

از نظر مینتزبرگ:
استراتژی تشخیص فرصت‌های اصلی و تمرکز منابع سازمان در جهت تحقق منافع نهفته در آن است.
به‌منظور درک بهتر مفهوم استراتژی تعاریف زیر را ارائه ‌می‌کنیم:
هندرسون ‌می‌گوید:
استراتژی،‌‌‌ ایجاد یک مزیت منحصربه‌فرد برای سازمان است.
از نظر مارکیدز:
استراتژی، هنر خلق جایگاه برتر برای سازمان است.
مینتزبرگ برای استراتژی پنج تعریف زیر را ارائه کرده است:
طرح Plan، صف‌آرایی Ploy، الگو Pattern، موقعیت Position و ‌چشم‌انداز Perspective.

در نگاهی دیگر استراتژی تشخیص فرصت‌های اصلی و تمرکز منابع سازمان در جهت تحقق منافع نهفته در آن نیز معنی شده است.
برای درک بهتر ابعاد استراتژی سه سؤالی که در مدیریت مطرح شد، را درمورد استراتژی نیز مطرح ‌می‌کنیم:
سؤال اول. استراتژی چیست؟ در پاسخ به این سؤال ‌می‌توان گفت: استراتژی داشتن دیدگاه و تفکر رقابتی است. استراتژی یک رویکرد مدیریتی است با مشخصاتی نظیر خود را در میدان رقابت دیدن، نگرش سیستمی، تمرکز بر افق زمانی بلندمدت، فرصت‌قاپی و... .
سؤال دوم. استراتژی به چه کار می‌آید و دستاورد آن برای سازمان چیست؟ در این مورد ‌می‌توان به اجمال گفت از مدیریت استراتژیک انتظار ‌می‌رود برای سازمان مزیت رقابتی‌ ایجاد کند.


مفاهیم و تعاریف مدیریت استراتژیک
سؤال سوم. استراتژی چگونه کار می‌کند و یا فرآیند آن کدامند؟ در‌‌ ‌این باره نیز ‌می‌توان گفت فرآیند مدیریت استراتژیک در سه گام قرار ‌می‌گیرد: برنامه‌ریزی استراتژیک یا تدوین استراتژی، اجرای استراتژیک یا پیاده‌سازی استراتژی‌ها و درنهایت کنترل یا ارزیابی استراتژیک که در بخش‌های دیگر به تفصیل مورد بحث قرار ‌می‌گیرد.

 تفکر استراتژیک

تمرکز روی شناسایی و توسعۀ فرصت‌ها با هدف خلق ارزش، از طریق‌‌ ایجاد محیط گفتگوی خلاق بین افرادی که می‌توانند در جهت‌گیری‌های اصلی سازمان مؤثر باشند. تفکر استراتژیک، روش درک جهت‌گیری‌ها و محرک‌های اصلی و اثرگذار بر روی سازمان و تفکر خلاق معطوف به چالش‌های یک سازمان از طریق مذاکرات سازنده و مثبت است. تفکر استراتژیک عبارت است از:

  •  پیش‌بینی، تبیین، تشخیص و‌ ایجاد آیندۀ مطلوب برای سازمان. فرآیند تدوین استراتژی‌ها، با‌‌‌ ایجاد و توسعۀ تفکر استراتژیک خلق و اثربخش ‌می‌شود؛
  •  هنر غلبه بر سنت‌‌ها و کشف و جاری‌سازی پارادایم‌های جدید؛
  •  هنر پیدا کردن راه‌های همکاری با دیگران در شرایطی که اکثریت تمایل به تک‌روی دارند؛
  •  هنر متقاعد کردن خود و دیگران برای انجام آن چیزی که ادعا ‌می‌کنیم؛
  •  هنر تفسیر و تحلیل اطلاعات و نتیجه‌گیری‌های منطقی و خلاقانه از آن‌ها؛
  •  ارائه و خلق راهکارهای اجرایی و ارزیابی آن‌ها مبتنی بر حقایق؛
  •  برخورداری از تفکر یکپارچۀ منطقی، عقلایی، خلاق و نوآور.

به‌طورکلی تفکر استراتژیک عبارت است از: الگویی ذهنی که از طریق آن ارزش‌های کلیدی در سازمان ایجاد و با تصمیم‌های اساسی و روزانه ‌چشم‌انداز مشترک خلق شود. به عبارت دیگر، تفکر استراتژیک یعنی داشتن بصیرت و درک از بازار رقابت و شناخت پیچش مو!

ویژگی‌های تفکر استراتژیک

خانم جین لیدکا از اندیشمندان عرصۀ استراتژی، ویژگی‌های تفکر استراتژیک را شامل موارد زیر ‌می‌داند:

  1.  نگرش سیستمی: مجموعۀ اجزای تشکیل‌دهنده که دارای هم‌افزایی درونی هستند؛
  2.  تمرکز بر هدف و تعیین جهت‌گیری‌های سازمان: تمام فعالیت‌‌ها برای رسیدن به یک هدف مهم انجام ‌می‌شود؛
  3.  فرصت‌جویی یا فرصت‌طلبی زیرکانه و به عبارت درست‌تر، فرصت‌قاپی؛
  4. حرکت در افق زمان: گذشته، حال و آینده را به هم گره بزند؛
  5.  فرضیه‌سازی، حلقه و اصل بین خصوصیات خلاقانه و تحلیل در فرآیند فرضیه‌سازی گفته ‌می‌شود؛ اگرچنین شرایطی فراهم شود پس چنان خواهد شد؛

از نظر برخی از پژوهشگران مدیریت مراحل شکل‌گیری تفکر استراتژیک عبارت است از:

  1.  کشف و شناخت نیازهای نهفتۀ بازار؛
  2.  بازخورد و یادگیری از بازخورد به‌دست‌آمده با درک نیاز نهفتۀ بازار و کشف قواعد ارزش‌آفرین برای مشتری؛
  3.  خلق ‌چشم‌انداز و اهداف بسیار بلندمدت با خلاقیت، شهود و فرآوری داده‌‌ها، ‌‌‌ایده‌‌ها، تجارب و بصیرت؛
  4.  پیاده‌سازی در عمل (برنامه‌ریزی استراتژِیک).

بر همین اساس، پنج فرمان استراتژیک زیر را خطاب به متفکران استراتژیک اعلام کرده‌اند:

  •  فرمان اول. یادگیری از محیط؛
  • فرمان دوم. کشف نیازهای بی‌پاسخ مانده به‌معنای: شناخت نیاز‌های بالفعل و بالقوه+ خلق ارزش برای مشتری؛
  •  فرمان سوم. توجه به اهداف نهایی؛
  •  فرمان چهارم. قابلیت‌سازی برای رقابت به‌معنای: توانمند‌سازی سازمان برای پاسخگویی بهتر به مشتری؛
  • فرمان پنجم. راه میان‌بر تصمیم‌گیری.

مینتز برگ معتقد است برنامه‌ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک مکمل هم هستند یعنی متفکران و برنامه‌ریزان در کنار هم ‌می‌توانند سازندۀ استراتژی‌های اثربخش باشند.

برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

کتاب‌های مرتبط

راهنمای گام به گام مدیریت استراتژیک در سازمان‌های مادری

125,000 تومان
وزن 0.5 کیلوگرم
نام مولف

سید هاشم هدایتی, فریدون فدایی دولت

شابک

9786007172674

تعداد صفحه

220

سال انتشار

1395

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *