بهسرعت میتوان دریافت که گردشگران داوطلب، گروهی متمایز هستند. بهنظر میرسد عدۀ کمی از مردم گردشگران داوطلب را مسخره میکنند. در عوض، خیلی باورپذیر هم نیست که افراد با هزینۀ زیاد دست به تجربهای بزنند که در آن کار و فعالیتی برای کمک به رفاه سایر افراد و محیط زیست باشد. در برخی موارد واکنشهای مثبتی درخصوص ارزش اقدامات داوطلبانه در جامعۀ میزبان و جامعۀ مبدأ ابراز میشود. این دیدگاه همچنین اظهار میدارد که گردشگران داوطلب، ویژگیهای مثبت شخصیتی و دیدگاه جدید جهانی به دست میآورند و جامعۀ میزبان نیز حداقل بهصورت موقت به نیروی کار و متخصص دسترسی پیدا میکند.
بهراحتی میتوان دید کشورهای مبدأ گردشگری داوطلبانه، کشورهای مرفه غربی هستند. یعنی بیشتر گردشگران داوطلب از اروپای غربی و آمریکای شمالی و تعداد کمی هم از استرالیا و نیوزلند هستند. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا بهنظر میرسد این الگوی کشورهای مبدأ دربین داوطلبان (بدون توجه به اینکه مطالعه در کجا انجام شده است) غالب است؟ برای طرح این سؤال بهگونهای متفاوت، چرا گردشگران داوطلب از آسیا و خاورمیانه (که در آنها هم مجموعههای موازی و آشکاری از ثروت و مهارت وجود دارد) کم هستند؟
به نظر میرسد توجه به تفاوتهای فرهنگی در ارزشها و نگرشهای گروههای ملیت در پس این تفاوتها نهفته است. همان نیروهایی که موجب پیشرفت جوامع اروپایی یا وابسته به آنها شده و تلاش برای رفاه فردی در چنین جوامعی را در پی داشته است، دو پیامد مرتبط دیگر نیز داشته است. اولین مورد درقالب بیگانگی بین انسان و محیط آنها توصیف میشود، یک باور دکارتی مبنیبر اینکه مردان و زنان از طبیعت جدا هستند و میتوانند از آن برای رفاه خود استفاده کنند. بااینحال، هنوز هم بهطرز متناقضی، این ویژگیهای فردگرایانه و استثمارگر، وجود دارد و بذرهای مسئولیت اخلاقی و معنوی را نیز به همراه دارند - باورهایی مبنیبر اینکه افراد مسئولاند و ظرفیت تغییر و اصلاح اشتباهات را دارند. همانطورکه نیسبت گزارش میکند این سنت دکارتی شیوهای متفاوت از نگرش همپیوند به مسئولیت و جایگاه فرد در جهان در مقایسه با دیدگاههای رایج در جوامع مسلمان، بودایی و کنفوسیوسی است. گردشگران داوطلب وقتی از این زاویه نگریسته میشوند، میتوانند بهعنوان گروههای اخلاقی، اجتماعی- فرهنگی با منشأ غربی در نظر گرفته شوند که در مقیاسی کوچک سوءاستفادههای تاریخی و اشتباهات زیستمحیطی را که جامعهشان براساس آن بنا شده است، اصلاح میکنند. این بهمعنی آن نیست که هر گردشگر داوطلبی بلافاصله از اینکه بخشی از یک گروه تغییر محیطی یا اجتماعی است آگاه است، اما در چنین سطح گستردۀ توصیفی، این حق را داریم که فعالیت آنها را بخشی از تلاشهای اخلاقی و جبرانی تلقی کنیم. در این تبیین تلاش اصلاحی، مشابهتهایی میان ریشههای داوطلبی و نگرانیهای گردشگران در مطالعات مرتبط با مسئلۀ فقر وجود دارد.
در بررسی گردشگری داوطلبانه دو رویکرد برجسته است. اول، انگیزههای داوطلبان را میتوان با استفاده از کارهای مرتبط با الگوی سلسلهمراتب سفر مورد آزمون قرار داد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد انگیزههای گردشگران داوطلب در سطح میانی انگیزهها قرار دارد. ارتباط جامعۀ میزبان و اینکه کدام انگیزه در الگوی کلی پاسخ آنها برجستهتر و غالب است. این شیوۀ کار در تحلیل برخی رفتارهای بازدیدکنندگان در کارهای کوگلان (2005) و تاحدودی در مطالعات استبینز (2007) در رویکرد وی به ارزشها و فعالیتهای نهفته در تفریحات جدی استفاده شده است.
جالب است که گردشگری داوطلبانه در مطالعۀ استبینز جایگاهی مبهم در انواع و یا دورنمای تفریحات جدی دارد. استبینز در کار خود در سال 2007 پیشنهاد میکند یک «جریان اصلی» از فراغت جدی وجود دارد که پیگیری نظاممند یک عادت یا علاقه و اغلب مستلزم سطوح بالایی از تعهد و توسعۀ مهارتهاست. وی همچنین برخی تفریحات پروژهمحور را شناسایی کرد که اغلب فعالیتهایی کوتاهمدت، یکباره یا نادر است و به مهارتهای نسبتاً پیچیده و گاهی خلاقانه نیاز دارد. هر دو گروه این نوع اوقات فراغت از اوقات فراغت اتفاقی که بهصورت فوری و عادی بروز میکنند و پاداشهای شخصی آنی در بر دارند، متمایز هستند. شاید بتوان گردشگری داوطلبانه را با تفریحات پروژهای با احتمال بودن در گروه تفریحات جدی به بهترین نحو درک کرد. پژوهشگران به بررسی شیوههایی که تفریحات پروژهای به تفریحات جدی (بهخصوص درحوزۀ گردشگری داوطلبانه) تبدیل میشوند، علاقه دارند. بهویژه که میتوان با استفاده از انگیزههای الگوی سلسلهمراتب سفر تغییرات دیدگاههای گردشگران در طول زمان را مورد بررسی قرار داد. در این بخش گردشگری داوطلبانه را با این الگو بهاختصار توضیح داده، برای کشف پاداشهای خاص گردشگری داوطلبانه، توجه بیشتری به طرح مفهومی دوم معطوف خواهیم داشت تا با استفاده از آن به بررسی پاداشهای خاص گردشگری داوطلبانه بپردازیم؛ رویکردی که باید در نظر گرفته شود، «نظریۀ برابری» خوانده میشود.
اساس تعریف نظریه برابری این است که یک حالت پایدار در روابط و تبادلات اجتماعی زمانی میتواند حاصل شود که در آن تعادل ادراکشده میان هزینهها و پاداشها (یا بهطور خاص میان ورودیهای ادراکشده و خروجیهای ادراکشده) وجود داشته باشد. چنین رویکردی دارای یک مؤلفۀ امیک قوی است. چراکه قضاوتی است از دیدگاه مشارکتکنندگان و نه مشاهدهگر بیرونی که ارزش نسبی آنچه را میدهند و میگیرند تعیین میکند. این نوع حساسیت به دیدگاه مشارکتکنندگان درخصوص تجارب خود، با نگاه کردن به گردشگران از منظری امیک و اعتبار بخشیدن به نقش فعال و درگیرانۀ آنها در موقعیتهای مختلف همخوانی دارد.
در نوشتههای اولیه درمورد تئوری برابری، توجهی به روابط بشردوست / گیرنده وجود داشت. همچنین پیوندهایی با مفهوم نوعدوستی وجود دارد که توضیح برخی رفتارهای حامی اجتماع در ادبیات رفتارهای کمکرسانی عمومی است. کمک و رفتارهای بشردوستانه و خیرخواهانه تاحدودی شبیه اقدامات داوطلبانه است و ازاینرو یک مورد پیشینی وجود دارد که استفادۀ بیشتر از تئوری برابری ممکن است در تفسیر تجربۀ داوطلبانۀ گردشگری ارزشمند باشد.
شناسایی دروندادها و بروندادها که شرکتکننده درک و ارزشگذاری کرده است، درهنگام بهکارگیری تئوری برابری چالشهای ثابتی هستند. اگر بتوان چنین دروندادها و دیدگاههایی را اندازهگیری کرد، نظریۀ برابری پیشنهاد میکند که هرگونه عدم تعادل بین دروندادها و بروندادها منجر به پریشانی میشود و افراد در چنین موقعیتهایی بهدنبال بازگرداندن برابری خواهند بود. آنها میتوانند این کار را به یکی از دو روش انجام دهند، ارزش پاداشهایی را که دریافت میکنند بالا ببرند و برای دریافت این پاداشها سختتر تلاش کنند یا دروندادهای خود را کاهش دهند و درنتیجه هزینههای خود را کاهش دهند. براساس نظریۀ برابری، آنها نمیتوانند در یک رابطه یا مبادلۀ عمیقاً ناعادلانه باقی بمانند. دروندادها و بروندادها ممکن است از یک نوع نباشند، و اغلب هم نیستند، به همین دلیل است که بررسی دقیق ارزشی که افراد برای دروندادها و بروندادها قائل میشوند، در تحلیلهای برابری نقش محوری دارد. پیرس و کوگلان (2008) شیوههایی را ارائه کردند که پژوهشگران بتوانند اهمیت برابری از دیدگاه نظریۀ برابری را در تأثیرگذاری بر رضایت گردشگران داوطلب اندازهگیری و مقایسه کنند.
بهویژه از وبلاگهای سفری که گردشگران داوطلب گزارش کردهاند آشکار است که تجربیات آنها بسیار جذاب است و پاداشهای عاطفی قوی را برمیانگیزد.
چنین تأییدهای مشتاقانهای برای تجارب داوطلبانه با اظهارات هوشیارانۀ سایر مسافران درمورد عملیات بیشازحد تجاری که بهعنوان سوءاستفاده از حسننیت داوطلبی تلقی میشوند، مطابقت دارد. نتایج حاصل از مناظرههای اینترنتی بهخوبی کاربردی بودن چشماندازهای نظریۀ برابری در حوزۀ داوطلبی و نیاز به ارزیابی متعادل دروندادها و پاداشها را نشان میدهد. گزارشهای گردشگران داوطلب موجب بروز زمینۀ دیگری در تحقیقات گردشگری میشود که میتواند تحقیقات مرورشده در فصل پنج درمورد نتایج یادگیری را گسترش دهد. آشکار است که برخی از داوطلبان معتقدند بینشی جدید کسب کرده و کیفیتهای شخصیتی خود را در اثر تجارب بهدستآمده، توسعه دادهاند. بهنظر میرسد هنوز هیچ مطالعهای وجود ندارد که بهطور مستقیم تغییرات قدرت شخصیت داوطلبان را ارزیابی کند و همچنین تحلیلهایی از دوستان و بستگان درمورد آنچه از تغییرات در مهارتها و نقاط قوت داوطلبان بازگشته میدانند وجود ندارد. توصیف جدید ارزشها در ادبیات روانشناسی مثبتگرا ممکن است نقطۀ شروعی برای چنین ارزیابیهایی باشد.
کتابهای مرتبط
رفتار گردشگر و جهان معاصر
180,000 تومانوزن | 0.7 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
فیلیپ ل.پییرس |
نام مترجم |
حمید ضرغام بروجنی, سید محمد حسن حسینی |
شابک |
9786225923171 |
تعداد صفحه |
239 |
سال انتشار |
1401 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |