بریده‌های کتاب

گردشگران و روابط

ایجاد روابط جدید و افزایش عهد و میثاق‌های شخصی موجود، از فرصت‌های کلیدی رشد شخصی مرتبط با گردشگری است. از الگوی انگیزۀ سلسله‌مراتب سفر مشخص است که بسیاری از گردشگران برای ارتقای روابط موجود خود و همچنین برقراری عهد و میثاق‌های جدید به سفر می‌روند. این فرایند چندوجهی بوده و شامل در نظر گرفتن برخورد با مردم محلی و همچنین نوسانات در روابط موجود است. به‌راحتی می‌توان نگرش کلی درخصوص غریبه‌ها را در نقاط ثابت در قالب سؤالات پرسشنامه‌ای مستندسازی کرد. این شکل کار، مبنای بسیاری از پژوهش‌هایی است که نگرش گردشگران را درخصوص افرادی که می‌بینند مورد بررسی قرار داده است. به برخی از فرضیات این‌گونه تحقیقات، اشاره خواهیم کرد.
مطالعۀ کیفیت درک‌شده و تغییرات مداوم در روابط موجود چندان آسان نیست. به‌عنوان مثال، تلاش‌های تحقیقاتی برای مطالعۀ روابط صمیمانه، بهاحتمالزیاد، تجاوز به حریم خصوصی پاسخ‌دهندگان تلقی می‌شود. باوجود این، اهمیت روابط نزدیک، موضوعی است که در بسیاری از تفسیرهای سفر و تأملات شخصی وجود دارد.
اهمیت روابط از دیدگاه گردشگران به شیوه‌های مختلفی به اثبات رسیده است. داینر و بیسواس داینر (2008) می‌نویسند روابط، افراد را در موقعیت‌های مشکل حمایت می‌کنند و حضور صرف افراد بیشتر مواقع تسکین‌دهنده و آرامش‌بخش است. ناوجین (2010) اشاره می‌کند که عوامل استرس‌زای تعطیلات را گردشگران به‌صورت مکرر گزارش کرده‌اند. باوجود این، این نگرانی‌ها چندان خلق و خوی بالای گردشگران درهنگام سفر را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. شاید حضور و رفتار سایرین در مدیریت این عوامل استرس‌زا اهمیت می‌یابد. فرایندی که گاه از آن با نام کاتاباسیس (اعمال مهربانانۀ کوچ درخصوص غریبه‌ها) یاد می‌شود. افراد دیگر نیز مقایسۀ اجتماعی انجام می‌دهند که شیوه‌های خلاقانۀ ما در رویکرد به سفرهایمان را گسترش می‌دهند. چیز کم‌اهمیتی نیست که دیگران می‌توانند ما را بخندانند چون این خنده برای سیستم ایمنی ما و احساس خوب بودن بسیار مؤثر است. سایر شواهد خاص نیز اهمیت روابط در تجربۀ سفر و احساس خوبی را تأیید کرده‌اند. درکنار اهمیت بهبود روابط نزدیک میان اعضای خانواده و دوستان، مدل الگوی سلسله‌مراتب سفر پیشنهاد می‌کند که ایجاد روابط نزدیک با مردم مقصد موردبازدید یکی از انگیزه‌های مهم ردۀ میانی این مدل برای گردشگرانی است که تجارب سفر بیشتری کسب کرده‌اند. واضح است که روابط برای گردشگران اهمیت دارد و منطق به‌کاربرده‌شده در ملاحظات توسعۀ شخصی این است که تحقق چنین انگیزه‌های مهمی، شاید در تجربۀ گردشگری نقش محوری و کانونی داشته باشد.
برای بسیاری از گروه‌ها، سفر فرصتی برای تجربۀ مکان‌های جدید، تأیید هویت خود و بالقوه ارتقای احساس خوب بودن را فراهم می‌کند. اهمیت وقت در تمامی رابطه‌ها یک ملاحظۀ جدی است. زیمبارو و بوید (2008) نوشتند شیوۀ نگرش ما به وقت، الگویی پیچیده از شیوۀ مواجهۀ ما با زمان گذشته، زندگی در حال و انتظار از آینده است. زیمبارو و همکاران مجموعه‌ای از پرسش‌های مرتبط با زمان (چشم‌انداز زمان زیمبارو) را تدوین کردند که پژوهشگران را قادر می‌ساخت تا تأکید افراد بر دوره‌های مختلف زمانی را ارزیابی کنند. پنج دورۀ زمانی مشخص شدند؛ گذشتۀ منفی، گذشتۀ مثبت، حال خوش، حال جبری و آینده. قسمت‌های مجزاکننده توصیف‌گر نگرش منفی به گذشته بودند (مثل افسوس خوردن، یادآوری خاطرات دردناک، آرزومندی برای جبران اشتباهات)؛ مثبت بودن درخصوص اتفاقات گذشته (مثل لذت بردن از خاطرات شگفت‌انگیز، روایت داستان روزهای خوش گذشته، لذت بردن از آیین‌ها و مراسم، کودکی خاطره‌انگیز)؛ حداکثر کردن لذت حال (مثل تحریک‌پذیر بودن، زندگی در زمان حال، پذیرش خطر‌های آنی، خودانگیختگی)، جبری‌انگاری زندگی روزمره (اعتقاد به اهمیت بخت و اقبال و تأثیر سایر نیروها، گزارش احساس ناتوانی درمورد تأثیر رویدادها)؛ و آینده‌محور بودن به‌جای زندگی در زمان حال (مثل تأکید بر تنظیم اهداف، به تأخیر انداختن خوشی‌های آنی، کار کردن پیش‌از بازی کردن). در توسعۀ این کار پژوهشی یک چشم‌انداز زمان آیندۀ متعالی نیز اضافه شد و این جهت‌گیری، اعتقاد مردم به زندگی پس‌از مرگ، قوانین الهی و اعتقادات به روح نامیرای بشری را ثبت می‌کند.
ملاحظۀ کانونی در حوزۀ گردشگری و تجربۀ گردشگران این است که دوره‌های زمانی تعطیلات فرصتی برای تغییرات زمان به افراد ارائه می‌کنند. گردشگران رها از فشارهای روزمره برای در نظر گرفتن چشم‌انداز زمانی آینده، که ارتباط نزدیکی با کار، برنامه‌ریزی و حفظ منابع خود برای مشکلات پیش‌بینی‌شدۀ آینده دارند، شرایط فعلی خود را پیش‌زمینۀ توجه قرار می‌دهند. بنابراین، مدیریت زمان حال برای آنان فرصتی است برای بهبود روابط و مواجه شدن با بسندگی روابط فعلی. پیرس و موئز (2008) گزارش می‌دهند که کوله‌گردهای بی‌تجربه، مانند سایر گردشگران، گاهی اوقات با تغییرات زمانیکه برای فکر کردن به سفرها و روابط خود دارند، دست و پنجه نرم می‌کنند. آنها به کار هیکس اشاره می‌کنند که تعامل بین یک مسافر بی‌تجربه و کسانی را که اکنون به افق زمانی خود عادت کرده‌اند نشان می‌دهد.
صرف داشتن زمان برای بهبود روابط شاید کافی نباشد؛ زیرا مهارت‌های لازم برای انجام این‌کار (همانند مثال بالا) به همان اندازه ضروری هستند.
درک زمان و چالش‌های آن یکی از عوامل تأثیرگذار با پتانسیل تغییر شکل روابط است. یکی دیگر از ملاحظات کلیدی، قوانین مختلف اجتماعی و زمینه‌های جدید برای انواع خاصی از رفتار است. برای مثال، ویت و مارکول (2006) نشان می‌دهند که فرصت‌های سفر به مقصدهای دوستانۀ همجنس‌گرایان، نوعی زمینه و فضایی را ارائه می‌دهد که در آن افراد می‌توانند روابط جدیدی با مردم محلی یا سایر مسافران همجنس‌گرا ایجاد کنند. مطالعۀ آنها درمورد مقصدهای همجنس‌گرایان نشان می‌دهد که گفتمان‌هایی برای تأیید و تشویق برخی روابط همجنس‌گرایان و به‌طور ضمنی رفاه آن مسافران وجود دارد. گروه‌های موردعلاقۀ مردان همجنس‌گرای غربی پرخرج هستند، درحالی‌که همجنس‌گرایان ناخواسته شامل معلولان، افراد با نیازهای ویژه و آن‌هایی هستند که درآمد قابل‌تصرف زیادی ندارند. هویت زنان و رضایتی که آنان از سفر تعطیلات، تحت تأثیر روابط آنان تجربه می‌کنند یکی دیگر از زمینه‌های پژوهشی کلیدی در حوزۀ گردشگری است. این حوزۀ تحقیقاتی نیز وابستگی متقابل روابط، سفر و توسعۀ شخصی را تأیید و تصدیق می‌کند.
ملاحظۀ بعدی و نهایی که اهمیت در نظر گرفتن روابط و نقش آنها در تأثیرات گردشگری بر رشد شخصی را تقویت می کند، در تأثیرات بسیار عاطفی و احساسی مرتبط با برخورد با دیگران نهفته است. مشکلات روابط موجود بیشتر درمیان رویدادهای استرس‌زای زندگی قرار دارد، درحالی‌که آغاز یک رابطۀ جدید می‌تواند موجب ایجاد حس سرخوشی و سرحالی شود. درحالی‌که مطالعۀ این مباحث درمیان مسافران چالش‌برانگیز است، برخی شواهد اولیه نشان می‌دهد زمانی‌که روابط گردشگران با مشکل مواجه می‌شود و بحث‌ها بروز می‌کند، لذت بردن از مکان موردبازدید به‌شدت به خطر می‌افتد. مفسران و تحلیلگران بسیاری مشاهدات گزارش‌شده در شعر معروف اوید را تأیید کرده‌اند که «مسافران درهنگام عبور از مرزها آسمان خود را تغییر می‌دهند نه روحشان را». نکتۀ دیگری که می‌توان به‌طور ضمنی یا مستقیم به آن اشاره کرد این است که روابط گردشگران نیز با خود آنها سفر می‌کند.
رویکرد پیرس و موئز (2008) به مطالعۀ روابط نزدیک، تمرکز بر تعامل گردشگران و سایرین در شش داستان مسافران کوله‌به‌دوش بود. آنها اشاره کردند که داستان‌های کوله‌به‌دوشان تأکید بسیار زیادی به زمینه‌‎هایی دارند که حول محور روابط افراد می‌گردد. در ارزیابی این شش داستان (سه داستان از کارهای معروف نویسندگان انگلیسی‌زبان و سه داستان درخصوص کوله‌به‌دوشان به زبان عبری) بیشتر به زمینه‌های خیال و اشتیاق، شکل‌گیری و قطع روابط، تصدیق جاذبه‌های عاشقانۀ غیرمعمول، وقایع ناخوشایند جنسی و پیوندهای خانوادگی پرداخته شده بود. بررسی این داستان‌ها به ایجاد دیدی وسیع‌تر از رفتار گردشگران به‌خصوص درمورد این‌که گردشگران چگونه خودشان را از خانواده‌هایشان جدا می‌کنند یا دوباره به روابط خانوادگی و روابط قبلی خود ملحق می‌شود، منتهی شد.

کتاب‌های مرتبط

رفتار گردشگر و جهان معاصر

180,000 تومان
وزن 0.7 کیلوگرم
نام مولف

فیلیپ ل.پییرس

نام مترجم

حمید ضرغام بروجنی, سید محمد حسن حسینی

شابک

9786225923171

تعداد صفحه

239

سال انتشار

1401

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *