نیازهای روانی گردشگر حین سفر

بروز و نوسان احساسات مثبت و منفی

گردشگران در طول سفر، بيشتر از زمانی ‌كه در سفر نيستند احساسات مثبت را تجربه می‌كنند و اين احساسات مثبت در سفر تقريباً چهاربرابر احساسات منفی و استرس‌زای ناشی از سختی‌های سفر است. با اين‌حال، سفر و گردشگری ممكن است همراه با اتفاقات ناخوشايند و غيرقابل‌پيش‌بينی قبل، حين و بعد از سفر باشد. به‌عنوان نمونه، قبل از سفر، گردشگر با فشار و استرس حاصل از كمبود زمان برای آماده شدن و بستن چمدان، و يا استرس از دست ‌دادن پرواز و اتوبوس مواجه است. در روزهای ابتدايی سفر مسائلی ازجمله مشكلات گوارشی و سرماخوردگی متداول است. در طول سفر، گاه مراقبت از اموال ازجمله پول نقد، مدارك شخصی، و وسايل الكترونيكی قيمتی درمقابل دزدی و جيب‌بری فشار مضاعفی را بر روان گردشگر وارد می‌كند.
انتظار كشيدن برای سفر و تجربه‌های دل‌انگيز پيشِ‌رو ممكن است احساسات مثبتی را در افراد برانگيزد. اما حجم بالای فشار كاری در روزهای منتهی به سفر عمدتاً بر احساسات مثبت غالب است. زنان بيشترين فشار را از نظر كارهای باقی‌ماندۀ منزل، مانند تميز و مرتب كردن منزل يا بسته‌بندی اسباب و وسايل تحمل می‌كنند. شما بايد به فشارهای مختلف واردشده بر گردشگران در روزهای منتهی به سفر دقت كنيد. افزودن به بار فكری گردشگران، خصوصاً در تورهای خارجی می‌تواند برای سلامت روحی آنها بسيار مضر باشد و گاهی سبب بيماری در روزهای اوليۀ سفر می‌شود.
باتوجه‌به نوسان احساسات گردشگران از روزها و هفته‌های منتهی به سفر، رصد كردن آنها می‌تواند بسيار مفيد باشد. در روزهای اوليۀ سفر، شما بايد در برنامه‌ريزی‌های خود به خُلق پايين گردشگران توجه بيشتری كنيد و آنها را در گذار به مرحلۀ دلنشين سفر ياری كنيد. برای مثال، بايد به عواملی چون خستگی مسير، نزديكی فيزيكی بيش از حد مسافران به يكديگر در طول سفر، تغيير عادات تغذيه و خواب مسافران، و مشاجره‌های احتمالی خانوادگی در سفر توجه ويژه داشته باشيد.
در روزهای پايانی سفر نيز بايد به مسافران كمك كنيد تا با آمادگی بيشتری به زندگی روزمرۀ خود بازگردند. تجربۀ احساساتی مانند غم پايان سفر ‌يا غم و ترس بازگشت به حجم بالای كار و روزمرگی، احساسات متداولی است كه گردشگران در روزهای پايانی سفر تجربه می‌كنند. طبق تحقيقات روانشناسی بازاريابی، پايان هر تجربه‌ای (مثلاً سفر)، به‌خوبی در ‌ياد مصرف‌كننده خواهد ماند. خُلق نسبتاً پايين گردشگر در روزهای انتهايی سفر كه تا يكی دو هفته بعد از سفر ممكن است ادامه داشته باشد می‌تواند بر برداشت گردشگر از كل سفر اثر بگذارد. اين در حالی است كه معمولاً كسب‌وكارهای گردشگری به بخش پايانی سفر و خُلق گردشگران توجه نمی‌كنند و تمركزشان بر ابتدا و ميانۀ سفر است.

تنظيم احساسات در سفر

انسان وقتی با احساسات خود روبرو می‌شود،‌ كمتر پيش می‌آيد آنها را همان‌طور كه بوده به ‌ياد آورد و عمدتاً اين احساسات را كم‌رنگ‌تر يا پررنگ‌تر به‌خاطر می‌آورد يا كلاً فراموش می‌كند. از اين موضوع با عنوان تنظيم احساسات ياد می‌شود. به نظر می‌رسد گردشگران غالباً سعی می‌كنند تا در سفر، احساسات منفی خود را مثبت يا احساسات مثبت را مثبت‌تر كنند.
گردشگران هنگام مواجهه با احساسات مثبت و منفی، شيوه‌های مختلفی را برای تنظيم آنها به‌كار می‌گيرند. گاهی آنها احساسات خود را با همسفران يا با اعضای خانواده خود به‌ اشتراک می‌گذارند؛ برای مثال، زوج‌های گردشگر در طول پياده‌روی در سفر با در ميان گذاشتن افكار منفی با همسران خود احساس بهتری پيدا می‌كنند. برخی افراد، از وقتی كه با كودكان خود می‌گذرانند، احساس شعف زيادی می‌كنند. عده‌ای از گردشگران احساسات منفی خود را قبل از سفر پيش‌بينی و برای رهايی از اين احساسات در طول سفر برنامه‌ريزی می‌كنند. گردشگران از اين شيوه برای مواجهه با اتفاقات ناخواسته سفر مانند از دست ‌دادن پرواز، گير افتادن در ترافيک يا خستگی حين رانندگی و لزوم تغيير مسير سفر استفاده می‌کنند. افرادی اين سازوكار را به‌كار می‌گيرند كه مهارت پذيرش احساسات، رها كردن آنها يا تغيير نگرش نسبت به حوادث منفی را دارند.
درنتيجه، راهنمايان تور بايد در طول سفر، روزانه، مدت زمانی را به گردشگران فرصت دهند تا به كاوش احساسات خود بپردازند. در صورت امكان، همراه بردن يك روانشناس می‌تواند بسيار كارساز باشد. امروزه، در دنيا، تورهای روانشناسی با اين اهداف برگزار می‌شوند. در ايران نيز تورهای محدودی وجود دارد كه چنين برنامه‌های خودشناسی را دارند. بايد همسفران را تشويق كنيد تا با يكديگر دربارۀ احساسات خود در طول سفر صحبت كنند. همچنين بايد به آنها يادآوری كنيد كه همواره همه چيز در سفر خوب پيش نمی‌رود. مواجهه و پذيرش مشكلات و تمرين ديگر مهارت‌های تنظيم احساسات در طول سفر بسيار مفيد است.
درنتيجه، در صنعت تجربه‌محور گردشگری، احساسات حرف اول را می‌زند. يكی از نقش‌های مهم سفر برای حال ‌‌خوب انسان اين است كه وی به‌دور از مشغله‌های زندگی، فرصت رسيدگی به احساسات سربسته و به‌حاشيه‌رانده‌شدۀ خود را به‌دست می‌آورد. به‌عبارت ديگر، گردشگری فرصتی برای بروز و تجربۀ احساسات است. رسيدگی به اين احساسات ممكن است سخت و ناراحت‌كننده باشد، اما در درازمدت بسيار تسكين‌بخش و رهايی‌بخش خواهد بود. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.