امروز اسلام بهصورت متفاوتتری درک میشود. کشورهایی مانند عربستان، مصر، امارات متحدۀ عربی، اندونزی و مالزی دینداری خود را حفظ کردهاند اما نگاه آنها به گردشگری نیز تغییر نموده و ظرفیتهای متفاوت و جدید را به دست آوردهاند. اگرچه شدت جریانهای گردشگری کشورهای غربی به کشورهای اسلامی این تغییرات را ایجاد نمود، غالباً اثرات مثبت اقتصاد گردشگری، تأثیر بیشتری داشت. این دلیل واقعگرایانه، یعنی ایجاد شرایط بهتر برای بقا، گاهی حتی از اعتقادات سیاسی و مذهبی نیز قدرتمندتر است. ظرفیت تحمل در هر دو طرف (جامعۀ میزبان و میهمان) افزایش یافته است. هرچند نمیتوان گفت برای تمام ادیان و مذاهب اینگونه بوده ، اما درک دوجانبۀ مذهبی در طرفین ایجاد شده است.
پاسخ به عدم توسعۀ گردشگری در جهان اسلام در این گفته نهفته است که باید به دلایل واقعی سوءتفاهمها پرداخت. نتیجه اینکه آینده گردشگری ضرورتاً با توسعۀ موضعگیریهای سیاسی و جایگاه جوامع بزرگ مسلمانان پیوند خورده است. اولین بخش از راهحل در تغییر در دیدگاه بخش قابلتوجهی از جمعیت غیرمسلمانان است که معتقدند دین اسلام از دیدگاههای منفی سیاسی حمایت میکند، درحالیکه این چنین نیست. درصورتیکه این تغییر اتفاق بیفتد، میتواند انتظار صلح در جهان را در سر بپروراند. بدون این تغییر امکان مشاهدۀ توسعۀ جدی و اقتصادی در مقاصد گردشگری اسلامی وجود ندارد. دومین بخش از راهحل از دل بخش اول خارج میشود. براساس آن لازم است سیاستهای اصلی و سیاستمداران بزرگ در راه تغییر دیدگاههایی گام بردارند که معتقدند گردشگری ابزاری ناکارآمد در راه صلح است. گردشگری به ثبات سیاسی و اقتصادی نیازمند است و توسعۀ آن بهدنبال ایجاد شرایط مثبت و مطلوب، رخ میدهد. نهادهای ادیان اسلام و مسیحیت نیز میتوانند با موضعگیریهای مثبت و با جامۀ عمل پوشاندن به آنها در فعالیتهای روزانه، در ایجاد جو و فضای مطلوب و مثبت گام بردارند.
مدیریت تحول از اهمیت فزایندهای در ارتقای صنعت گردشگری اسلامی برخوردار است که مختصات آن را پیوند وثیق و هماهنگی انسجامیافته بین ساختارها، فرایندها و کارگزاران تشکیل میدهد. در این رهگذر، علاوهبر اهتمام به تقویت ذهنیتهای مشترک برای دستیابی به خرد جمعی تفاهمی، شایسته است برنامهریزی سنجیده و مرحلهای برای رونق عینی گردشگری اسلامی در کنار آموزش و توانمندسازی افراد دخیل در این صنعت، مورد تأکید قرار گیرد.
نگرش اسلام باتوجهبه رسالت انسانیاش، نگرش اینترناسیونالیستی بهمعنای گستردۀ آن است. بر این اساس، وفاق و همبستگی مبتنی بر عوامل مشترک در میان نوع انسان است که فراتر از مرزهای نژادی، گروهی و سرانجام طبقاتی است. حکومت واحد جهانی که وعدۀ دین اسلام به پیروان خود است، قطعی و تخلفناپذیر است و طبیعی است که تحقق آن مستلزم گرد آمدن ملتهای مسلمان در قالب اتحادها و ائتلاف خواهد بود. برای تدوین و تحقق این استراتژی که دشمنانی نیز دارد، باید برنامهریزی کرد. بهرهگیری از فرصت اشتراکات مذهبی موجود بین کشورهای اسلامی، اثر زیادی در شکلگیری همگرایی بین ملت و دولت این کشورها دارد.
کشورهای اسلامی در قالب سازمان همکاری اسلامی با انعقاد موافقتنامهها و طرح مسئلۀ ایجاد بازار مشترک اسلامی کوشیدهاند که زمینههای همکاری را هرچه بیشتر مستحکم نمایند. سازمان همکاریهای اسلامی بهعنوان یکی از بزرگترین تشکلهای سیاسی و اقتصادی جهان درزمینۀ گسترش همکاری میان کشورهای اسلامی بهویژه در امر همکاری جنوب- جنوب، توسعۀ صنعت گردشگری را در دستورکار خود قرار داده است.
صرفنظر از ملاحظات سیاسی، یکی از مهمترین عواملی که میتواند در گسترش منطقهگرایی نقش اساسی ایفا نماید، توسعۀ گردشگری است، زیرا گردشگری بهعنوان یک الگوی فعالیتی جدید در بین کشورها نمیتواند مستثنا از این مسئله باشد. بدیهی است که مدیریت و برنامهریزی فراملی در سطح مدیریت و برنامهریزی منطقهای برای گردشگری بهنوعی حلقه و زنجیرۀ تکاملی و ارتباطی با مدیریت و برنامهریزی گردشگری جهانی است که هم میتواند نقش رقابتی و جایگزینی را در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی منطقهای داشته باشد و هم میتوان آن را بهنوعی شیوۀ حمایت از مدیریت و برنامهریزی گردشگری در بین کشورهای یک منطقه دانست.
با این رویکرد، امروزه منطقهگرایی در حوزۀ گردشگری، یکی از شاخصهای کلیدی در اقتصاد جهانی به شمار میرود و میتواند سیطرۀ خود را بر سیاستهای اقتصاد ملی تحمیل کند؛ زیرا امروزه انگیزههای اقتصادی و بهویژه تجاری منطقهگرایی از قوت بیشتری نسبتبه جنبههای دیگر برخوردار است. از این جنبه در منطقهگرایی، بهعنوان «منطقهگرایی باز» یاد میشود که حضور و مشارکت در نظام تجاری چندجانبه و حمایت از آزادسازی تجاری چندجانبه از اهمیت خاصی برخوردار است تا از این طریق میزان و درجۀ تضمین مشارکت مؤثرتر در نظام اقتصاد جهانی را بالا ببرند و افزون بر این بهجای نگرانی از وابستگی به اقتصاد جهانی، میزان نگرانی حذف و در حاشیه قرار گرفتن را به حداقل برسانند. علاوهبر این، آثار اقتصادی گردشگری منطقهای تنها به حوزۀ اقتصاد و تجارت خلاصه نمیشود. از مهمترین آثار همگرایی منطقهای گردشگری، جذب سرمایهگذاریهای خارجی، بهبود رابطۀ مبادله، تبادلات فرهنگی، ثبات و امنیت منطقهای، انگیزۀ تثبیت اصلاحات و افزایش قدرت چانهزنی است؛ بنابراین برای رسیدن به موفقیت در اجرای سیاستهای گردشگری، نگاه نظاممند و بستهای به اجرای سیاستهایی همانند کیفیت نیروی انسانی، منابع مالی، مشارکت محلی و قدرت و استقلال در مسئولیتها ضروری است. سیاستها و مقررات بایستی با مدنظر گرفتن ساختار و کارکرد و براساس گذر زمان و نوعی تفویض اختیار و تمرکززدایی و منطقهمحوری صورت پذیرد و اجرای یک الگوی سیاستی یکنواخت در مناطق جغرافیایی آن هم بهصورت اجبار از مراکز تصمیمگیری، چندان با موفقیت قرین نخواهد بود.
واضح است که کشورهای اسلامی منطقۀ خاورمیانه در مسیر همگرایی و تعامل فرهنگی خود دارای چالشها و موانعی هستند که ازجملۀ آنها مسائل قومی و قبیلهای و حتی مذهبی درونکشوری و برونکشوری، تفاوتهای اقتصادی و زیرساختهای گردشگری میان آنها، سیاستهای متفاوت دولتهای منطقه در قبال غرب، و جنگها و کشمکشهای موقت و ریشهدار در منطقه را میتوان نام برد. در چنین شرایطی که ضرورت بیشتری برای تفاهم و همگرایی کشورهای اسلامی احساس میشود و در این راه، از فرصتها و جنبههای مثبت «گردشگری اسلامی» میتوان سود جست.
کشورهای اسلامی برای رسیدن به وحدت باید به مشترکات دینی و فرهنگی خود بیندیشند و فارغ از تفاوتهای مذهبی، قومی، نژادی و زبانی به فکر رسیدن به مشترکات بیشتری در این زمینه باشند. در گردشگری، استانداردهایی را مطابق با توان و توانمندیهای موجود در نظر بگیرند و البته به روشهای جدید هتلداری و مدیریتی و استفاده از فناوریهای نوین مجهز شوند، در غیر این صورت، براساس پیشبینیهای سازمان جهانی گردشگری کشورهای واقع در آفریقا، خاورمیانه و جنوب شرق آسیا که بیشتر کشورهای اسلامی در این مناطق قرار دارند، همچنان سهم اندکی از درآمدهای صنعت گردشگری را به خود اختصاص خواهند داد.
اگرچه تعداد کمی از کشورهای اسلامی در صنعت گردشگری در دهههای اخیر تلاشهایی را اعمال داشتهاند، هنوز گردشگری در این کشورها بهعنوان یک رویکرد حاشیهای مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که در برخی از کشورها صنعت گردشگری، بهعنوان صنعت مادر در اقتصاد و توسعۀ ملی آنها نقش بسزایی دارد؛ بنابراین کشورهای اسلامی با جمعیت و وسعت قابلتوجهشان و جاذبههای گردشگری اسلامی میتوانند قطب گردشگری فعالی در جهان ایجاد نمایند؛ از این رو کشورهای اسلامی باید گردشگری را در همۀ زمینهها گسترش داده و برای گردشگرها با گسترۀ وسیعی از انگیزهها برنامهریزی داشته باشند و در برنامههای تفریحی به حد اعتدال بیندیشند.
کتابهای مرتبط
گردشگری در الگوی اسلامی ایرانی
220,000 تومانوزن | 0.7 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
حمید ضرغام بروجنی, مریم صداقت |
شابک |
9786008731368 |
تعداد صفحه |
384 |
سال انتشار |
1401 |
نوبت چاپ |
سوم |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |