بریده‌های کتاب

نقش تفسیر و بوم‌گردی در گردشگری پایدار

به‌گفتۀ ویرینگ و نیل (1999)، پایداری یکی از ویژگی‌های اساسی بوم‌گردی است و دغدغه‌های اصلی آن شامل تخریبِ زیست‌محیطی، تأثیر بر جوامع محلی و نیاز به مدیریتِ با کیفیتِ بالا در گردشگری است. اگرچه بوم‌گردی شامل محیط طبیعی است، با کمک‌هایی که به حفاظت از محیط‌زیست می‌کند، خود را از گردشگری طبیعت‌محور متمایز می‌سازد. انگیزۀ اولیۀ بوم‌گردان، تمرکز بر افزایش دانش و آگاهی از طبیعت است و فعالیت‌ها درخصوص بوم‌گردی کمک‌های مثبتی به حفاظت از مقصدِ گردشگری یا جامعۀ میزبان ارائه می‌کند. ویوِر (2001) اشاره می‌کند که اهداف نهفته در بوم‌گردی، حفاظت از محیط‌زیست و آموزش درخصوص محیط طبیعی و فرهنگی است. مؤلفۀ آموزشی و مدیریتِ فعالیت‌ها، در بسیاری از عملیات بوم‌گردی، معمولاً به‌کمک راهنمایان گردشگری انجام‌ شده و ازطریقِ آنچه «تفسیر» نامیده می‌شود، تسهیل می‌شود. پیش‌فرضِ وایلر و هَم (2001) این است که تفسیر عنصری جدایی‌ناپذیر از نقش راهنمای بوم‌گردی است و در دستیابی به اهداف آن، ضروری به‌شمار می‌آید.
ماسکاردو (1998) نیز اشاره می‌کند که تفسیر نقشی اساسی در دستیابی به پایداری ایفا می‌کند. ماسکاردو و وودز (1998) با توضیحِ بیشتر، اشاره می‌کنند که تفسیر و گردشگری درواقع فعالیت‌هایی هستند که به‌طور متقابل به یکدیگر سود می‌رسانند و هنگامی‌که به‌طور هم‌زمان اتفاق می‌افتند، از توسعۀ گردشگری پایدار حمایت می‌کنند. به‌گفتۀ ماسکاردو سه کارکرد اصلی تفسیر عبارت‌اند از:

  • بهبود تجربه‌های بازدیدکننده؛
  •  بهبود دانش یا درک بازدیدکننده؛
  • و کمک به حفاظت از مکان‌ها و فرهنگ محلی.

با این سه کارکردِ اصلی است که تفسیر می‌تواند به پایداری عملیات گردشگری کمک کند و به اهدافِ حفاظت از محیط‌زیست دست یابد. همچنین تفسیر یک ابزار مدیریتی مؤثر محسوب می‌شود، زیرا درخصوص افزایش آگاهی بازدیدکننده و کاهشِ داوطلبانۀ رفتار نامتناسب تلاش می‌کند، نه اینکه از طریقِ اِعمالِ اجباری قوانین یا موانع و یا ابزارهای فیزیکی به آن دست یابد.
هم و وایلر (2002) همچنین نقش تفسیر را به پایداری اقتصادی بوم‌گردی پیوند می‌زنند، زیرا مثلاً کسب‌وکارهای موفق می‌دانند که گردشگرانِ حیات‌وحش خواهانِ دریافتِ اطلاعاتی در اشکال مناسب‌اند و این کسب‌وکارها با ارائۀ تفسیر، چیزی بیش‌از یک تجربۀ عملی به بوم‌گردان عرضه می‌کنند. این کسب‌وکارها تجربه‌ای معنوی و احساسی ارائه داده و ارتباطی شخصی و معنادار میان مردم و مکان‌هایی که بوم‌گردان بازدید می‌کنند ایجاد می‌کنند و درنتیجه موجب رضایت مشتریان می‌شوند. با استخدام مردم محلی، به‌عنوان راهنما، می‌توان کمک مضاعفی به پایداری محلی کرد. درزمینۀ پایداری زیست‌محیطی، آنها ادعا می‌کنند که تفسیر نه‌تنها بر دانش بازدیدکنندگان اماکن گردشگری و نحوۀ رفتار در آن مکان تأثیر می‌گذارد، بلکه این ظرفیت را دارد تا به‌طورکلی بر باورهای بازدیدکنندگان، دربارۀ حفظ محیط‌زیست، تأثیر بگذارد؛ و با تأثیر بر آنچه بازدیدکنندگان دربارۀ حفاظت از محیط‌زیست و منابعِ حفاظت‌شده می‌دانند، پژوهشگران ادعا می‌کنند که نه‌تنها تأثیرگذاری بر احساس فرد دربارۀ حفاظت از محیط‌زیست امکان‌پذیر است، بلکه می‌توان در این زمینه که چه‌کاری باید انجام شود (فنون حفاظت محیط‌زیست و رفتار با آن) نیز بر او تأثیر گذاشت. این امر با این موضوع تقویت می‌شود که ترکیبِ فراهم کردنِ دانش و داشتنِ تجربه‌ای مطلوب توسعۀ دیدگاه‌های مثبت در حفاظت از محیط‌زیست و تغییر ارزش‌ها را تسهیل می‌کند. نیوسام و همکاران (2002) همچنین استدلال می‌کنند که تفسیر، گردشگران را از اثراتِ انسانی بر محیط‌زیست جهانی آگاه‌تر می‌سازد و این امر نیز به حمایتِ بیشتر از تلاش‌ها درخصوص حفظِ محیط‌زیست کمک می‌کند.
درنتیجه، تاکنون میان مفاهیمِ پایداری، گردشگری پایدار، بوم‌گردی و تفسیر ارتباطاتی ایجاد شده است و می‌توان فرض کرد که بیشتر فعالیت‌های گردشگری شامل بخش تفسیری هم هستند. معانی ضمنی استفاده از تفسیر برای جوامع محلی نیز، درزمینۀ استفاده از آن به‌عنوان ابزاری برای مدیریتِ گردشگری، نشان داده ‌شده است، ابزاری که هر جامعۀ درمعرض فعالیت‌های بوم‌گردی، یا با مشاهده و یا از طریقِ مشارکت تاحدی با آن آشنا خواهد بود؛ بنابراین، تفسیر به‌طور بالقوه ابزاری است برای ظرفیت‌سازی در جوامع محلی، که به‌احتمال‌زیاد نمایندگانی از جامعه در آن مشارکت خواهند داشت و این مشارکت آنها به‌ویژه درزمینۀ اشتغال و یا شاید برقراری ارتباط خواهد بود و درقالب تفسیر فرهنگی و زبانی و یا ایفای نقش مشاور با فعالانِ خارجی بوم‌گردی صورت خواهد گرفت. بااین‌حال، شایان‌ ذکر است که تاکنون در تفسیر و بوم‌گردی، تمرکز منحصراً بر تجربۀ گردشگران و افزایش درک و آگاهی و نیز ارزش‌های شخصی آنها بوده، نه بر روش‌های درک اجتماعی متقابل یا افزایشِ آگاهی در فرایندِ گردشگری.

ارزش‌های جامعۀ محلی، تفسیر و ظرفیت‌سازی جامعۀ محلی

ماسکاردو (2003) بر مدلی تأکید می‌کند که شامل بازدیدکننده و ارتباطاتی تفسیری با جامعۀ میزبان است. این مدل به‌گونه‌ای مؤثر نقش تفسیر را در بُعد اجتماعی فرایندِ پایداری نهادینه می‌کند. درحالی‌که این مدل عناصر اصلی دخیل در تفسیر را ارائه می‌کند، او اشاره می‌کند که انواع مختلفِ تفسیر، بدون توجه به اینکه با کدام‌یک از جنبه‌های طبیعی، فرهنگی و یا تاریخی یک مکان مرتبط است، در بستر فرهنگ و سیاستِ جامعۀ میزبان بنا شده است. ماسکاردو تأکید می‌کند که تجربۀ واقعی در تفسیر موجب نزدیک‌تر شدن مفسر و بازدیدکننده به یکدیگر می‌شود و ممکن است نتایج بنیادین زیادی را نیز در فرایندِ گردشگری پایدار به همراه داشته باشد. سه مورد از این نتایج به بازدیدکنندگان مربوط می‌شوند: میزانِ رضایتِ بازدیدکنندگان باتوجه‌به شاخص میزان بقای کسب‌وکارها، دریافتِ اطلاعات باتوجه‌به شاخص میزان افزایش دانش و درک و نهایتاً دغدغۀ بازدیدکننده باتوجه‌به شاخص توسعه یا ارتقای کدهای اخلاق حفاظت. نتایج احتمالی آن برای جامعه عبارتند از: منافع اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی و به حداقل رساندن اثراتِ بازدیدکنندگان. پیش‌تر به فوایدِ اقتصادی و مدیریتِ اثرات پرداخته ‌شده و این نتایج، قابل ستایش و مطلوب‌اند، اما عناصر منافع اجتماعی- فرهنگی که در اینجا به آن‌ها اشاره می‌شود، چه هستند؟
درواقع، ماسکاردو (2003) این نکته را یادآور می‌شود که مفسران محلی غالباً اعضای گروه‌‌های مسلط یا قدرتمند‌تر در درونِ یک جامعه هستند. درنتیجه، موضوعاتی که برای ارائۀ تفسیری انتخاب می‌شوند ممکن است این قدرت را نشان دهند، و آنها بازنمایی بهتری از ارزش‌های جامعه ارائه نمی‌دهند. ممکن است این موقعیت نه‌تنها مزایای بالقوۀ اجتماعی- فرهنگی فرایندِ تفسیری را کاهش دهد، بلکه نتایج را نیز تحت تأثیر قرار دهد. او اذعان می‌کند که چالشی عمده در دست‌یابی به توسعۀ گردشگری پایدارتر در منطقۀ آسیا ـ پاسیفیک، اطمینان یافتن از اثربخشی تفسیر است و مواجهه با این چالش نیازمندِ توجه بیشتر به موضوعاتِ بین‌فرهنگی است.
مویزی و مک‌کول (2001) از این عقیده حمایت کرده و اشاره می‌کنند که حفاظت از ارزش‌های محلی از طریقِ مشارکتِ جامعۀ محلی برای جوامع ضروری است تا بتوانند هویت یا حسِ مکان خود را حفظ کنند که بدونِ آن راهِ به‌سوی پایداری گم می‌شود. این به آن معناست که منافع بالقوۀ ظرفیت‌سازی جامعۀ محلی که ممکن است از فرایندِ تفسیری حاصل شوند، با تقویتِ ارزش‌های مهم، جامعه را در توسعۀ آینده‌اش توانمند می‌سازد. اکنون‌ که برخی از عناصر منافع اجتماعی- فرهنگی مانند شناسایی و حفظِ هویت و حسِ مکان مطرح‌ شده‌اند، جالب است به ماهیتِ دوطرفه بودن استفاده از مفهومِ حسِ مکان اشاره‌کنیم. بحث‌ها دربارۀ مفهوم «حسِ مکان» در پیشینۀ تفسیری مطرح‌ شدند که در آنجا این مفهوم به‌عنوان جزئی مهم در تفسیرِ مؤثر در نظر گرفته ‌شده و به‌کمک راهنمای گردشگری منتقل شده و بازدیدکنندگان از آن استقبال می‌کنند. این مفهومی است که پژوهشگر و مفسر را درزمینۀ تسهیل و اثرگذاری بر نتایجِ برنامه‌های تفسیری به خود جذب می‌کند و تاکنون دربارۀ این دو زمینه پژوهش‌های کمی منتشر شده‌ است. در اینجا، این مفهوم به‌عنوان ارزشی مهم درنظر گرفته می‌شود که باید در جامعۀ میزبان حفظ‌ شده و با کارکردِ تفسیرِ یک محل که در فرهنگِ یک جامعۀ میزبان نهادینه ‌شده، مرتبط شود. این مثالی از ضرورتِ شناسایی و پذیرشِ دوطرفۀ ارزش‌های جامعۀ محلی از سوی گردشگر و میزبان است تا بتوان نتایجِ اجتماعی- فرهنگی تجربۀ گردشگری را هم برای میزبان و هم برای بازدیدکننده مورد ارزیابی انتقادی قرارداد. فرقی نمی‌کند که خواننده، این ارزش را بیشتر زیست‌محیطی یا فرهنگی و همراه با مفاهیمِ مربوطه درزمینۀ پایداری بداند یا خیر، درهرصورت این ارزش اساساً ارزشی نهادینه‌شده در جامعه است که به نظر می‌رسد اگر مورد پذیرش میزبان و بازدیدکننده قرار گیرد، به سودِ ظرفیت‌سازی درونی جامعۀ محلی خواهد بود. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

کتاب‌های مرتبط

ظرفیت‌‌سازی جوامع محلی برای توسعۀ گردشگری

185,000 تومان
وزن 1 کیلوگرم
نام مولف

جیانا ماسکاردو

نام مترجم

تقی اکبرپور, دکتر حمید ضرغام بروجنی

شابک

9786008731405

تعداد صفحه

304

سال انتشار

1397

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *