در کنفرانسی که در برلین و در ماه مارس سال 2008 میلادی برگزار شد، سازمان جهانی جهانگردی برنامهای عملیاتی را برای «توانمندسازی زنان بهوسیلۀ گردشگری» به اجرا گذاشت. هدف از این برنامه که از «اهداف توسعۀ هزارۀ سازمان ملل» گرفته شده، کمک به فقرا (که یکی از راههای آن، رونق گردشگری است)، حفاظت از محیطزیست و توانمندسازی زنان بود.
گردشگری بخش مهمی از تولید ناخالص داخلی دنیا را تشکیل میدهد (بیش از 10%) و تقریباً 8% از بازار اشتغال جهان در این بخش است. 60 تا 70 درصد از افراد شاغل در بخش گردشگری را زنان تشکیل میدهند. پیشبینیهایی وجود دارد که براساس آن، در سالهای آتی مجموع تقاضا در این بخش، سالانه رشد بسیار زیادی را تجربه خواهد کرد. بدین ترتیب، فرصتهای زیادی هم در کشورهای توسعهیافته و هم در کشورهای درحالتوسعه در بخشهای روستایی، شهری، منطقهای و فرهنگی در این زمینه وجود دارد.
توسعۀ گردشگری میتواند مشوقِ بسیار خوبی برای پیشرفت و درنتیجه توانمندسازی زنان باشد، امری که برنامۀ سازمان جهانی جهانگردی را به ابزاری مناسب برای توانمندسازی زنان در این بخش تبدیل میکند. علیرغم وجود بسیاری از توافقات بینالمللی که بهمنظور ارزیابی و بهبود حقوق زنان ایجاد شدهاند، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد اعلام کرده است که «هنوز هم احتمال فقر، سوءتغذیه و بیسوادی زنان بسیار بیشتر از مردان است. زنان نسبتبه مردان معمولاً دسترسی کمتری به خدمات بهداشتی و درمانی، مالکیتِ خصوصی، سرمایه، آموزش و اشتغال دارند.
احتمال اینکه زنان به فعالیت سیاسی بپردازند بسیار کمتر و احتمال اینکه در معرض خشونت خانگی قرار گیرند بسیار بیشتر است»؛ بنابراین، توانمندسازی زنان میتواند بهطور چشمگیری به دستیابی به برابری جنسیتی کمک کند. سازمان ملل توانمندسازی را ابزاری مهم برای دستیابی به برابری جنسیتی در نظر میگیرد.
از گردشگری بهعنوان یکی از راههایی یاد میشود که میتواند به دستیابی به اهداف توسعۀ هزاره کمک کند. نقطۀ قوت گردشگری این است که میتواند از طریق کاهش فقر، حصول اطمینان از پایداری زیستمحیطی یا بهبود آن، و ارتقای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، معیشت افراد را بهبود بخشد. هدف آخر یعنی توانمندسازی، در کانون توجه پژوهشِ حاضر قرار دارد: چگونه گردشگری میتواند به رسیدن به این هدف کمک کند؟ در جهان درحالتوسعه، کشوری وجود ندارد که در آن زنان ازنظر حقوق قانونی، اجتماعی و اقتصادی با مردان برابر باشند.
این شکاف جنسیتی میتواند بر دسترسی به منابع، قدرت سیاسی، فرصتهای اقتصادی و روابط قدرت و یا در اختیار گرفتن این موارد، تأثیر بگذارد. سرانجام، هزینههای این نابرابریها بر تمامی بخشهای جامعه تأثیرگذار است و به همگان آسیب میزند؛ بنابراین، چگونه گردشگری میتواند در این زمینه یاریرسان باشد؟
● افزایش قدرت و کنترل بر منابع طبیعی: زنان در کشورهای درحالتوسعه، معمولاً مسئول تأمین آب، غذا و سوخت و نظارت بر بهداشت و تغذیۀ خانواده هستند. به همین دلیل، آنها تمایل دارند تا هر آنچه دربارۀ حفظ محیطزیست و منابع طبیعی آموختهاند، در عمل به کار گیرند. توسعۀ گردشگری میتواند با تأکید بر اهمیت حفظ محیطزیست و اقدامات پایدار در این زمینه، بهعنوان ابزاری برای انجام اقداماتی درخصوص حفظ محیطزیست مطرح شود و بدین ترتیب بهعنوان منبعی برای درآمد در نظر گرفته شود. علاوهبر این، با یادگیری و بهبود تکنیکهای کاشت غلات و دیگر انواع تولید، زنان میتوانند در بازار گردشگری به تأمینکنندگانی در زنجیرۀ ارزش تولید تبدیل شوند.
● توانمندسازی اقتصادی: تعداد زنانی که در فقر زندگی میکنند از مردان بیشتر است. در قبال انجام بسیاری از کارها در خانوادهها و جوامع پولی پرداخت نمیشود و انجام دادن این کارها غالباً برعهدۀ زنان است. این زنان مجبورند هر روز با تبعیض در حوزۀ اقتصادی دست و پنجه نرم کنند، یا دستکم برای اندکی استقلال اقتصادی بهزحمت بیفتند. کاهش شکاف میان زنان و مردان در حوزۀ اقتصادی، مثلاً با توانمندسازی از طریق برنامههایی که وامهای کوچک اعطا میکنند، میتواند کمک شایانی به بهبود نابرابری جنسیتی کند. گردشگری میتواند از طریق ایجاد بازار جدید برای شرکتهای با اندازۀ کوچک و متوسط، بهعنوان ابزاری برای توانمندسازی اقتصادی مطرح شود.
● توانمندسازی آموزشی: حدوداً دوسوم افراد بزرگسال بیسواد در دنیا، مؤنثاند. سطح سواد زنان ارتباط محکمی با سطوح مرگ و میر نوزادان و باروری و همچنین میزان سواد و فرصتهای اقتصادی فرزندان دارد. گردشگری میتواند بهعنوان بخشی مطرح باشد که در آن زنان از تمامی بخشهای جامعه و با سطوح سواد مختلف، تحت آموزش و تربیت برای فراگیری مهارتهای مشخص مرتبط با صنعت گردشگری قرار گیرند. زنان میتوانند در شکلهای مختلف ایجادِ کارآفرینی خلاقانه مشارکت کنند، موضوعی که از طریق آن میتوانند طیف وسیعی از مهارتها را فراگیرند، مانند صحبت کردن به زبانهای مختلف، مهارتهای پذیرایی، راهنمایی گردشگران، و مدیریت پروژه.
● توانمندسازی سیاسی: هنوز هم در بسیاری از نهادهای اجتماعی و قانونی، تضمینی برای برابری زنان و مردان وجود ندارد. این امر بر کیفیت و بهرهمندی زنان از حقوق اولیه و اساسی بشر؛ دسترسی به زمین و یا کنترل آن؛ اشتغال و درآمد؛ و بهطورکلی مشارکت در فرایندهای تصمیمگیری تأثیر میگذارد. در حین مشارکت در پروژههای گردشگری یا مدیریت آنها، میتوان با شرکت دادن زنان در برنامهریزی و فرایندهای سازمانی و یا فراهم کردن مجالی برای فعالیت زنان، این مشکل را برطرف کرد. گردشگری میتواند زنان را بهکمک دادن قدرت و کنترل بیشتر بر آنچه در جامعه و معیشت آنان میگذرد توانمند سازد.