بریده‌های کتاب

مشارکت در شبکه‌های گردشگری

1. 1. مفهوم مشارکت
هر چند که آغاز مشارکت در میان جوامع انسانی را می بایست همگام با تاریخ خلقت و در کنار هم بودن بشر دانست، ولی واژه‌های مشارکتی برای نخستین بار در دهۀ 1950 وارد فرهنگ توسعه گردید و چند دهه پس از آن یعنی دهه¬های 1970و1980 شاهد ورود این مفهوم در توسعه محلی هستیم.
تعاریف متعددی از مشارکت از سوی صاحب نظران ارائه شده است، هر چند که نکات اشتراک این تعاریف زیاد است ولی گاه برخی از آنها نکات ظریف و تخصصی در این مورد ارائه کرده اندکه در ادامه به برخی از تعاریف ارائه شده می پردازیم.
از مشارکت تعاریف بسیاری شده است، کلمه مشارکت معادل Participation)) انگلیسی است. این کلمه از ریشۀ part به معنی قسمت، جزء و بخش گرفته شده است و به معنای سهیم شدن در چیزی یا گرفتن قسمتی از آن است.
مشارکت امروزه یکی از بخشهای اساسی در فرهنگ توسعه به شمار می رود.مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چندبعدی و چندفرهنگی است که هدف آن کشاندن همۀ مردم در همۀ مراحل توسعه است و به عقیدۀ یومالل مشارکت در مفهوم گسترده اش برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه به معنی افزایش درک و توان آنان جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه و نیز معنای تشویق ابتکارات محلی است.
«مشارکت عبارت است از فعالیتهای ارادی و داوطلبانه‌ای که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور محلّه، شهر و روستای خود شرکت می کنند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی خود شریک می شوند.
در بعد توسعه، مشارکت شامل دخالت مردم در فرایندهای تصمیم‌گیری در اجرای طرحها و سهم آنها از منابع طرحهای توسعه و مداخلۀ آنها در ارزیابی اینگونه طرحها یاد می شود و از طرفی اوکلی و مارسدن در توصیف و تفسیر مفهوم مشارکت بر این نکته اشاره دارند که: مشارکت عبارت است از برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه به معنی افزایش درک و توان مردم جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه و نیز به مفهوم تشویق ابتکارات محلی است». در اصل می توان عنوان کرد که : مشارکت مفهومی در ارتباط با توسعه است که با انتقال قدرت همراه است.
در مجموع مشارکت وسیله‌ای است تا مردم به کمک آن و بدون اتکای جدی بر نهادهای رسمی بتوانند بر مشکلات خود فایق آیند، یعنی خوداتکا شوند و نیازهای خود را رفع کنند».
ویژگی های مشارکت
مهمترین ویژگی‌های مشارکت به شرح زیر است:
• مشارکت یک فرایند مستمر است ولی ممکن است تحت هر شرایطی ممکن نباشد؛
• مشارکت باید گزیداری و مردم سالارانه بوده و تحمیلی نباشد، زیرا موقعیتهای مختلف نیاز به رهیافت های مختلف مشارکتی دارد؛
• مشارکت باید به سویی سوق پیدا کند که به دیدگاههای مشارکت کنندگان نزدیک باشد؛
• مشارکت باید بر حسب منافع واقعی مشارکت کنندگان تعریف شود و
• مشارکت نیاز به زمان دارد.
سطوح مشارکت
ازکیا مشارکت را در چهار سطح مجزا و مربوط به هم را به شرح زیر در نظر گرفته است :
• آگاهی: مطلع بودن افراد از وظایف، حدود اختیارات، کارهای انجام شده برنامه‌های آینده، مشکلات و امکانات سازمان‌های محلی و یا افرادی که از طرف نهادهای دولتی خدمت می‌کنند؛
• تصمیم گیری: مؤثر بودن در اتخاذ تصمیم‌هایی که در سازمان‌های مشارکتی درباره انجام امور محلی گرفته می شود؛
• شرکت داشتن (همکاری): حضور و همکاری در فعالیتهایی که تحت نظارت هر یک از سازمانهای مربوط و یا مأمورین دولتی در جامعه محلی انجام می گیرد؛
• رضایت: داشتن احساس خوشایند از حسن انجام کار، پس از ارزیابی نتایج فعالیتها و کارهای انجام شده و نیز سهیم بودن در برنامه¬ها.
اوکلی و مارسدن هم برای مشارکت سطوحی را در نظر می گیرند:
• شرکت در تصمیم‌گیریهای اجتماعی؛
• همیاری و معاندت در توسعه و
• بهره‌مند شدن از ثمرات و منافع توسعه.
1. 2. مشارکت در گردشگری
جذب گردشگر نه تنها برای بخشهای فعال گردشگری منافع اقتصادی دارد، بلکه برای بخشهای گوناگون اجتماعی نیز سودمند است. مزایای همکاری در گردشگری از دو دهه اخیر مورد تحقیق قرار گرفته است. سازمانهای حکومتی محلّی سه دلیل برای گسترش گردشگری دارند:
• توسعه گردشگری با ایجاد مشاغل محلّی و در نتیجه کاهش بیکاری باعث ایجاد درآمد بیشتر برای حکومتهای محلّی می‌شود. افزایش سرمایه‌گذاری در بخش گردشگری نیز می‌تواند به بهبود تصویر منطقه بیانجامد که خود باعث جذب گردشگران بیشتر و سرمایه‌گذاری در بخشهای مربوط به گردشگری شود.
• در زمینه‌های منطقه‌ای، بخش خصوصی بعید است منابع لازم مالی (یا مدیریتی) را به قسمتهای موثر بازاریابی تخصیص دهد؛ و
• مسولیتهایی که برای عناصر حیاتی گردشگری مانند سایتهای فرهنگی و تاریخی، مراکز اطلاع رسانی و نگهداری زیرساختهایی مانند علائم، پارکها و باغات، نظافت خیابانها، پارکینگها و مناطق خرده فروشی دارند.
در این راستا پالمر (1996) سه اقدام بازاریابی توسط انجمنهای محلّی دولتی به منظور ارتقاء کیفیت بازاریابی گردشگری در مقصد را مطرح کرده است: نخست، به کارکنان رسمی انجمنهای گردشگری ارتباط پیدا نمی‌کند (مانند رفتگران). دوم، مشاوره منظم گردشگری به بخشهای برنامه‌ریزی و حفاظت محیط‌زیست و سوم مشاوره منظم به کارکنان گردشگری و بخش خدمات فنّی در مسائلی مانند ارائه تسهیلات عمومی. تحقیق پوتر (1990,1998) و همکاران کمک به این ایده است که شبکه‌ها پیش‌شرط نوآوری و ظرفیت سازی جامعه برای اقدام جمعی در زمینه همکاریها است. در نظریه شبکه فرض بر این است که روابط در یک خلاء دو طرفه وجود ندارد، بلکه در شبکه‌ای از تاثیرگذاریها، معمولا همه ذینفعان یک بنگاه به روابط مستقیم با یکدیگر می پردازند.
اهداف سیاستهای رفاه اقتصادی و تولید ثروت بیشتر که در خوشه‌ها و شبکه‌های صنعتی مطرح است، در گردشگری عمدتاً نادیده گرفته شده است. رابرتز و انرایت در بررسی اجمالی خوشه‌های صنعتی در استرالیا متوجه شدند که هیچ اشاره‌ای به خوشه گردشگری نشده است. البته مقصدهای گردشگری از جمله مقصدهایی که تامین کننده هستند تا کسب و کارها و بخشهای مختلف به خوبی متوجه تحلیلهای شبکه‌ای هستند. شبکه گردشگری در سطح منطقه¬ای پیوند دهنده سازمانهای دولتی، سازمانهای گردشگری منطقه¬ای، انجمنهای محلّی (شوراها) و متصدیان امور گردشگری است.
فعالیتهای گردشگری در بعضی مناطق موثرتر و کاراتر از مناطق دیگر است. سازمانها در یک شبکه می‌توانند به عنوان کنشگر اقتصادی شناخته شوند که از طریق منابع الکترونیکی و فعالیتهای خود با یکدیگر ارتباط درونی دارند. ارزش در شبکه به وسیله کنشگرانی که بر منابع حیاتی کنترل و فعالیت می‌کنند تعیین می‌شود و شامل محتوای اجتماعی است که با توسعه روابط با یکدیگر از طریق فرآیند مبادله ایجاد می شود. اگر چه منابع حیاتی می‌تواند فیزیکی باشد امّا صنعت گردشگری عمدتاً حیطه‌های دانش‌مدار را نیز شامل می‌شود. در واقع یکی از عوامل کلیدی توسعه پایدار صنعت گردشگری در مناطق، گسترش شبکه-های تاثیرگذار بوده امّا تاکنون تحقیق در این زمینه کم و پراکنده بوده است.
یکی از مطالعات اخیر در این زمینه توسط دردجی (2006) انجام شده که به تجزیه و تحلیل شبکه‌هایی که به وسیله ارتباطات محلّی در منطقه دریاچه مکواری ایجاد شده، پرداخته است. نکته کلیدی یافته‌های این تحقیق این بود که شرکت‌کنندگان در بخش‌های دولتی و خصوصی نیاز به درک درستی از تفاوت قدرت بین کنشگران و آگاهی از تفاوت فرصتها برای کنشگران برای شرکت در رهبری صنعت گردشگری دارند. چنین درک و فهمی برای تعیین استراتژی مناسب برای تشویق تعامل و بهره‌برداری از مشارکت دولتهای محلّی و کنشگران مختلف صنعت گردشگری اهمیّت دارد.
در این راستا، وربول (2000) اظهار داشت که به منظور درک گردشگری در نواحی روستایی (یا منطقه-ای)، شناسایی کنشگران اجتماعی شبکه‌های اجتماعی، جناح‌ها، مشاوران رسمی به اندازه انجمنهای محلّی ضروری است و فرآیند موجود نیاز به تحقیق دارند. با شناسایی شبکه‌های مختلف و اقدامات سازمانی دیگر می‌توان به درک لازم برای تصمیم‌سازی جهت ارتقای گردشگری دست یافت.
شبکه در این خصوص از منظر تعاملات اجتماعی بین کنشگران مختلف تعریف می‌شود. لویس (1991) شبکه‌ها را به عنوان مجموعه‌های قابل تغییر و انعطاف‌پذیر از ارتباطات اجتماعی بین کنشگران فردی و سازمانی شامل تغییرات مادی، اجتماعی و نمادین تعریف می‌شود.
شبکه‌های کسب و کار مبنای خود را در ارتباطات اجتماعی پیدا می‌کنند و ایجاد شبکه منطقه‌ای بدون روابط اجتماعی بین کنشگران که منجر به فرهنگ منطقه‌ای می‌شود ممکن نیست. شبکه‌ها می‌توانند دارای ساختار رسمی یا به صورت ساده به صورت توافقات غیررسمی یا تمهیدات بین مردم و یا سازمانها بر پایه روابط اجتماعی مرتبط با یک یا چند هدف باشند. میچل (1969) جامعه شناس کلاسیک در مطالعه‌ای به شناسایی سه راه متفاوت برای محتوای پیوندهای شبکه اجتماعی یعنی درک مبادلات، ارتباطات و مباحث اجتماعی پرداخت. ماهیّت چنین پیوندهایی از ضعیف تا ارتباطات و ترتیبات ساختاری پایدارتر و پیوسته‌تر نوسان دارد. با استفاده از گونه‌شناسی میچل، می توان سه پیوند شبکه‌ای را از منظر گردشگری در مقصدهای منطقه‌ای فرض کرد. اوّلین مورد شبکه تبادلات است که در آن کسب و کارها و سازمانها با بهره‌برداران گردشگری مبادلات تجاری انجام می‌دهند. دوم، شبکه‌های ارتباطی که به وسیله آن سازمانها با فعالیت‌های کسب و کار گردشگری، روابط اطلاع‌رسانی غیر‌تجاری برقرار می‌کنند. مانند حکومتهای محلّی، ادارات دولتی، مشاوران و اتحادیه¬های بخش یا صنعتی. سوم، شبکه‌های اجتماعی است که از خانواده، دوستان و آشنایان صاحبان کسب وکارها تشکیل می‌شود.
اینها را می توان بیشتر به شبکه شخصی تقسیم نمود که شامل ارتباط محکم و پیوسته با افراد خاص و ابعاد فرهنگی گسترده‌تری می‌باشد که به آن تعلق دارند و گرایشها و رفتاری که به نحو قابل توجهی تحت تاثیر ماهیّت روابط شکل گرفته‌اند.
مندل (1999) مجموعه‌ای از تلاشهای مشترک را به شرح زیر شناسایی کرده است:
- ارتباطات تعاملی یا پیوسته بین دو یا چند کنشگر.
- هماهنگی ادواری یا سازگاری دو طرفه سیاستها و روشهای دو یا چند کنشگر برای به رسیدن به اهداف.
- فعالیتهای موقتی یا فردی بین کنشگران برای رسیدن به هدف یا هدفها.
- هماهنگی دائمی یا منظم بین دو یا چند کنشگر از طریق برنامه‌ریزی رسمی (مانند یک شورا یا گروه) برای مشارکت در فعالیتهای مشخص برای رسیدن به اهداف.
- ائتلافی که در آن اقدامات وابسته و استراتژیک اتخاذ می‌شود، امّا اهداف کوتاه مدت با مشارکت کنشگران یا اقدامات متقابل یا فعالیتهای همزمان کنشگران با مشارکت کنندگان اتخاذ می‌شود.
- ساختار جمعی یا شبکه‌ای که در آن ماموریتهای گسترده و پیوسته و استراتژیک انجام می‌شود. چنین ساختاری به وظایف کنشگران مستقل به طور همزمان نظم و ترتیب می‌دهد.
با این حال در رابطه با این اقدامات مطرح شده توسط مندل، نکاتی توسط هال مطرح شده است:
چون ما متخصصانی مشتاق برای کسب نتایج هستیم، اغلب به توصیه¬ها و یا پاسخها برای حل معضلات فعلی نگاه می‌کنیم. برای هر دو قشر دانشگاهیان و دست‌اندرکاران وسوسه انگیز است که به یک مدل توسعه موفّق متناسب با پیچیدگی های جهان حاضر دست یابند. در این راستا مفاهیم شبکه و ساختار شبکه به راحتی می¬تواند برای کسانی که در این زمینه فعالیت می¬کنند باعث درک و فهم (مدل توسعه) و یک چارچوب کلی شود. اگر چه انجام این کار می‌تواند وسوسه انگیز باشد، " یک حد مناسب برای همه" قابل تصور نیست، بلکه هزاران عامل و اقدام باید قبل از این مفاهیم درک شوند تا در دنیای واقعی قابل اجرا باشند.
1. 3. گروههای اصلی شبکه‌های ارزش در صنعت گردشگری منطقه¬ای
شیوه¬های مختلفی برای طبقه‌بندی گروههای اصلی شرکت‌کننده در زنجیره ارزش گردشگری وجود دارد. هدف مورد نظر کنشگران اصلی و مرکزی خدمات گردشگری هستند، کسانی که به گردشگران خدمات پشتیابی ارائه می‌دهند، از جمله به عنوان خدمات اطلاع رسانی (به عنوان مثال رسانه¬ها، کتابهای راهنما و وب سایتها و همچنین خدمات مشاوره مسافرتی)، عمده¬فروشان، گردانندگان تورهای ورودی و آژانسهای مسافرتی که به فروش بسته¬ها و کمک در برنامه¬ریزی تور می‌پردازند.
کنشگران اصلی گردشگری با کنشگران مختلفی که فعالیتهای گردشگری انجام می¬دهند تعامل دارند. این تعاملات می‌تواند در شرایطی خود را به صورت شبکه ارزش نشان دهد. شبکه ارزش شامل چهار نوع تعامل کلی است که فعالان گردشگری در کانون آن قرار دارند:
• رقبا: کسانی هستند که ارزش بازده فعالان اصلی را کاهش می‌دهند (سایر فعالان گردشگری، رقبای درونی و درون منطقه‌ای، رقبای غیرمستقیم)؛
• مکمل‌ها: کسانی که ارزش بازده فعالان اصلی را افزایش می‌دهند (سایر فعالان گردشگری، خدمات پشتیبانی، سازمانهای دولتی، سازمانهای صنعت و تجارت)؛
• تامین‌کنندگان: کارکنان، تدارکات، مواد، تکنولوژی، امور مالی، خدمات و دیگر مولفه¬های ورودی؛
• مشتریان: گردشگران و کانالهای ارتباطی بین فعالان گردشگری و گردشگران بالفعل و بالقوه.

نویسندگان و مولفان مرتبط

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *