بریده‌های کتاب

نظریۀ همکاری و مدیریت خطر گردشگری فراملی، بحران و بازسازی

صنعت گردشگری توسط بسیاری از محققان به‌عنوان یک صنعت بسیار پراکنده توصیف شده است. این تکه‌تکه شدن تا حدی به‌دلیل ماهیت چندبخشی این صنعت است که دارای بخش‌های گسستۀ متفاوتی است که اغلب در قسمت‌های حمل و نقل، مسکن، جاذبه‌های گردشگری، سازمان‌های بازاریابی مقصد، زنجیرۀ توزیع، عمده‌فروشان تورها (سفرها) و اپراتورهای تورها (سفرها) با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. این تکه‌تکه شدن گردشگری در هر دو بخش دولتی و خصوصی یک مانع اصلی برای همکاری در بازاریابی و مدیریت استراتژیک عملیات گردشگری در تمامی سطوح محلی، ایالتی/ استانی، ملی و بین‌المللی است.
درمقابل، سطح قابل‌توجهی از همکاری بین شرکت‌ها در سراسر بخش‌های مختلف برای ایجاد طیف یکپارچه‌ای از خدمات گردشگری برای مسافران مورد نیاز است. بنابراین، صنعت گردشگری در معرض فعل و انفعالات بین نیروهای گریز از مرکز در سطح انجمن و نیروهای مرکزگرا در سطح ارائۀ خدمات است.
تا سال 2001، این فعل و انفعالات نیروهای مخالف در دامنۀ مدیریت بحران و خطرات گردشگری نیز یافت می‌شد. درحالی‌که صنعت هواپیمایی در مشخص کردن ریسک و بحران فعال بود، بخش‌های دیگر صنعت گردشگری ازجمله دانشگاه گردشگری، خطر و بحران را به‌عنوان مسائل جنبی در نظر می‌گرفتند. با این حال، در سال‌های اخیرصنعت جهانی گردشگری دریافته است که خطر، بحران و بازسازی نشان‌دهندۀ نگرانی‌های استراتژیک مشترک برای همۀ بخش‌های صنعت سفر است و همۀ مناطق جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. درنتیجه، همکاری برای اجرای یک رویکرد گردشگری کل به مدیریت خطر، بحران و بازیابی در همۀ ابعاد فضایی مقصدهای گردشگری محلی تا مقاصد بین‌المللی و جهانی، ضروری است.
دویر و همکاران (2009) در بحثشان درمورد پدیدآورندگان جهانی تغییر در گردشگری، تحقیقات خود را بر گسترۀ وسیع سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی/ جمعیتی و تجزیه و تحلیل روند تکنولوژیکی صنعت گردشگری، متمرکز کرده‌اند. شایان ذکر است که این مناطق گسترده، پدیدآورندگان را برای همکاری با تسهیلات سیاسی مسافرت‌های بین‌المللی و یک اقتصاد پایدار و رو به رشد همراه با رشد در تعداد مردمی که قادر به سفر کردن هستند، احاطه می‌کند. در منطقۀ مدیریت ریسک، ثبات سیاسی بین‌المللی، همکاری بین‌بخشی و بخش دولتی- خصوصی برنامه‌ریزی مقصد و مدیریت و تعاریف رایج از همکاری خطر مقصد برای اجرای موفقیت‌آمیز مدیریت بحران و خطر حیاتی هستند.
نظریۀ همکاری به همان اندازه که در یک مقصد واحد، قابلیت اعمال دارد، در سطح فراملی نیز قابل اجراست. Jamal و Stronza در سال 2009 در بحث خود دربارۀ نظریۀ همکاری و عمل گردشگری در مناطق محافظت‌شده، مسائلی را که می‌تواند در مدیریت خطر استفاده شود، ارائه دادند. آنها اشاره کردند که همکاری جزئی جدایی‌ناپذیر برای برنامه‌ریزی پیچیدۀ محدوده‌هایی است که شامل ذی‌نفعان متعدد می‌شود. دامنۀ مشکل اشاره به وضعیتی دارد که در آن مشکلات، پیچیده و مستلزم پاسخی بین سازمانی یا چندسازمانی هستند و شامل مجموعۀ گسترده‌ای از ذی‌نفعان می‌شود. توسعۀ مجموعه‌ای مشترک از جهت‌گیری‌های سیاست در یک دامنۀ مشکل نیاز به همکاری میان ذی‌نفعانی دارد که ممکن است دیدگاه‌های گوناگونی داشته و بر درجات مختلف از تصمیم‌سازی مؤثر باشند.
اگرچه Jamal و Stronza در سال 2009 درزمینۀ گردشگری پایدار می‌نوشتند، مفاهیم موردبحث مربوط به مدیریت خطرات گردشگری، به‌خصوص در سطح مقصد، هستند. ذی‌نفعان در مقصد شامل مدیران هتل‌ها، اپراتورهای تورها (سفر)، ارائه‌دهندگان حمل و نقل، آژانس‌های خدمات اورژانسی، بازاریابان مقصد و اپراتورهای تور هستند. استفاده از ایده‌های Jamal و Stronza در سال 2009 در مدیریت ریسک نیازمند همکاری در مسائلی مانند شناسایی خطرات، درمان خطرات و ارتباطات به‌موقع و دقیق از وضعیت دسترسی، تخلیه و روش‌های پناهگیری امن، ثبت نام و شناسایی از بازدیدکنندگان آسیب‌دیده در قسمت در معرض خطر است.
فاکنر (2001) در بحثش درمورد چارچوب مدیریت بحران گردشگری، فازی شش‌مرحله‌ای در فرایند مدیریت بحران توصیف می‌کند، این فاز با دورۀ پیش از رویداد pre-event period شروع می‌شود که در آن ارزیابی ریسک و احتمالات توسعه می‌یابد، سپس وارد مرحلۀ پیش‌درآمد prodromal می‌شود که در آن هشدارها داده شده و بسیج یک تیم مدیریتی تصویب می‌شود. مرحلۀ سوم فاز اضطراری emergency phase است، هنگامی که عمل کاهش انجام شده است. مرحلۀ میانی ویژگی‌های آغاز بازی بازسازی را داراست که با بهبودی بلندمدت و درنهایت وضوح دنبال می‌شود که بر بررسی مجدد و بازسازی متمرکز است. یک عنصر حیاتی در رویکرد فاکنر در ارتباط با نظریه‌های مشارکتی، اهمیتی است که او برای یک تیم هماهنگ‌کننده بین سازمان‌های بخش دولتی و خصوصی و سازمان‌های برنامه‌ریزی و در مشورت با ذی‌نفعان و جامعۀ آسیب‌دیده از فاجعه، قائل شده است.
Wang and Fesenmaier در سال 2007 در مقالۀ خود با عنوان بازاریابی مقصد مشترک درمورد بازاریابی هماهنگ یک مقصد خاص در ایندیانا USA صحبت می‌کنند. عناصر اصلی چشم‌انداز نظری آنها نیز معمولاً در ارتباط با ریسک فراملی و مدیریت بحران هستند. همکاری به‌عنوان یک فرایند تصمیم‌گیری مشترک در میان ذی‌نفعان کلیدی دامنۀ مسئله درمورد آیندۀ محدودۀ مسئله تعریف شده است. یک نمونه از این فرایند درمورد خطر گردشگری و مدیریت بحران شامل تصمیم‌گیری مشترک درمورد مخابرۀ اطلاعات به ذی‌نفعان و بازدیدکنندگان آینده‌نگر درمورد وضعیت مقصد تحت تأثیر طوفان است. در حوزۀ استراتژی مدیریت ریسک گسترده‌تر، ممکن است سیاستی از پیش توافق شود که چه مسائلی توسط ابلاغیه‌های رسمی تحت پوشش قرار خواهند گرفت و ابلاغیه‌هایی برای کدام یک از مسائل ارسال خواهند شد.
مدلی که چارچوبی را برای رویکرد اشتراکی Wang و Fesenmaier شکل می‌دهد، خطی است و شامل:

  • پیش شرط؛
  • انگیزه؛
  • تنوع مراحل اجرا؛
  • نتایج.

مرحلۀ پیش از واقعۀ precondition phase شامل شناسایی ریسک‌های اصلی برای بقای گردشگری در یک محدودۀ فضایی است. خطرات ممکن است شامل بلایای طبیعی، بیماری‌های همه‌گیر، بی‌ثباتی سیاسی و یا رکود اقتصادی باشد. در میان بسیاری از اهداف برای عمل اشتراکی در زمان بروز خطرات، یکی از اهداف بایستی ترمیم سریع صنعت گردشگری و بازیابی اعتبار مقصد تحت تأثیر قرار گرفته، باشد.
مراحل دخیل در پاسخ اشتراکی شامل قرار دادن ذی‌نفعان اصلی برای همکاری در یک مقابلۀ یکپارچه دربرابر بحران، منظم کردن مجموعه‌ای از اولویت‌های مقابله، اجرای فرایند پاسخ، ارزیابی موفقیت پاسخ و استفاده از درس‌های آموخته‌شده از بحران برای تبدیل و یا بهبود مقصد (از نو بهتر ساختن) است. در مرحلۀ پس از بحران مدلی که خروجی می‌دهد، بهبود قابلیت مدیریت بحران و ریسک منطقۀ مقصد و ذی‌نفعان مختلف آن را داراست.
اهمیت یک رویکرد استراتژیک و جامع به برنامه‌ریزی و مدیریت بحران گردشگری توسط ریچی (2004) بحث شده است. در زمینه‌ای که صنعت گردشگری فراملی و جهانی رو به رشد که به‌سمت مشارکت نیز حرکت کرده است، به‌طور فزاینده توسط دولت‌های ملی و انجمن گردشگری بین‌المللی هدایت می‌شود، به‌منظور همکاری برای آماده‌سازی و مقابله با بحران مؤثرتر نیازی به پیشروی هماهنگ وجود دارد. در سال 2012 بخش گردشگری وزارت منابع، انرژی و گردشگری دولت استرالیا، واقعۀ مهم استراتژی مقابله را که شامل همکاری بین گردشگری دولت استان، انجمن‌های کلیدی صنعت بخش خصوصی (ازجمله بخش‌های صنعت کلیدی سفر) و سازمان‌های مدیریت اضطراری بود، منتشر کرد. مدل استرالیایی برپایۀ چارچوب مشترک وسیع‌تر جهانی پایه‌گذاری شده بود، TERN که توسط سازمان ملل متحد جهانی گردشگری در 2006 توسعه داده شد و در سال 2012 از طریق اتحاد UNWTO که در آن حرکتی به‌سوی ادغام گردشگری و مدیریت اضطراری شده است، تقویت شد.

مدل ریچی شامل سه عنصر کلیدی است:

  1.  پیشگیری و برنامه‌ریزی از بحران/ فاجعه- بعد فعال و یا احتمالی است؛
  2.  اجرای استراتژیک- شامل ارزیابی استراتژیک از یک بحران وکنترل واکنش‌های مختلف، مدیریت منابع، مشارکت ذی‌نفعان وارتباطات بحران می‌شود؛
  3.  اجرا، ارزیابی و بازخورد- شامل بازگرداندن وضعیت مقصد و برگشت کسب و کار به شرایط قبل از بحران و در صورت امکان به حالتی بهتر از شرایط قبل از بحران می‌باشد. همچنین شامل بهره‌مندی از درس‌هایی است که از مدیریت و یا اشتباهات در حین پاسخ به یک رویداد بحران گرفته شده است.

مدل ریچی بر اهمیت انعطاف‌پذیری در هر سه مرحله و شناسایی این موضوع که بحران‌ها لزوماً انعطاف‌پذیر و نرم هستند، تأکید دارد. او همچنین یک بعد در جهت تجزیه و تحلیل مؤثرتر، طبقه‌بندی و درک بحران به تحقیقات اضافه می‌کند. برای ادامۀ مطالعه به کتاب مراجعه کنید. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

کتاب‌های مرتبط

بحران‌های گردشگری و مدیریت مخاطرات در آسیا و اقیانوسیه

115,000 تومان
وزن 1 کیلوگرم
نام مولف

برنت دبلیو ریچی, کوم کامپیرانون

نام مترجم

بهار بیشمی, حسن عزیزی

شابک

9786008731351

تعداد صفحه

384

سال انتشار

1397

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *