مدل مدیریت بهینهسازی گردشگری در دهۀ 1990 توسط یک شرکت مشاور مستقر در سیدنی و با بهکارگیری آن در جزیرۀ کانگورو در سواحل جنوب استرالیا آغاز به کار کرد. برخلاف چارچوبهایی که تاکنون مورد بحث قرار گرفته است این برنامه بهطور خاص برای برنامهریزی گردشگری در مناطق طبیعی ساخته شد. گام اولیه و مهم این مدل توصیف زمینۀ سیاسی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی منطقه است که قرار است برنامهریزی در آن انجام شود. اگرچه ریشههای این مدل را میتوان در بخش نظارت چارچوب تغییرات قابلقبول یافت، این مدل در کاربرد گستردهتر منطقهای و پوشش تعداد بیشتری از تصرفات زمین چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی با چارچوب تغییرات قابلقبول متفاوت است و ویژگی اساسی آن مشارکت دادن ذینفعان مختلف در طول فرایند برنامهریزی و اجرای آن است. نام این مدل، یعنی مدیریت بهینهسازی گردشگری، نیز نشان از برداشتن تأکید از محدودیتهای پیشین دارد که با احساس رشد در صنعت گردشگری چندان همخوانی نداشت.
این مدل از سه قسمت عمده تشکیل شده است: شرح زمینه، برنامۀ نظارت و نظارت بر اجرا. بهمانند چارچوبهای قبلی، این مدل نیز مدیر را بهسمت توصیف زمینۀ برنامهریزی از طریق انتخاب شاخصها و استانداردها و استفاده از آنها برای شناسایی شرایط بهینه و استراتژیهای مدیریتی مناسب هدایت میکند. شرح زمینه شامل سیاستهای موجود، برنامههای فعلی، ارزشهای جامعه، ویژگیهای محصول، الگوهای رشد، روند و فرصتهای بازار، موقعیت و نام تجاری و سناریوهای جایگزین برای گردشگری در منطقه است.
بهکارگیری مدل برنامهریزی مدیریت بهینهسازی گردشگری در جزایر کانگورو، استرالیا
در سال 1996 مدل برنامهریزی مدیریت بهینهسازی گردشگری برای تسهیل توسعه و مدیریت گردشگری در جزیرۀ کانگورو واقع در 21کیلومتری سرزمین اصلی جنوب استرالیا و با مساحت 4500 کیلومترمربع آغاز شد. بیشتر این جزیره را مزارع خصوصی و املاک مسکونی تشکیل دادهاند، اگرچه 24% آن نیز به ذخیرهگاههای طبیعی اختصاص داشته و معیشت 4000 نفرة جزیره به کشاورزی و گردشگری وابستگی دارد. مدل برنامهریزی مدیریت بهینهسازی گردشگری سه بخش عمده داشت: شناسایی زمینهای، برنامۀ نظارت و پاسخ مدیریت به آن.
قسمت اول - شناسایی زمینهای (مرحلۀ 1 و 2)
در بهکارگیری این مدل در جزیرۀ کانگورو، ابتدا به شناسایی و توصیف زمینههای سیاسی و اجتماعی منطقه پرداخته شد که تولید سناریوهای مدیریتی جایگزین نیز در این مرحله صورت پذیرفت. جلسۀ توجیهی یکروزهای با کمیته راهبری ایجادشده برای پروژه برگزار و به جنبههای زیر پرداخته شد.
خطمشیهای موجود و مسائل سیاسی مختلف نظیر برنامههای بومگردی دولت و استراتژیهای توسعۀ پایدار در این جزیره پرداخته شد و جنبههای منفی و مثبت توسعۀ گردشگری و اطمینان از صحتوسقم اجرای این مدل بررسی شد.
ارزشهای جامعه- این ارزشها شامل چشماندازهای طبیعی، حیاتوحش و سبک زندگی آرام بود.
محصولات گردشگری- این محصولات شامل موارد زیر بود: 1- داراییهای طبیعی، جاذبههای طبیعی منحصربهفرد، حیاتوحش، داراییهای فرهنگی، صنایع موجود در جزیره، پارکها و محیطی سالم با توسعۀ نامحدود. 2- فعالیتهای نظیر گشتوگذار در طبیعت و مشاهده حیاتوحش، فعالیتهای تفریحی مانند ماهیگیری، شنا، فعالیتهای فرهنگی نظیر اقامت در مزرعه و تجربۀ محصولات و تولیدات محلی. 3- موضوعاتی نظیر خطوط ساحلی، حیاتوحش، سبک زندگی روستایی و محصولات طبیعی
روند رشد- در ابتدا برای تخمین روند رشد در سال 1995 عدد 150000 بازدیدکننده اعلام شد. مشهورترین سایت این جزیره سیل بی بود که 72-86% از کل بازدیدکنندگان را به خود جذب میکرد. تعداد بازدیدکنندگان از سال 1992 تا 1997 هرسال حدود 8.8% رشد داشته که بیشتر آنها از سرزمین اصلی استرالیا به این جزیره سفر کرده بودند.
فرصتهای بازار- بزرگترین بازار بازدیدکنندگان این جزیره افرادی هستند که به محیطزیست آگاه بوده و از حیاتوحش لذت میبرند.
موقعیت و برند تجاری- این جزیره برای دستیابی و برندسازی بر توسعۀ اقامتگاههای بومگردی و زیرساختهای بومی متکی خواهد بود.
ده سناریو مورد بررسی قرار گرفت که هرکدام شامل افزایش و یا کاهش در میزان تقاضاهای مختلف گردشگری در سال بودند، مزایا و معایب هرکدام بررسی و ذکر شد و اطلاعات لازم و هزینههای مربوطه مشخص شد تا این مدل بتواند برای تصمیمگیریهای آینده مدیران را یاری نماید.
قسمت دوم - برنامۀ نظارت (مرحلۀ 3 و 4 و 5)
شرایط بهینه- این شرایط مطلوب و درعینحال قابل دستیابی و از طریق اسناد برنامهریزیشدۀ پیشین به دست آمده بود که برای شرایط اقتصادی، بازاریابی، تجربی، فرهنگی، اجتماعی و همچنین شرایط محیطی توسعه یافته بودند. عمدۀ جمعیت حیاتوحش که بازدیدکننده را به خود جلب میکند در مناطق گردشگرپذیر قرار دارد و این مسئله یکی از همان نمونههای شرایط مطلوب است.
شاخصها- شاخصها انتخاب شدند تا بتوانند شرایط را اندازهگیری کنند. این شاخصها نیز از طریق کارگاهها و گفتمانهای گروهی حاصل شد. بهعنوانمثال، شاخص وضعیت مطلوب حیاتوحش، تعداد آنها در یک منطقه تعریف شده بود.
محدودۀ قابلقبول- بازۀ قابلقبول برای هر شاخص با استفاده از اطلاعات پژوهشهای پیشین، مشاهدات و برآوردهای انجامشده از افراد باتجربه به دست آمد. بهعنوانمثال، برای یک جمعیت حیاتوحش ایزوله میزان 0 تا 5% کاهش سالانه قابلقبول بود. این مرحله درواقع حساسترین و دشوارترین مرحلۀ برنامهریزی بود، چراکه تصمیماتی درخصوص خارجشدن یک شاخص از محدودۀ قابلقبول آن گرفته میشد.
نظارت و محکزدن- در این مرحله، یک برنامۀ نظارتی برای جمعآوری اطلاعات درخصوص شاخصها و دامنۀ قابلقبول آنها تهیه شد و براساس بهترین و موثقترین اطلاعات موجود در سال 1996 برای هر شاخص معیاری تعریف شد.
قسمت سوم - پاسخ مدیریتی (مرحلۀ 6)
پاسخ مدیریت شامل شناسایی، کشف و اقدام بود.
شناسایی شاخصهای ضعیف- این شناسایی شامل اندازهگیری شاخصها بهصورت سالانه و تعیین خارج شدن یا نشدن آنها از بازۀ قابلقبول بود. بهعنوانمثال، اگر تعداد جانوران یک منطقۀ حیاتوحش با بازۀ تغییرات قابلقبول 5%، کاهشی 10درصدی را تجربه میکرد مدیریت به این نتیجه میرسید که این شاخص عملکرد ضعیفی داشته است.
کشف علتها- برای یک شاخص با عملکرد ضعیف، گام بعدی این است که مشخص شود گردشگری تا چه میزان بر عملکرد آن شاخص تأثیرگذار بوده است. بهعنوانمثال، یکی از دلایلی که گونههای حیوانی میتوانند کاهش در تعداد در یک منطقۀ مشخص را تجربه کنند گردشگرانی است که آنها را جابهجا میکنند.
اقدام- مرحلۀ سوم در این قسمت اقدام موردنیاز است. ممکن است در بعضی سایتهای گردشگری، نیاز به اعمال محدودیت بر ورودی گردشگران و تعداد آنها نیاز باشد. ممکن است نیاز به ایجاد یک سایت جایگزین احساس شود. ازاینرو طوفان مغزی در جلسات مختلف میتواند راهی باشد برای مرور اقدامات ممکن و انتخاب بهترین گزینه از میان آنها.
نظارت بر شاخصهای پذیرفتهشده در این جزیره تا به امروز نیز ادامه دارد که توسط جامعه، صنعت گردشگری و سازمانهای دولتی مربوطه حمایت میشود.
توسعۀ برنامه نظارتی قلب یک فرایند برنامهریزی است که شامل شناسایی شرایط بهینه، شاخصها، دامنهها و معیارهای قابلقبول است. درحقیقت شرایط مطلوب شرایطی است که رویکردی واقعبینانه به شرایط آینده داشته باشد. در اینجا میتوان شاخصهایی برای اندازهگیری این شرایط انتخاب کرد. این شاخصها باید مربوط به بازدیدکنندگان باشد و دادههای مرتبط باید ازنظر اقتصادی قابلدسترسی و دقیق باشند. مرحلۀ بعدی ایجاد محدوده و معیار قابلقبول برای هر شاخص است. در کادر قبل دیدید که مقدار یک شاخص در آغاز نظارت بهعنوان معیار آن در نظر گرفته شد. با جمعآوری دادهها از نظارت، میتوان شرایط بهینه، شاخصها و دامنههای قابلقبول را تصحیح کرد. آخرین قسمت اجراست که شامل پاسخگویی مدیریتی نیز میشود. قبل از هرگونه اقدامی مدیر باید مشخص کند که آیا نتیجۀ نگرانبخشی در انتظار اجرای طولانیمدت طرح و برنامه مربوطه هست یا خیر و آیا علت آن میتواند مربوط به گردشگری باشد؟ بسیاری از شاخصها تحتتأثیر سایر منابع قرار میگیرند، مانند فرایندهای اکولوژیکی، اقدامات ساکنان محلی، ابتکارات سایر صنایع و نوآوری در فناوری و تأثیرات ملی و جهانی.
این مدل بهجز استفادۀ گسترده در جزیرۀ کانگورو در استرالیا چندان همهگیر نشده است اگرچه در بخشهایی از کانادا و سرزمین اصلی استرالیا نیز برای برنامهریزی اکولوژیک گردشگری از آن استفادههایی شده است. این مدل قدرت عجیبی در شفافسازی قدرتهای سیاسی و اقتصادی در استفاده از محیطهای اکولوژیک و استفاده از آن وابستگی زیادی به ذینفعان دارد. ضعف اصلی آن مقدار اطلاعات موردنیاز است که حجم بالایی را پوشش میدهد و برنامهریزان برای کاربست آن نیاز به انواع اطلاعات بازاری، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی دارند که همین مسئله نشان از نیاز مدیریت به سطح قابلتوجهی از منابع دارد.
کتابهای مرتبط
بومشناسی گردشگری
185,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
زاهد شفیعی, زهره کرانی |
شابک |
9786225923201 |
تعداد صفحه |
247 |
سال انتشار |
1402 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |