بریده‌های کتاب

محورهای سیاست‌گذاری اقتصاد فرهنگ

محورهای سیاست‌گذاری اقتصاد فرهنگ

1- سیاست‌گذاری‌های فرهنگی براساس صنایع فرهنگی/ صنایع خلاق

«صنایع فرهنگی» از دیدگاه "آدورنو" با مفهوم «صنایع فرهنگی جدید» یا "صنایع خلاق" متفاوت است. آدورنو معتقد بود که برای همگان، حق دسترسی به مصرف فرهنگی باید وجود داشته باشد، ولی در مفاهیم صنایع فرهنگی جدید، ایجاد حق دسترسی به تولید فرهنگی علاوه‌بر حق دسترسی به مصرف فرهنگی برای همگان مطرح است. از نمونه‌های صنایع فرهنگی جدید، می‌توان به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مجازی اشاره کرد.
در سیاست‌گذاری‌های صنایع فرهنگی جدید یا صنایع خلاق، دسترسی عموم مردم به تولید و مصرف صنایع فرهنگی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده‌اند؛ به‌طوری‌که در آن کودکی از قشر فرودست ساکن نواحی مرز نشین ایران هم با داشتن امکانات اولیه، فرصت یا امکان تولید فرهنگی و هنری را دارد.

2- سیاست‌گذاری‌های فرهنگی بر اساس تولید/ مصرف

بعد از انقلاب دیجیتال در سال 1980 و تغییرات سبک زندگی و تحولات فرهنگی، مفهومی در صنایع فرهنگی شکل گرفت که حکایت از دینامیسم یا پویایی فرهنگی دارد و آن شکل‌گیری مفهوم «صنایع خلاق» یا «صنایع فرهنگی جدید» است. اگر دوگانۀ تولید فرهنگی و مصرف فرهنگی را یکی از محورهای سیاست‌گذاری‌های فرهنگی به حساب آوریم، افزایش تولید فرهنگی و توسعۀ آن‌ها در قلمرو پویایی فرهنگی است که مشتمل بر فعالیت‌های رسانه‌ای جدید مبتنی بر خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات و تحولات دنیای دیجیتال در کنار احیای رویه‌های طراحی و صنایع دستی است که روی‌هم‌رفته قلمرو صنایع خلاق را شکل می‌دهند و سیاست‌ گذاری‌های فرهنگی را نه‌تنها به‌سوی مصرف، بلکه به‌سوی تولیدات فرهنگی سوق می‌دهند.

3- سیاست گذاری‌های فرهنگی براساس مشاوره/ مشارکت فعال

طیفی دیگر از سیاست‌گذاری‌های فرهنگی را می‌توان در نحوۀ عملکرد سیاست‌گذاری فرهنگی به‌صورت مشاوره و یا مشارکت فعال در نظر گرفت. اصولاً فرایند تدوین سیاست‌گذاری‌های فرهنگی در بسیاری از جوامع، جریانی داخلی و وظیفۀ کارمندان دولت و سیاست‌مداران بوده است؛ اما در برخی از کشورها نظیر هلند کوشش‌هایی صورت گرفته تا دربارۀ سیاست‌ها با مردم هم، مشورت و رایزنی صورت گیرد.
بدیهی است هر اندازه که از سیاست مشاوره به‌سمت مشارکت فعال حرکت شود، اهداف و استانداردهای موفقیت حاصل از این مشارکت فعال، به مطالبات مردم نزدیک‌تر است و خود این فرایند بخشی از جامعۀ مدنی را توانا و ترغیب می‌کند تا در مواردی مسئولیت بپذیرند و اغلب حس کنند که اتفاقاً در این زمینه‌ها حرفی برای گفتن دارند. توسعۀ صنایع فرهنگی جدید که وجه غالب‌شان تعامل‌گری و ایجاد فرصت مشارکت در امر تولید و توزیع محصول است، خود‌به‌خود زمینه را برای مشارکتی‌تر شدن فرایندهای سیاست‌گذاری فرهنگی فراهم می‌آورد.

4- سیاست‌گذاری‌های فرهنگی براساس تک فرهنگی/ چند فرهنگی

نوع دیگر از سیاست‌گذاری‌های فرهنگی براساس سیاست‌های تک‌فرهنگی و یا چندفرهنگی است. دموکراتیزه کردن فرهنگ ریشه در باور فلسفی به یونیورسالیسم یا جهانی‌گرایی و تک‌فرهنگ‌گرایی جهانی دارد؛ ولی دموکراسی فرهنگی ریشه در چندفرهنگ‌گرایی یا پلورالیسم دارد. برداشت آدورنو از صنعت فرهنگ تا حدی بسته‌به شرایط زمانی و مکانی دورۀ خود اوست که به تک‌فرهنگ‌گرایی می‌پردازد.
عصر پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی جهت‌دار که عصر اثرات مستقیم، فوری و جادویی رسانه‌های بزرگ و دریافت‌کنندگان منفعل بود، همۀ زمینه‌ها را برای تک‌فرهنگی کردن یا به‌عبارتی تک‌صدایی کردن فراهم کرده بود؛ اما پس از «رخداد می‌ 1968» و سر برآوردن جنبش‌های اجتماعی جدید و رشد فناوری‌ها و وقوع انقلاب دیجیتال در سال 1980، رفته‌رفته زمینه برای شنیده شدن صداهای خاموش متعلق به دیگران و چندصدایی فرهنگی یا تنوع فرهنگی فراهم شد.
بدین ترتیب می‌توان گفت ظهور و تثبیت صنایع فرهنگی جدید به‌معنای تدوین سیاست‌گذاری‌های فرهنگی با رویکرد به «تنوع فرهنگی» و چندصدایی یا «پلورالیسم فرهنگی» و حرکت به‌سمت دموکراسی فرهنگی بوده است.
در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی معطوف به دموکراتیزه کردن فرهنگ، به سیاست‌های فرهنگی مصرف‌گرا توجه می‌شود و جامعه واحد و یکپارچه است؛ ولی در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی معطوف به دموکراسی فرهنگی، به سیاست‌های فرهنگی تولیدگرای معطوف به مصرف دیده می‌شود و جامعه متکثر و دارای چند فرهنگ است.

5- سیاست‌گذاری‌های فرهنگی براساس دولتی/ خصوصی

دوگانۀ سیاست‌گذاری‌های دولتی و خصوصی، یکی دیگر از محورهای سیاست‌گذاری در کشورهاست. هر اندازه که «صنعت فرهنگ» وابسته به سازمان‌های عریض و طویل قدرتمند، پول و سرمایه‌های کلان و رسانه‌های بزرگ بود، «صنایع فرهنگی جدید» با ایجاد مناسبات تجاری خصوصی این زنجیره را تا حدی بر هم زده است. گرچه همچنان منافع مشترک، خط قرمزهای مشترک، سیاست‌های همسو و مسائلی از این دست وجود دارند، اما تمرکز زدایی، سیاستی است که با ظهور و تکوین صنایع فرهنگی جدید به وجود آمده است. سیاست‌گذاری‌های تمرکززدا از قدرت دولت در سیاست‌گذاری‌ها می‌کاهد.
درنهایت می‌توان مسیر حرکت سیاست‌گذاری فرهنگی از کران «دموکراتیزه کردن فرهنگ» به‌سوی کران «دموکراسی فرهنگی» را با مجموعه‌ای از دوگانه‌های سیاستی مندرج در سند سیاستی واحد پژوهش و توسعۀ سیاست فرهنگی شورای اروپا در سال 1999، به‌صورت شماتیک در جدول زیر مشاهده کرد:
محورهای سیاست‌گذاری اقتصاد فرهنگسیاست دموکراسی فرهنگی در کشورهایی نظیر ایرلند، فنلاند و انگلستان با اعتقاد به ماهیت خاص و ارزش قائم به ذات امور فرهنگی، به اصلی چون اصل «حفظ فاصله» متمسک می‌شوند تا از دخالت‌های سیاسی دولتی در حد توان اجتناب کنند. طبق این اصل، بودجۀ مصوب پارلمان برای امور فرهنگی به چند تشکل شبه‌مستقل نظیر شوراهای هنری داده می‌شود تا خودشان نحوۀ مصرف بودجه را تعیین کنند.
البته ازجمله آسیب این رهیافت، دور ماندن از کنترل دولت، اعمال سلیقه و ذائقۀ عده‌ای خاص و حتی دورماندن از چشم عموم مردم است. درست همانطور که "آدورنو" از فرهنگ و هنر «نخبه» درمقابل فرهنگ و هنر «عامه» دفاع می‌کند. جدول زیر، دوگانۀ محوری سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و رهیافت هر یک به مسئلۀ «صنایع فرهنگی» را به‌صورت خلاصه نشان داده است.

سیاست گذاری‌های فرهنگی و صنایع فرهنگی

دموکراتیزه کردن فرهنگ
  • دموکراتیزه کردن فرهنگ به فراهم‌سازی شرایطی برای ایجاد، تولید و توزیع آثار فرهنگی با حمایت مالی گسترده اشاره دارد تا همگان به آن‌ها دسترسی داشته باشند.
  • این سیاست بر دسترسی برابر به مجموعه‌ای از آثار فرهنگی از طریق زیرساخت‌های مناسب تأکید دارد.
  • عمدتاً پس از جنگ جهانی دوم و با محوریت میراث ملی و هنرهای تجسمی در کشورهای غربی اجرا شد.
  • در این رویکرد، فرم‌های هنری و فرهنگی غربی به‌طور ضمنی برتر فرض می‌شوند و دوگانۀ فرهنگ «والا» و «پست» غالب است.
  • ارزش‌ها و معانی هنری توسط تولیدکنندگان و نهادهای فرهنگی از پیش تعیین شده و تثبیت می‌شوند.
  • مداخلۀ دولت در این فرآیند بسیار شدید و عمدتاً مرکزگراست و از راهبردهای خطی و از بالا به پایین استفاده می‌شود.
  • تمرکز اصلی این سیاست بر ساخت زیرساخت‌های «سخت» مانند موزه‌ها، کتابخانه‌ها و مؤسسات فرهنگی است.
  • شرکا و سهامداران اصلی در این رویکرد شامل هنرمندان حرفه‌ای، مدیران فرهنگی، سازمان‌های هنری و سیاست‌گذاران هستند.
دموکراسی فرهنگی
  • دموکراسی فرهنگی بر شناسایی و حمایت از تنوع فرهنگ‌ها در جامعه تأکید دارد و دسترسی و توزیع گسترده‌تر فرهنگ را هدف قرار می‌دهد.
  • این رویکرد به‌دنبال تعریف فراگیرتری از فرهنگ است و طیف وسیعی از بیان‌های خلاقانه و فرهنگی را در بر می‌گیرد.
  • در دموکراسی فرهنگی، ارزش‌ها و معانی فرهنگی از طریق تعامل و چانه‌زنی میان افراد خلاق، سازمان‌های فرهنگی، مخاطبان و گروه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد.
  • این رویکرد بیشتر به همگرایی و تقویت منافع محلی و منطقه‌ای توجه دارد و از راهبردهای مرکزگریز و اجتماع‌محور استفاده می‌کند.
  • در دموکراسی فرهنگی، تمرکز بر ایجاد زیرساخت‌های «نرم» است که شامل شبکه‌ها، مناسبات اجتماعی و راهبردهای توزیع نوین به کمک رسانه‌های جدید می‌شود.
  • شرکا و سهامداران در دموکراسی فرهنگی، علاوه بر هنرمندان و مدیران فرهنگی، همۀ شهروندان و سازمان‌های اجتماعی محلی را نیز شامل می‌شوند.

 

کتاب‌های مرتبط

اقتصاد و فرهنگ

112,000 تومان
وزن 0.5 کیلوگرم
نام مولف

پیمانه عسگری

شابک

9786227239683

تعداد صفحه

184

سال انتشار

1400

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *