در این امر شکی نیست که در این جهان مادی، پدیدههای غیرمادی (معنوی) زیادی وجود دارند. بهمنظور شروع بحث، با این پرسش شروع میکنیم که آیا ترکیب معنویت بهعنوان یک پدیدۀ غیرمادی و گردشگری بهعنوان یک پدیدۀ مادی امکانپذیر است و یا این ترکیب، تنها در مدینۀ فاضلۀ فلاسفه وجود دارد؟ بسیاری از متفکران معتقدند که ترکیب تضادهای دوتایی مانند روشنایی و تاریکی، خوب و بد، و زیبا و زشت جذابیت خاص خود را دارد و وجود یکی در گرو وجود دیگری است و با حضور آن معنا پیدا میکند.
در این صورت، باید از خود پرسید که آیا گردشگری میتواند فرصتی برای تجربۀ تقوا و لذتی عاری از ضرر باشد؟ و درصورت مثبت بودن پاسخ، آیا تجارب حاصل از این ادغام و پاسخ به آن میتواند هدفمند تلقی شود؟ اگر بله، پیامدهای ممکن این تماسهای ژرف چیست؟ برای پاسخ به این پرسشها به اجمال درمورد معنویت، سفر و گردشگری، سفرهای آوارهگون (فاقد هدف خاص) و زیارت بحث میکنیم.
معنویت
مفاهیمی مانند عرفان و معنویت، موضوعات موردعلاقۀ فیلسوفان هستند. معنویت پدیدهای چندبُعدی با تعریفی بسیار دشوار است. فلسفههای شرقی مانند هندوئیسم، بودائیسم، کنفوسیونیسم و تائوئیسم به مضامینی چون آگاهی، انرژی، خوشبختی و پیوند پویا اشاره میکنند. درحالیکه تفکر اسلامی و یهودی- مسیحی، حقیقت، تسلیم و برتری خداوند یکتا را اساس میدانند. میتوان گفت که این رویکردها تا حدودی از لحاظ مفهومی به یکدیگر نزدیک هستند. معنویت میتواند هم مؤید و هم منکر دنیا و تعلقات آن باشد. در آیین بودایی نمونهای از این دوگانگی را مشاهد میکنیم که هم انسان مادی و هم عزلتپیشه را میستاید. معنویت را میتوان یک فرایند رشد یکپارچۀ پویا دانست که به ارزشهای غایی، معنا و هدف در زندگی منتهی میشود.
از یک طرف معنویت میتواند رویکردی غیرخداپرستانه اتخاذ کند و تفکر سکولار را در پندار و رفتار و کردار افراد بپذیرد. از طرف دیگر، معنویت میتواند وجود نیرویی متعالی را قبول و به قدرت خدا اذعان کند. در این جاست که دین و مذهب وارد میشود. دین مانند معنویت اصطلاحی جامع است که به مجموعهای از باورها، مناسک و سنن اشاره دارد. هرچند گاهی این دو واژه را بهجای یکدیگر به کار میبرند، ولی دین معمولاً مفهومی "محدود و نهادی" است، درحالیکه معنویت مقولهای "شخصی و ذهنی" است. بااینحال، دین میتواند رویکردهای معنوی به خود بگیرد و بیدینان ممکن است عمیقاً درگیر مسائل معنوی شوند. در دنیای معاصر، اصطلاح دین، معنای ضمنی منفی و معنویت، معنای مثبت به خود گرفته است.
سفر و گردشگری
گردشگری و معنویت بهنوعی با هم تقابل دارند. گردشگری بهنوعی پدیدهای مادی و معنویت، غیرمادی است، ولی گردشگری هم در مکانهای مذهبی و هم سکولار حضوری فراگیر دارد. باید توجه داشت که بیشتر رویکردهای معنوی کنونی، وجود انرژی و نیروی معنوی در عناصر مادی جهان را تأیید میکنند و تجربۀ معنویت را از طریق تجارب مادی ممکن میدانند. صاحبنظران گردشگری مانند مککانل و گرابرن، رابطۀ مستقیم بین مذهب و تقدس را با گردشگری انبوه تأیید و به وجود آن اذعان میکنند. مجموعه مطالعات گردشگری در مکانها یا مقصدهای مقدس با این نتیجه خاتمه یافتهاند که بین رفتار زائران و گردشگران تمایز مشخصی وجود ندارد. البته، کیگان یک قدم از این فراتر رفته و شباهت بین تجارب گردشگران و زائران را بررسی میکند. وی معتقد است که عدم آشنایی با مکانها و فرهنگهای دیگر، تمام حسهای ما را از طریق احساسات معنوی برمیانگیزد. بمباران محرکهای خارجی متعدد و جدید، موجب میشود تا حسهای ذهنی ما برای پردازش اطلاعات و تجارب جدید و تبدیل آنها به بینشهای معنوی معنادار تحریک شود.
بنابراین، پیامدهای معنوی سفر و بازدید از ابتدا مشخص نیست. به همین شکل، سفر و بازدید شامل سفر مسیرمحور و زیارت مقصدهای مقدس همواره با تجارب معنوی همراه نیست.
آوارگی و سرگردانی
چنانچه بتوان اهمیت مقصد را در سفر کاهش داد، خود سفر میتواند به تجربهای معنویی تبدیل شود. عاشقان سرگردانی همواره درحال کشف تجارب فرهنگی هستند. این سفرها غالباً شکل زیارت را دارند. تحرک و جابجایی مداوم تنها راه تجربه مکانهای ناآشنا و (درنتیجه) جستجوی بیوقفۀ نوجویی و اکتشاف است. این روحیۀ آوارهپیشگیِ مسافر، ناشی از تمنای وی برای آشنایی با ناشناختههای فیزیکی، ذهنی، عاطفی و معنوی است. این گردشگران معمولاً مسیرهای سخت به (و بین) مکانهای تاریخی، مذهبی و [با ارزشهای] زیباییشناختی را انتخاب میکنند. گردشگران سرگردان به تمایز خود با مرتاضان و عزلتنشینان و جادوگران آیینی اشاره میکنند. آنها نیت جدی برای توبه و تحمل سختی و عذاب ندارند. این گروه غالباً برای لذتِ سفر قدم در راه میگذارند.
این افراد تحت تأثیر علائق خود و تنها بهخاطر لذت و خوشی نهفته در فعالیتها، تصمیم به پیادهروی، کوهپیمایی، خلوتگزینی و استراحت میگیرند. آنها در این سفر، بهدنبال هدف نیستند و تنها به شادی حاصل از سرگردانی فکر میکنند.
زیارتهای معنوی
شاید هدف مردم از زیارت در دنیای باستان همانند امروز، متنوع و متفاوت بوده است. مثلاً، یونانیان برای اموری چون شور با خدایان، شرکت در جشنوارهها، قربانی کردن و شفا یافتن سفر میکردند. دلایل سفر زائران میتواند تجویزی، شخصی یا ترکیبی از این دو باشد.
برای مثال در دین اسلام، سفر فیسبیلالله (بهخاطر خداوند)، نوعی فرمان الهی است و به همین خاطر است که اینگونه سفرهای معنوی، هدفمند هستند. در این نوع سفر، افراد (مسلمانان) با دیدن بخشندگی و زیباییهای خلقت، پی به حقیر بودن خود و بزرگی خداوند میبرند، ولی یهودیان، مسیحیان، بودائیان، تائوئیستها و زائران کنفوسیوسی برای تجربۀ مکان و مسیرهایی سفر میکنند که افراد مقدس از آنجا عبور کرده، در آنجا استراحت نموده، اقامت گزیده، توبه کرده یا معجزههایی انجام دادهاند. بودائیان نیز برای غسل، نشان دادن خضوع، ادای نذر، رهایی و غیره سفر میکنند. بنابراین زائران تحت تأثیر علائق اجتماعی، شخصی یا دینی از مکانهای خاص دیدن میکنند.
باید توجه داشت که اینگونه سفرها خاصیت آموزشی، پرورشی و متحولکننده دارد. به عبارت دیگر، سفر معنوی به همان اندازه که از لحاظ فیزیکی سبب تحرک انسان میشود، ازنظر درونی نیز اثرگذار است. زیرا در اینگونه سفرها، قدم و قلب و ذهن همزمان و به یک میزان درگیر میشوند. در یک تجربۀ دگرگونکننده، لحظۀ آمیزش درون و برون، خود و دیگری، ملموس و ناملموس، کهتر و برتر، کالبد و ذهن، عادی و غیرعادی نقطۀ عطف زندگی مسافر است. این حالت همچون مناسک گذار و مرحلۀ آستانگی است. یک زائر واقعی در آستانۀ این تجربه گذار از محیط معمول زندگی جدا شده و خود را در معرض دنیایی جدید و ناشناخته قرار میدهد تا از این طریق، معنویت را تجربه کند. برای وقوع حالت آستانگی، همزمان همۀ ابعاد اعم از فضایی، ادراکی و عقلانی باید درگیر شوند. در اینجاست که دگرگونی و تحول ممکن میشود. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
اندیشههای فلسفی در گردشگری
188,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
جان ترایب |
نام مترجم |
جعفر باپیری |
شابک |
9786007127629 |
تعداد صفحه |
250 |
سال انتشار |
1395 |
قطع کتاب |
رقعی |
نوبت چاپ |
اول |
نوع جلد |
شومیز |