رسانههای اجتماعی از افراد برای پیوستن به گفتگوهای شخصی اجازه میگیرند. بیشتر افراد معمولاً دوست ندارند هدف تبلیغات قرار گیرند. بیشتر مردم از رسانههای اجتماعی برای ایجاد روابط اجتماعی استفاده میکنند و بهطورکلی در جستجوی محصولات جدید نیستند. مطلع بودن از نٌه قانون زیر که به تعاملات مربوط است میتواند به بازاریابها کمک کند تا از اشتباهاتشان در این محیط بکاهند.
قانون اول: از کانالهای رسانههای اجتماعی به منظوری که ایجاد شده استفاده کنید
از همۀ کانالهای رسانههای اجتماعی و روشهای مختلف ارتباطی به همان منظوری که ایجاد شده استفاده کنید. از چگونگی استفادۀ جامعه از کانالها و هنجارهای موجود در ارتباطات آگاه باشید. ببینید جامعه از هر کانال رسانههای اجتماعی چگونه استفاده میکند، سپس با استفاده از حس مشترک درمورد نحوۀ کاربرد کانال در چارچوب استانداردها به کار خود ادامه دهید.
قانون دوم: ارسالکنندۀ هرزنامه یا اسپمر نباشید
در شبکهها برای مردم، بدون اجازه پیامهای ناخواسته ارسال نکنید. تنها بهدلیل اینکه شخصی دنبالکنندۀ یک صفحه یا گروه است بدان معنا نیست که او خواهان دریافت پیامهای فروش یا ترویج کالا و خدمات شماست.
تعداد زیادی از بازاریابهای تازهکار تصور میکنند عموم مردم خواهان دریافت پیامهای آنها هستند، اما این یک تصور اشتباه است. باید به مخاطبان این شانس داده شود که با اجازۀ خودشان این پیامها برایشان ارسال شود، پس پیام انبوه برای مردم را بدون اجازۀ آنها نفرستید. بهطورکلی مردم در برخورد با اسپمها بدگماناند، زیرا روشی است که مخاطبان را خسته و اعتمادشان به شما را خدشهدار میکند. هیچگاه به ارسال پیامهای انبوه نپردازید، مگر یک مسئلۀ مهم باشد یا شخص تمایل به دریافت پیام گروهی را داشته باشد.
قانون سوم: فرض کنید مردم به محصول شما اهمیت نمیدهند
در ارتباط با قانون قبلی درمورد اسپم، مفید خواهد بود که تصور کنید اغلب مردم در سایتهای رسانههای اجتماعی اصلاً اهمیتی برای عرضۀ محصول قائل نمیشوند. مطمئناً، بهجز تعداد انگشتشماری علاقهمند، اکثر افراد بیعلاقه هستند. آنها به صرفهجویی در پول و حل مشکل خاص اهمیت میدهند.
تنها به این دلیل که شخصی پیرو یا دوست صفحات یک شرکت است بدان معنا نیست که او خواهان شنیدن خبر بیانتهایی دربارۀ آن کسب و کار باشد. در نظر بگیرید: چه چیزی میتواند برای آنها داشته باشد؟ / چرا آنها باید اهمیت دهند؟
تعدادی از صاحبان کسب و کار فکر میکنند که با بازاریابی مستقیم برای مردم، به آنها خدمت میکنند. یک صاحب کسب و کار کوچک فکر میکند با پیامرسانی محصولش برای مردم به آنها لطف میکند. حقیقت این است که این رویکرد هنوز یک بازاریابی تهاجمی در یک فضای اجتماعی به نظر میآید. از این نگرشها مطلع باشید. اگر عملکردتان خیلی مستقیم باشد، دیگران آن را بهعنوان یک پیام فروش میپندارند و این ممکن است ادراک مشتری را از این اطلاعات دریافتی لکهدار کند. از انجام بازاریابی مستقیم برای مردم محتاط باشید، بهخصوص زمانی که آنها انتظار آن را نداشته باشند.
قانون چهارم: باشخصیت باشید
بعضی از مردم برای شخصیت دادن به فعالیتهای خود در سایتهای اجتماعی مرددند. آنها میخواهند محتوای خود بهشدت حرفهای و مرتبط با کسب و کار باشد. حقیقت این است که مردم با افراد دیگر، در مقایسه با یک برند، روابط عمیقتری را ایجاد میکنند.
به اشتراک گذاشتن برخی از خصوصیات شخصی، یک زمینۀ مشترک و مطمئن را فراهم میکند. یک لحن بوروکراتیک یا تحمیلی برای تعامل جذاب نیست. درمقابل، ایجاد یک حس اعتماد و منافع مشترک موجب میشود مردم کمپینهای رسانههای اجتماعی را برای درگیری و مشارکت ارزشمند یابند.
البته، یک مسیر حرفهای ترسیمشده باید دنبال شود، به اشتراک گذاشتن بیشازحد جزئیات شخصی یا علایق خصوصی ایدۀ بدی است. بههرحال، صحبت دربارۀ سلایق موسیقی، یا برند قهوه، یا ویژگی شخصیتی میتواند زمینههای مشترکی برای ایجاد ارتباطات انسانی ایجاد کند. همیشه سعی کنید تعدادی شخصیت انسانی را در بازاریابی رسانههای اجتماعی وارد کنید و حس شوخطبعی در این فرایند را داشته باشید.
قانون پنجم: زمینهای را در برقراری اتصالات ایجاد کنید
بسیاری از شبکههای اجتماعی بهقصد اتصال با افرادی که قبلاً شناختهایم ایجاد شدهاند. فیسبوک و لینکدین، سایتهایی هستند که باید بهطور ایدهآل بر مردمی تمرکز کنند که قبلا ًملاقات رودررو داشتهاند. اگرچه برای بازاریابی رسانههای اجتماعی، ضرورت دارد که این دایره را برای مردمی که ممکن است به کسب و کار کمک کنند توسعه دهیم. بنابراین، داشتن روشی برای افزودن اتصالات جدید بین مردمی که ندرتاً و یا هرگز همدیگر را ندیدهاند اهمیت دارد.
قانون ششم: شفاف باشید
رسانههای اجتماعی راه جریان اطلاعات را عوض کردهاند. اطلاعات بهسرعت در دسترس قرار میگیرند و دائماً دور دنیا در عرض یک لحظه درحال جریاناند. این بدان معناست که کسب و کارها باید در تعاملاتشان شفافتر باشند. مشتریان میتوانند با یکدیگر صحبت کنند و تجربیات یکدیگر را بخوانند. آنها میتوانند دربارۀ شرکت و کارکنانشان بهسادگی تحقیق کنند.
این دسترسی به اطلاعات بدان معناست که شرکتها باید درمورد اطلاعات خود روراست باشند. نظرات مصرفکنندگان بهطور اجتنابناپذیری موضوعات و مشکلات را برجسته میکند. برای مخاطب قرار دادن آنها یک منش و رفتار صادقانه و باز داشته باشید. پنهانکاری از مشتری، دیگر یک راهبرد درازمدت محسوب نمیشود.
قانون هفتم: درمورد موضوع صحبت کنید
کسب و کارها اغلب به سلسله مباحثی ازجمله؛ گفتگو در توییتر، گروهها، یا پستهای بلاگ برخورد میکنند، که در ارتباط با خطوط کسب و کارشان است. اغلب اولین غریزۀ آنها این است که در مکالمه با یک پیام بازاریابی وارد شوند. این کار اشتباه است.
این ایدۀ خوبی برای شرکت برای پیوستن به بحث است، اما نیاز دارد تا از تمرکز بر مکالمات مطمئن شویم و نه فقط برای ترویج خود عمل کنیم. یک کسب و کار که به قطع یا مختل کردن گفتگوها درخصوص صحبت کردن درمورد محصولاتش میپردازد همانند این است که در یک مهمانی با صدای بلند به خودستایی بپردازد. بهزودی زمانی میرسد، که هیچکسی تمایل به گفتگو با شرکت را نخواهد داشت. بهطورکلی خودمحور بودن چه در محیط مجازی یا زندگی واقعی سبب میشود در تجمعات اجتماعی نادیده گرفته شوید.
برای اجتناب از طرد شدن، بهتر است دربارۀ موضوع گفتگو کنید، نه دربارۀ خدمت یا محصول موردبازاریابی خود. سعی نکنید بهیکباره مسیر گفتمان را برای مقاصد دیگر تغییر دهید. مردم بهراحتی متوجه قضیه شده و اعتماد آنها از شما سلب میشود، حتی در بعضی موارد ممکن است منجر به حذف شما از سایت رسانههای اجتماعی شود.
قانون هشتم: پروفایلهای رسانههای اجتماعی بیلبورد نیستند
به خاطر داشته باشید مردم در رسانههای اجتماعی به ایجاد پروفایلها برای استفادۀ بازاریابها نمیپردازند. ممکن است بازاریابها فکر کنند با گذاشتن پیام محصولاتشان در بلاگها یا گفتگوها به مردم لطف میکنند. اگرچه، بیشتر مردم تمایل به دیدن پستهای تصادفی از کسب و کارهای مختلف را بر سایت شخصی خود ندارند. چیزی که میتواند بهعنوان پیشنهاد یک محصول مفید در نظر گرفته شود، ممکن است بر روی بلاگ موردعلاقۀ فردی، یک تصویر گرافیکی ناخواسته برداشت شود و پاسخ منفی قوی ایجاد کند.
از پروفایل شخصی یا سایت خصوصی افراد هیچگاه بهعنوان راهی برای ترویج پیامهای تبلیغاتی استفاده نکنید. بهترین اقدام این است که در گفتگوها به تبلیغ محصول نپردازید، مگر اینکه مستقیماً مربوط به بحث باشد. محتوای اصلی را ایجاد کنید و از آنها برای ارسال پیام بهجای پست کردن پیامهای ناخواسته در سایتهای دیگر استفاده کنید.
قانون نهم: خوب باشید
خوب و خوشایند بودن آسان است، اما برخی از کسب و کارها برای دستیابی به این اصل دچار مشکلاند. مؤدب بودن هیچ هزینهای ندارد، اما این مسئله میتواند تفاوت زیادی را در پاسخهایی که در کمپینهای بازاریابی رسانههای اجتماعی دریافت میکنید، ایجاد کند.
یک "لطفا" یا "تشکر" ساده میتواند شما را موفق کند. پس بهدنبال فرصتهایی در فضای عمومی یا خصوصی برای تشکر از افرادی که نظرات مثبت دربارۀ کالا مینویسند باشید. از طرف دیگر، زمانی که از شخصی لطفی را طلب میکنید، با مهربانی آن را بخواهید و درخواست زیادی نداشته باشید.
بهدنبال فرصتهای جبران لطف در همان جامعۀ اجتماعی باشید. مناسبتها، پستهای بلاگ، یا محصولات آنها را ترویج کنید. فراهم آوردن یک لینک، پیشنهادات مثبت، یا افزایش ترافیک سایت برای دیگری موجب سپاسگزاری او میشود. در بلندمدت، این لطفهای کوچک جواب داده خواهند شد. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
بازاریابی رسانههای اجتماعی
280,000 تومانوزن | 1 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
پدرام بهیار, زهره دهدشتی شاهرخ |
شابک |
9786008731504 |
تعداد صفحه |
400 |
سال انتشار |
1397 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |