به اعتقاد ایستربای ـ اسمیت و همکاران (1999)، سه دلیل اصلی وجود دارد که چرا بايد در يك پژوهش، به فلسفۀ تحقیق توجه کرد.
- فلسفۀ تحقيق میتواند به شما در انتخاب روشهای تحقیق کمک کند. به عبارت دیگر، میتواند درمورد راهبرد کلی تحقیق به شما کمک کند. بر اين اساس، شواهد جمعآوری شده و منشأ آنها، روشی که شواهد جمعآوری شده، تحلیل و تفسیر خواهد شد و چگونگی کمک آنها جهت پاسخگویی به سؤالات تحقیقتان را شامل میشود.
- دانش فلسفۀ تحقیق، شما را قادر میسازد که روشهای مختلف تحقیق را ارزیابی کنید و با تعیین محدودیتهای رویکردهای خاص در مراحل اولیۀ تحقیق، مانع از استفاده نامناسب و کار غیرضروری میشود.
- فلسفۀ تحقيق با کمک به انتخاب و پذیرش روشهای تحقیقی که خارج از تجربۀ شما هستند، میتواند به خلاقیت و نوآوری کمک میکند.
دو فلسفۀ اصلی تحقیق وجود دارد: اثباتگرایی و پدیدارشناسی. اثباتگرایی بیشتر بر تفسیر عینی از واقعیت، استفاده از دادههای سخت حاصل از پیمایش و آزمایش را ترویج میکند، درحالیکه پدیدارشناسی (یا تفسیرگرایی) با روشهایی در ارتباط است که افراد و رفتارهای اجتماعی آنها را مورد بررسی قرار میدهد. اثباتگرایی بیشتر با تحقیق علوم طبيعي در ارتباط است، درحالیکه پدیدارشناسی عمدتاً ریشه در علوم اجتماعی دارد. برخی از تفاوتهای میان اثباتگرایی و پدیدارشناسی در کادر زیر بیان شده است.
بهعنوان یک محقق اثباتگرا، در جایگاه یک دانشمند علوم طبیعی قرار دارید. در اين نوع رويكرد، از آن چیزی که مطالعه میکنید فاصله میگیرید و بر واقعیتها و فرضیههای تدوینشده جهت سنجش آنها در مقابل شواهد تجربی تأکید میشود (فرضیه، گزارهای است مبتنی بر مطالعۀ نظریه درمورد اینکه چگونه پدیدهها عمل یا رفتار میکند، تبیینی که ممکن است با حمایت یا عدم حمایت شواهد تجربی يعني دادههايي كه جمعآوري ميكنيد همراه باشد). در اينجا، انتخاب آنچه مطالعه میکنید و چگونگی مطالعۀ آن، عقاید و منافع شما، توسط ملاکهای عینی تعیین میشوند. بهعنوان محقق، از آنچه مطالعه میکنید و بهصورت مجزا از جهان خارجی وجود دارد، مستقل هستید. همچنین از روش نظاممند براي سنجشهای کمی از طریق آزمایش و پیمایش با هدف دادههای کمی از نمونههای بزرگ استفاده میکنید.
نتایج پژوهش شما به قوانین و شبهقانونهای عمومیتیافته در فیزیک و علوم طبیعی شبیه خواهد بود. این رویکرد کمک میکند تا بر جریان تحقیق کنترل داشته باشید؛ اما در عین حال، امکان انعطافپذیری در روش انتخابی را محدود میکند. وقتي بهعنوان یک محقق پدیدارشناسی و تفسیری، پدیدهاي را مطالعه میکنید، با مراجعه به شرکتکنندگان بهدنبال کسب بینش از پدیدهها هستید. شرکتکنندگان نقطۀ آغازین تحقیق هستند و از طریق آنها سعی میشود چگونگی و دلیل رخ دادن يك پدیده درک و تفسیر شود. در این رویکرد، فرضیه از تصورات قبلی شما شکل میگیرد و درمقابل شواهد تجربی سنجش میشوند. در پدیدارشناسی، تحقیق بیشتر غیررسمی و غیرنظاممند به نظر میرسد. همچنین یک روش انعطافپذیری است که به شما امکان میدهد تا از طریق دادههای جمعآوریشده، مفهوم تولید کنید. پديدارشناسي ميتواند به شما امكان بدهد تا از روشهای چندگانه جمعآوری داده در نمونههای بسیار کوچک استفاده كنيد و به شناخت بهتر از موضوع تحقیق دست يابيد.
روشهاي مبتني بر فلسفۀ پدیدارشناسی، طیفی از روشهای کمی غیرنظاممند، گروه کانونی و مشاهدۀ مشارکتی از طریق مصاحبه تا روشهای هنرمندانۀ تحلیل محتوا، هرمونتیک و نقد ادبی را شامل میشود. تمام این موارد، تکنیکهای مفیدی برای تدوین بینش در حوزههایي هستند که محدودیت یا خلأ نظریه وجود دارد.
در عمل، نميتوان تعيين كرد كه يك محقق فقط طرفدار یکی از مکاتب فلسفی باشد. هرچند، این دو فلسفۀ تحقیق اغلب بهصورت دو دیدگاه متضاد و قطبی نگریسته میشود؛ اما چون تفاوت بین آنها واضح نیست، در کنار هم مورد استفاده قرار میگیرند. اثباتگرایی و پدیدارشناسی باید بهصورت دو سر یک طیف نگریسته شوند که در طول مراحل مختلف فرایند یک تحقیق بین هر دوی آنها در حرکت هستید. معمولاً واقعیت آنچه مورد تحقیق قرار میگیرد، در کلیتشان پیچیدهتر از آن است که هر یک از فلسفهها بهتنهایی درک میکنند. درنتیجه، ترکیب نقاط قوت هر دو میتواند باعث دقت و نظاممند شدن مطالعه شود و در عين حال، توانایی پژوهشگر را در مطالعۀ پديدهها، عميقتر سازد. درواقع، در اجتماعات علمی بسياري از افراد قائل به مکمل بودن هر دو فلسفه و لزوم استفاده ترکیبی از هر دو در تحقیق هستند.
مسئلۀ اصلي در اينجا این است که نقاط ضعف در یک فلسفه با نقاط قوت فلسفۀ دیگر جبران خواهد شد. هر یک از فلسفهها مزایا و معایب خاص خود را دارند، ولي مسئلۀ مهمتر این است که آنها میتوانند مکمل هم باشند. هنگام انتخاب هر یک از آنها لازم است نکات زير را مورد توجه قرار دهید:
- دانش موجود در حوزۀ موردتحقیق (آیا حوزۀ تحقیقی رایجی است یا شکافهای تحقیقی زیادی وجود دارد؟)
- پرسش تحقیق (آیا دانش موجود را سنجش میکنیم یا دانش جدید کشف میکنیم؟)
- مهارتهای پژوهشگر (آیا در طراحی پرسشنامه و تحلیل آنها توانا هستیم، یا در تعامل و برخورد با افراد و کشف دنیای آنها بهتر هستیم؟)
- زمان و منابع محدود (آیا زمان و سایر منابع امكان سنجش افکار را میدهند یا زمان و منابع کافی اجازۀ کشف افکار جدیدی میدهد؟)
بسته به عوامل فوق، ممکن است یک یا هر دو فلسفه را برای پروژۀ تحقیق انتخاب کنید.
کتابهای مرتبط
روش تحقیق در گردشگری و هتلداری
250,000 تومانوزن | 1 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
لِونت آلتیانی، الکساندروس پاراسکواس |
نام مترجم |
صادق صالحی، پگاه ایزدی، سالار کُهزادی، زهرا پازوکینژاد |
شابک |
9786007127445 |
تعداد صفحه |
360 |
سال انتشار |
1398 |
نوبت چاپ |
دوم |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |