زمانی که یک شرکت دانشگاه بنیان طرحریزی و مجوز نوآوری دانشگاهی را دریافت میکند، میباید به توسعه نوآوری درقالب محصول /خدمت و شناسایی بازارهای مناسب آن اقدام نماید. فصل حاضر به طور کلی این دو موضوع را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
بخش نخست فصل، توسعه فنی معمول در یک شرکت دانشگاه بنیان را مورد بررسی قرار میدهد. از آنجا که شرکتهای دانشگاه بنیان اغلب در مرحلهی منفی دو طرحریزی شدهاند، میباید ابتدا ایدهی خود را اثبات و سپس نمونههای اولیه را برای فناوری خود طرحریزی کنند. حتی اگر شرکتهای دانشگاه بنیان برای بهرهبرداری از فناوریهای توسعه یافتهتر طرحریزی شده باشند، همچنان میباید توسعهی لازم را برای تناسب فناوری با محیط تجاری صورت دهند. در نتیجه، بنیانگذاران میباید تغیرات اساسی را در عملکرد، زیرساختهای حمایتی، مقیاس، سهولت کاربرد، ساز وکارها و معماری فناوری ابداعی صورت دهند تا از این طریق فرایند تجاریسازی را تسهیل کنند.
بخش دوم، فرایندی را مورد بحث قرار میدهد که به وسیلهی آن شرکتهای دانشگاه بنیان بازار یا بازارهایی را برای محصولات و خدمات برآمده از فناوری ابداعی توسعه میدهند. شرکتهای دانشگاه بنیان میباید بر عدم اطمینان بازاری غلبه کنند، زیرا فناوریهای مرتبط با این شرکتها، محصول فرعی تحقیقات دانشگاهی بوده و اغلب حاصل نیازسنجی دقیق مشتریان و بازار نیستند. تاسیسکنندگان شرکتهای دانشگاه بنیان نیاز دارند که اطلاعاتی را در مورد نیازهای مشتریان و چگونگی تامین آنها جمعآوری نمایند؛ همچنین بازخوردهایی را در مورد محصولات و خدمات برآمده از فناوری ابداعی بدست آورند. از آنجا که فناوریهای مورد استفادهی شرکتهای دانشگاه بنیان اغلب در مراحل اولیه و با هدف عمومی هستند، بنیانگذاران این دست از شرکتها میباید کاربرد بازاری را برای فناوری ابداعی خود انتخاب کنند. نهایتاَ این شرکتها میباید محصولات و خدمات خود را به مشتریان بفروشند.
توسعهی تکمیلی فناوری
اینکه اغلب فناوریهای شرکتهای دانشگاه بنیان در زمان تاسیس مرحلهی منفی دو هستند به این معنا است که پس راهاندازی به توسعه بیشتر نیاز دارند نلسن، 1991 . به عنوان نتیجه، ادارهکنندگان شرکت زمان و تلاش قابل توجهی را صرف توسعهی ثانویهی فناوری شرکت مینمایند رابرتز و مالون، 1996 . نیاز شرکت دانشگاه بنیان به پیشبرد ثانویه فناوری، یک فرایند توسعه فنی را ایجاد میکند که شرکت میباید آن را پشت سر بگذارد. برای بسیاری از شرکتهای دانشگاه بنیان، قدم اول در این فرایند طرحریزی اثبات اصل فناوری و متعاقب آن توسعه نمونههای اولیه است. سپس، بعد از آنکه نمونههای اولیه از فناوری خلق شد، بنیانگذاران اغلب میباید فناوریهای خود را به محصول/ خدمت (متناسب با محیط تجاری) تبدیل نمایند. بخشهای زیر فرایند توسعه فناوری در شرکتهای دانشگاه بنیان را توصیف میکند.
اثبات اصل (ایده) فناوری
بسیاری از شرکتهای دانشگاه بنیان بر مبنای فناوریهای خام و اولیه شکل میگیرند و لذا تاسیسکنندگان شرکت میباید به دنبال ثبیت ایده و اصل فناوری بعد از تاسیس شرکت باشند. بدون اثبات اصل فناوری، غیرممکن است که بتوان نمونهی اولیه و نیز محصول و خدمت متناسب با نیاز مشتریان را تولید کرد. مصاحبههای شین با تاسیسکنندگان شرکتهای دانشگاه بنیان این مهم را به خوبی نشان میدهد، برای مثال، موسس یکی از شرکتهای دانشگاه بنیان در حوزهی مواد شیمایی توضیح میدهد که طرحریزی اثبات اصل فناوری یک قدم اولیه و اساسی در فرایند توسعه شرکت محسوب میشود؛
وقتی که ما از دانشگاه امآیآتی بیرون آمدیم، ما هرگز یک کسب و کار فعال در حوزهی سوخت به نظر نمیرسیدیم؛ ما صرفاً با یک نوآوری در حوزه انرژی به دنبال این چهارچوب بودیم که آیا ایدهی ما برای واکنشهای هستهای کاربردی دارد یا نه؟ ما برای درک و شناخت کاربردهای فناوری خود تلاش میکردیم اما مجموعهی زیادی از مدل سازیها و تفکرات را در اختیار داشتیم که هنوز مشخص و دقیق نشده بودند. تا شش ماه بعد از ایجاد شرکت ما اثباتی از ایده و اصل فناوری نداشتیم.
نیاز به اثبات ایده و اصل فناوری متناسب با مسائل و خواستههای مشتریان بدان معنا است که برخی از شرکتهای دانشگاه بنیان در فرایند اولیه توسعه فناوری شکست میخورند. بررسیهای شین نشان میدهد که برخی شرکتها فاقد توانایی برای تثبیت ایده فنی خود بودند. برای مثال مدیر اجرایی ارشد یکی از شرکتهای دانشگاه بنیان در حوزهی زیست فناوری توضیح میدهد که چگونه این شرایط بر شرکت اثر گذاشته است؛
فکر میکنم که زمانی که ما به عنوان یک شرکت از دانشگاه امآیتی شروع به کارکردیم کمی به خود مغرور شده بودیم. ما یک مجوز به ظاهر عالی را از دانشگاه در قالب پتنتهای مرتبط با حوزه زیست فناوری و برخی پتنتهای شیمیایی در اختیار داشتیم. برای دو سال اول تمام تلاش ما صرف تثبیت ایدهی فنی شرکت شد، و ما اصلاً به جمعآوری اطلاعات راجع به بازار یا ساخت نمونههای اولیه نرسیدم! فناوری در برخی کاربردهای مدنظر اثبات نشده بود. این یک علامت تعجب بزرگ بود، در شرایطی که بنیانگذاران انتظار داشتند فناوری به سرعت کار کند. اما فناوری کار نمیکرد و هنوز هم کار نمیکند.
حتی وقتی که تاسیسکنندگان شرکت قادر به تثبیت اصل و ایدهی فناوری خود هستند، پیشرفت آنها احتمالاً بازهم به کندی صورت میگیرد، زیرا تحت این شرایط فناوری صرفاً برخی موارد را که پش از این توسط مخترع (یا مخترعان) پیش بینی شده بود را در بعد فنی انجام دهد. به عبارت دیگر با اثبات ایده و اصل فناوری، همچنان بسیاری از موارد دیگر در راه توسعهی شرکت نظیر نمونههای اولیه، کاربردهای بازار، و نیاز و خواستههای مشتریان باقی خواهند ماند که احتمالاً نسبت به پیش بینیهای قبلی، با برخی محدودیتهای مواجه هستند. به طور آشکار این امر، جهتگیری و سرعت توسعه شرکت را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
نمونهی (الگوی) اولیه
رابرتز 1991 در مییابد که اغلب شرکتهای دانشگاه بنیان حتی پس از ثبیت ایده فناوری در آزمایشگاه فاقد الگو (نمونه) های اولیه از محصولات و خدمات هستند. در نتیجه پس از آنکه ایده و اصل فناوری مورد تایید واقع شد، شرکت دانشگاه بنیان میباید نمونههای اولیه را توسعه دهد.
مصاحبههای شین با تاسیسکنندگان شرکتهای دانشگاه بنیان امآیتی کار مطالعاتی رابرتز 1991 را تایید میکند؛ برای مثال بنیانگذار یکی از شرکتهای دانشگاه بنیان قطعهای را در موتور اتومبیل تولید کرده بود که موجب کاهش آلودگی نسبت به نمونههای مشابه میشد. وی توضیح میدهد که قبل از تاسیس شرکت نمونهی اولیهای را نساخته، و مدل و تستی را ترتیب نداده و صرفاً بر اساس فناوری آزمایشگاهی اقدام نموده است! به طور مشابه یک سرمایهگذار کارآفرین که در یک شرکت دانشگاه بنیان سرمایهگذاری کرده است این موضوع را متذکر میشود؛ ریسک اصلی در زمان تامین مالی شرکت این بود که آیا ایدهی شرکت عملی میشود یا نه؟ آیا میتوانیم نمونههای اولیهای کارآمد از فناوری ادعاشده بسازیم؟
علاوه بر این شرکتهای دانشگاه بنیان که نمونههای اولیه را در زمان تاسیس شرکت در اختیار داشتهاند نیز میباید توسعه ثانویه و جانبی دیگری را نیز برای نمونههای اولیه خود داشته باشند. این امر میتواند به دلایل مختلف از جمله تغییر در شرایط بازار و کاربردهای فناوری باشد که بازنگری در نمونه اولیه را الزامی میسازد. به دلیل دشواریهای ساخت نمونههای اولیه در آزمایشگاههای دانشگاهی، مخترعان فناوری معمولاً برای پرکابردترین مورد فناوری یا موردی که توسعهی فنی آن سادهتر از سایر موارد است، یک نمونهی اولیه را میسازند. در نتیجه، اگرتاسیسکنندگان شرکت پس از دریافت اطلاعات مختلف بازار، کاربرد جدیدی را برای فناوری شناسایی کنند، به طور قطع نمونه [های] اولیه دیگری هم میباید ساخته شوند.
مصاحبههای شین با تاسیسکنندگان شرکتهای دانشگاه بنیان امآیتی این موضوع را تصدیق میکند. برای مثال، بنیانگذار یک شرکت دانشگاهی فعال در حوزه ابزار پزشکی توضیح میدهد که شرکت وی از یک فناوری بر آمده از تحقیقات دانشگاهی شکل گرفت و یک الگوی اولیه برای آن طراحی شد اما این نمونه، موردی نبود که کاملاً با شرایط بازار وکاربرد پزشکی متناسب باشد. در ادامه شرکت یک الگوی اولیهی متناسب با نیاز مشتریان را طراحی کرد؛ ما اثبات ایدهی را در اختیار داشتیم، اما نیازمند اطلاعات برای کاربرد پزشکی محصول بودیم. ما میباید مطمئن میشدیم که آیا محصول با پلمیر یا دیگر مواد کار میکند؛ ما میباید برای گرفتن مجوز ادارهی بهداشت و درمان آمریکا تغییراتی ایجاد میکردیم .
همچنین در شرایطی که نمونهی اولیهی توسعه یافته توسط شرکت به خوبی کار نمیکند، توسعهی ثانویه و تکمیلی آن مورد نیاز است. با در نظر گرفتن عدم اطمینان موجود در فناوری دانشگاهی، مسائل و مشکلات کارکردی نمونههای اولیه نمیتواند دور از ذهن باشد. بر این اساس موسس چندین شرکت دانشگاه بنیان امآیتی توضیح میدهند که آنها نیاز داشتهاند توسعهی جانبی و ثانویه نمونههای اولیه را نیز پس از تاسیس شرکت دنبال کنند. برای مثال موسس یک شرکت تولید ابزار پزشکی توضیح میدهد؛
در زمان دریافت مجوز فناوری، نمونهی اولیه کار نمیکرد. بر این اساس ما اثبات ایده هم نداشتیم؛ ما باید در ابتدا دستگاه را ثبیت میکردیم. ما نوآوری را به شکل سادهتری تقلیل دادیم تا بتواند موفق باشد. دستگاه اولیه بسیار پیچیده و پر هزینه بود. ما در بازطراحی، آن را به شکل اقتصادیتر صورت بندی کردیم.
در برخی موارد، نمونههای اولیه کار میکنند، اما نه به اثربخشی کافی که انتظار میرود تا بتواند نیازهای بازار را تامین کند. از آن جا که رویکردهای چندگانه برای حل مسائل میتوانند در جهت یک فناوری جدید بکار گرفته شوند، موسس شرکتهای دانشگاه بنیان گاهی اوقات الگوهای اولیهی خود را بازطراحی کرده، و با ردیابی اثبات ایده و اصل اولیه، آنها در یک مسیر فنی متفاوت توسعه میدهند. موسس یک شرکت تولید ابزار الکترونیک مثالی از توسعه الگوی اولیه به شکل مذکور است؛
مجوزی که ما از دانشگاه امآیتی دریافت کردیم، یک مفهوم بود. ما میباید چیزهایی را تغییر میدادیم. در سطحی که ما از دانشگاه مجوز دریافت کردیم، یک دستگاه چاپگر تکموتوره بود. دستگاه با یک موتور کار میکرد، اما به هیچ امکان تبدیل آن به یک دستگاه تجاری با یک موتور نبود؛ لذا ما فناوری چاپی دیگری را انتخاب کردیم؛ ماهمهی سختافزار و نرمافزار مرتبط با آن را تغییر دادیم، تنها بخشی که مورد استفاده قرار گرفت، ایدهی چسب پودر چاپگر بود که در اصل، پتنت دانشگاه امآیتی بود.
به طور کلی شرکتهای دانشگاه بنیان میباید در فرایند توسعه نمونههای اولیه درگیر شوند، و این بخش قابل توجهی از زمان و منابع آنها را به خود اختصاص میدهد. زمانی که این دست از شرکتها بروی فرایند توسعهی نمونههای اولیه صرف میکند متفاوت است و گاهی اوقات تا چندین سال هم طول میکشد. حتی در مورد شرکتهای دانشگاهی مرتبط با صنعت کامپیوتر که به طور نسبی دارای زمان توسعه نمونهی اولیهی کوتاهتری هستند نیز معمولاً بیش از یک سال زمان برای این مهم لازم است.
اکنون ما گام بعدی در فرایند توسعه فنی شرکتهای دانشگاه بنیان را پس از ایجاد نمونهی اولیه یعنی توسعه محصول تجاری- مورد بررسی قرار میدهیم.
فرایند توسعهی محصول
شرکتهای دانشگاه بنیان میباید فرایند توسعه فنی را پس از ایجاد نمونههای اولیه ادامه دهند، در این جا میباید نمونههای اولیه را به شکل محصول و خدمتی که متناسب با محیط تجاری است تولید کنند. این فرایند شامل دو بخش است؛ نخست تبدیل فناوری (الگوی اولیه) به محصول/خدمت و دوم اطمینان از تجاری بودن محصول/ خدمت. در ادامه هر یک از بخشها بیشتر مورد بحث قرار میگیرد. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
کارآفرینی دانشگاهی شرکتهای دانشگاهبنیان و خلق ثروت
300,000 تومانوزن | 1 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
اسکات شین |
نام مترجم |
رضا ملکی, محمد رسول الماسیفرد |
شابک |
9786008731719 |
تعداد صفحه |
512 |
سال انتشار |
1398 |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |
نوبت چاپ |
اول |