در فرانسه دومازیه (Dumazdier) جامعهشناس برجستۀ فرانسوی را باید از نخستین متفکرانی دانست که از مفهوم فراغت دركی فراتر از زمانۀ خود داشته است. او در کتاب بهسوی یک تمدن فراغت در سال 1962 میلادی ضمن ارائۀ تعریفی از اوقات فراغت، به تفسیر جامعهشناختی از آن پرداخته و نشان داده که گذران اوقات فراغت در آیندۀ جوامع صنعتی نقش مهمی را برعهده خواهد گرفت.
در آلمان مباحث مربوط به گردشگری قبل از مقولۀ اوقات فراغت وارد ادبیات جغرافیای انسان شد. به همین دلیل فرانس شافر، جغرافیدان آلمانی، در 1968 میلادی، با قرار دادن استراحت و فراغت بهعنوان یکی از شاخصهای حیاتی انسان، این اصطلاح را وارد ادبیات جغرافیایی کرد و در جغرافیای اجتماعی، جایگاه مستقلی برای آن تعریف و تبیین کرد.
شاخصهای هفتگانۀ حیاتی انسان که فرانس شافر تدوين کرده، به نقل از وی در کتاب فرایند برنامهریزی شهری، بهاختصار آمده است. در اینجا نیز برای حفظ نظم منطقی موضوع به آن اشاره میشود. هنگامیکه از شاخص حیاتی یا کارکردهای حیاتی انسان صحبت میشود، شکلی از اظهار وجود انسان واقعیت پیدا کرده و عینیت مییابد. از طریق ایفای این شاخصهای حیاتی انسان نشان میدهد که هست. این هستن و بودن که نشانههای ذاتی انسان را بازگو میکنند، جزو نیازهای فطری محسوب میشوند و در زمرۀ رفتارهایی هستند که ماهیت غریزی داشته ولی بهشکل رفتاری خود را نشان میدهند. شاخصهای حیاتی هفتگانه عبارتنداز:
- تولیدمثل و تداوم بقا؛
- سکونت و یا اسکان یافتن در یک زیستگاه یا زیستبوم؛
- کار کردن؛
- آموزش دیدن و پرورش یافتن؛
- رفتوآمد و جابهجا شدن؛
- تدارک و تأمین نیازهای شخصی؛
- و بالاخره استراحت کردن و گذران اوقات فراغت.
با ایفای اولين شاخص حیاتی، تولیدمثل و تداوم بقا، مباحث مربوط به جمعیت و جوامع، زندگی اجتماعی، خانواده، ایل، طایفه، آداب و سنن و بسیاری از مسائل خاص و عام جوامع انسانی مطرح میشوند. سرمنشأ بسیاری از رشتههای علوم انسانی مانند جمعیتشناسی، جامعهشناسی، نژادشناسی، قومشناسی، انسانشناسی و تمامی ارزشها و معیارهای مربوط به روابط، ضوابط و معیارهای زندگی اجتماعی از همین شاخص حیاتی تولیدمثل و تداوم بقا به وجود میآیند. در قالب همین شاخص حیاتی است که خانواده، ازدواج و ارزشها و ضدارزشهای مربوط به چندهمسری، تکهمسری، تعداد فرزندان، مصلحتاندیشها و رعایت ضوابط برای انتخاب همسر و بسیاری از مسائل مربوط به این مقولهها جای میگیرند.
دومين شاخص حیاتی، سکونت یا اسکان در یک زیستبوم است، که شکل اسکان بهصورت شهر، روستا و یا چادرنشینی خود را نشان میدهد، دومین نقش حیاتی يا اجتماعی انسان است. تجمع جوامع انسانی در قالب شهر، روستا، چادرنشین، پیدایش زاغهنشینی، محلههای مسکونی، مجتمعهای آپارتمانی، برجها، آسمانخراشها، گتوهای اجتماعی، قومی یا نژادی و تمام نمادها و نمودهایی که براساس نقش اجتماعی اسکان یافتن و سر بر بالین گذاشتن به وجود آمده و چشمانداز زیستی متناسب با خود را به وجود میآورند، از این شاخص حیاتی و نقش اجتماعی ناشی میشوند. مقولههای مربوط به شهرنشینی، شهرسازی، معماری، برنامهریزی شهری، روستانشینی، گونهشناسی مسکن، اقتصاد مسکن، گونهشناسی روستاها، کوچنشینی، سکونت در قایقهای شناور، محلهها، جدایی گزینی و موضوعهایی از این قبیل با شاخص حیاتی و نقش اجتماعی سکونت در زیستبوم در ارتباط هستند.
سومین شاخص حیاتی انسان کار کردن است، بدیهی است که انسان برای زنده ماندن و تأمین معاش خود به کار کردن نیاز دارد. اما شیوۀ کار برای تأمین معاش، متناسب با درجۀ تکاملی جوامع متفاوت است و پیوسته متحول شده است. در جوامع ابتدایی، انسان برای تأمین معاش و زنده ماندن نیازمند شکار، صید، گردآوری خوراک، خوشهچینی و میوهچینی بوده و برای به دست آوردن مواد غذایی موردنیاز باید میکوشید و نوع مشخصی از کار و فعالیت را انجام میداد، تا آنچه لازم دارد، به دست آورد.
در مراحلی دیگر که آن را مراحل تکامل اجتماعی نامیدهاند، انسانها توانستند حیوانات را اهلی کرده و بعضی از گیاهان را پرورش دهند و برای تأمین معاش خود فعالیت و کار هوشمند و هدفمندی انجام دهند. با آگاهی از ارزش تولیدی کار نظامهای بردهداری، مالک و رعیتی، ارباب و خدمتکار، کارفرما و کاربردار که در آنها همۀ امور بر محور کار و ارزش تولیدی کار میچرخید به وجود آمدند که هر یک فصلی از تاریخ اجتماعی جوامع را تشکیل میدهند. مفهوم کار یعنی به کار گرفتن نیرو برای تأمین معاش. یک انسان اولیه با استفاده از نیروی خود شکار میکرد و یک کارگر صنعتی در حال حاضر با فروش نیروی کار خود دستمزدی میگیرد، که با آن میتواند معاش خود را تأمین نماید. تمام علوم وابسته به اقتصاد کشاورزی، صنعتی، معدنی، تجارت و آنچه با مقوله کار کردن سروکار دارند، از این شاخص حیاتی و نقش اجتماعی انسان سرچشمه گرفتهاند.
چهارمین شاخص حیاتی انسان آموزش دیدن و پرورش یافتن است. هیچ انسانی در طول زندگی غیرماهر نیست، بلکه نوع و درجۀ مهارت در میان انسانها متفاوت است. از نیزهپراکنی، تیراندازی، دام گذاشتن برای صید و تمامی فعالیتهایی که یک کودک در جوامع اولیه از پدر و مادر خود یاد میگیرد تا آموزش دیدن و پرورش یافتن انسان امروزی برای رسیدن به یک مهارت پیچیده، طیفی از ایفای نقش و یا شاخصهای انسان است که از طریق آموزش دیدن و پرورش یافتن به دست میآید.
آموزش دیدن و پرورش یافتن هم یک نیاز فطری انسان است، اما نوع آن اکتسابی است و انسان متناسب با علاقه، استعداد و نیاز خود در زمینههای مختلف آموزش دیده و پرورش مییابد. تمامی مسائل مربوط به آموزش عمومی، عالی، پرورشهای ذوقی و هنری و کلیۀ مهارتهایی که انسان به دست میآورد، در زمرۀ شاخص حیاتی و نقش اجتماعی آموزش دیدن و پرورش یافتن قابل فهم هستند. انسانی نیست و در هیچ دورهای نبوده که از این نیاز و رفتار آموزشی عاری و یا بینیاز بوده باشد.
پنجمین شاخص حیاتی و نقش اجتماعی انسان رفتوآمد و جابهجا شدن است. انسان در طبیعت و فطرت خود، موجودی است پویا، يعنی دارای ديناميسم. به همین دلیل، ساختار بدنی و استخوانبندی او طوری درست شده که بتواند حرکت کند. تحرک و سرعت ازجمله خصلتهايی است که انسان با آن بسیار مأنوس است. مسابقات سرعت، پرش، پرواز با شیوهها و ابزار مختلف ازجمله دوستداشتنیترین فعالیتهای انسان بوده و هست. رفتوآمد و جابهجا شدن از همان مراحل اولیۀ پیدایش انسان در رفتار او وجود داشته است. چرا که برای شکار، صید، کار كردن و دیگر امور مربوط به خود ناگزیر از جابهجایی و حرکت بوده است. امروزه هم رفتوآمد بین محل سکونت و کار ازجمله فعالیتهای روزمرۀ انسان است. به همین منظور هم دانش بشری پیوسته کوشش کرده و میکند که حرکت و جابهجایی انسان را سرعت بخشیده و بهبود بخشد.
ششمین شاخص حیاتی و نقش اجتماعی که انسان از خود ایفا میکند، تدارک و تأمین نیازهای شخصی اوست. مفهوم و مراد از این شاخص رسیدگی انسان به خودش است. انسان برای زنده ماندن نیاز به غذا دارد و این غذا باید تأمین شده و مهیا شود، تا قابل خوردن باشد. برای حفظ بهداشت، شستشو و پاکیزگی لازمۀ زندگی است و این نیازمند تمهیدات خاص خود است. پوشاک برای حفظ انسان درمقابل گرما و سرما از نیازهای اساسی است. تمامی ملزوماتی که برای زنده ماندن انسان لازم است، با ایفای همین نقش فراهم میشوند. تولید، مبادله، فرآوری، توزیع و مصرف انواع کالاها، گذشته از ارزش اقتصادی که دارند، به مصرف نیازهای شخصی وی میرسند و از این طریق زنده ماندن و سلامت زیستن او را تأمین میکنند.
و اما هفتمین و یا آخرين شاخص حیاتی و نقش اجتماعی که فرانس شافر برای انسان در قالب جغرافیای انسانی یا اجتماعی تعریف کرده، شاخص حیاتی استراحت کردن و گذراندن فراغت است. مراد از استراحت کردن، تنها آسایش جسمی نیست. زيرا این آسایش از طریق خواب تأمین میشود. بلکه آنچه بیشتر مدنظر است استراحت روحی و روانی و لذت بردن از مواهب زندگی است. چیزی که تا قبل از مطرح شدن مقولۀ اوقات فراغت در محافل علمی و کاربردی کردن آن در برخی جوامع، نه اهمیت آن روشن بود و نه اینکه در نظام زیست و معیشت بسیاری از انسانها معنا و مفهوم روشنی داشت.
کتابهای مرتبط
اوقات فراغت و گردشگری
155,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
محمد تقی رهنمایی |
شابک |
9789642728954 |
تعداد صفحه |
178 |
سال انتشار |
1399 |
نوبت چاپ |
هفتم |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |