بریده‌های کتاب

عرفان‌های نوظهور

واژه عرفان از ریشه عرف به معنای شناختن، بازشناختن و دانستن برای دوری از نادانی گرفته شده است و در اصطلاح به معنای خداشناسی و شناخت حضرت باری‌تعالی است. در عصر حاضر، علاوه بر عرفان‌های الهی که به دنبال ایجاد احساس آرامش و رسیدن به قرب الهی برای انسان هستند، عرفان‌های سکولار نیز با هدف نجات انسان از بحران‌های روحی و فراهم‌آوری آرامش نسبی این دنیایی به‌وجود آمده‌اند. عرفان‌های الهی از ادیان آسمانی سرچشمه گرفته‌اند و هدف غایی آن‌ها رسیدن به قرب الهی است، درحالی‌که عرفان‌های جدید سکولار لازمه معنویت را اعتقاد به خدا و جهان دیگر نمی‌دانند. زندگی معنوی به معنای رساندن انسان به آرامش، شادی و امید است و تلازمی بین معنویت و دیانت وجود ندارد. این عرفان‌ها درپی آن‌اند که با نادیده گرفتن دین و تعالیم دینی، زندگی این دنیایی انسان را توجیه کنند. به‌طورکلی می‌توان عرفان‌های نوظهور را به سه دسته تقسیم کرد:
1. عرفان‌هایی که مدعی دین جدیدی هستند؛ مانند سای بابا، رام الله، اشو، اکنکار و ذن بودیسم؛
2. عرفان‌های غیردینی؛ مثل عرفان ساحری یا عرفان جادو، عرفان پائولو کوئیلو، عرفان تولتک شمنیزم؛
3. عرفان‌هایی که منشأ دینی دارند؛ مثل فرقه‌های خانقاهی و صوفیانه که برمبنای اسلام شکل گرفته‌اند یا شاهدان یَهُوَه که زیرشاخه مسیحیت است. عرفان‌های یوگاناندا، دالایی‌لاما و کریشنا مورتینیز از این قسم به‌شمار می‌روند.
یوگا‌ناندا
موکوندا لعل گوش در پنجم ژانویه 1893 در گوراکپور واقع در شمال شرقی هند به دنیا آمد. او پس از عرضه آرا و اندیشه‌های عرفانی خود به یوگاناندا مشهور شد. وی در دوران جوانی به ایالات‌متحده مهاجرت کرد و در آنجا به نشر علم کریایوگا پرداخت. یوگاناندا تمایلی به تشکیل خانواده نداشت و تا پایان عمر مجرد بود. یوگاناندا در سال 1952 در ایالات‌متحده درگذشت.
عمده اندیشه‌ها و آرای معنوی یوگاناندا درباره مسائل خداشناسی، جهان و انسان است. دیدگاه خداشناسی یوگاناندا پیرامون محورهای سرور مطلق، جلوه‌های خدا، تثلیث، راه رسیدن به خدا و جایگاه خداوند مطرح می‌شود. در بحث سرور مطلق، وی اظهار می‌کند خداوند شادمانی عظیم و بهجت ابدی است که فعالانه هرگونه شکل و نیرو را حفظ
می‌کند.
ازنظر یوگاناندا، خداوند دارای جلوه‌های متعددی است؛ برای نمونه، ایشوره (یکی از نام‌های پروردگار به‌معنای حکمران) جلوه فعال در آفرینش است و جلوه روح‌القدس و طبیعت. یوگاناندا می‌گوید: «یکی دیگر از جلوه‌های خدا، مادر الهی یا الهه کالی است. این جنبه از ذات احدیت، که در آفرینش فعال است، شکتی یا قدرت خالق متعال است.»
یوگاناندا در بحث خداشناسی، معتقد به تثلیث است. یوگاناندا تثلیث مورد اعتقاد مسیحیت را با عقاید هندو مطابق می‌داند. او پدر، پسر و روح‌القدس را در عقاید مسیحیان با سات، تات و اوم یکی می‌انگارد. ازنظر او هنگامی‌که پروردگار خلایق را آفرید، خلقت سه جنبه یافت: پدر، پسر و روح‌القدس یا سات، تات و اوم.
یوگاناندا راه‌های متفاوتی را برای رسیدن به خداوند برمی‌شمارد: 1. تفکر و تعمق باطنی و درونی؛ 2. کمک به همنوع و عشق به آن‌ها؛ 3. توجه نکردن به نفس و خواسته‌های آن؛ 4. فقط خداوند را خواستن و در تمام زمان‌ها به یاد او بودن؛ 5. پشتکار در عبادت و خواستن خداوند؛ 6. اختصاص دادن ساعاتی برای عبادت و مراقبه. همچنین، یوگاناندا در بحث انسان‌شناسی بر سه اصل تکیه دارد: روح و بدن‌های سه‌گانه، نوزایی و کارما.
کریشنا مورتی
جیدو کریشنا مورتیدر سال 1895 در شهر کوچکی واقع در جنوب هند دیده به جهان گشود. تعالیم و آموزه‌های کریشنا مورتی همگی در دایره ذهن تعریف و تفسیر می‌شود. در باور او انسان اگر بتواند از اسارت ذهنیت خود رهایی یابد، بر تمامی رنج‌ها و ناراحتی‌های خود غلبه می‌کند. درواقع، کریشنا مورتی جهان هستی را سراسر درد و رنج می‌بیند و راه گریز از آن را ادراک مطلق هستی بدون هیچ پیش‌زمینه ذهنی می‌داند. «او از تعالیم ادیان بیزار است و اساساً تعلیم و آموزش را چه در بعد دینی و چه در ابعاد دیگر نفی می‌کند و دراین‌بین تفاوتی میان آموزه‌های انسانی نظیر بودیسم و تعالیم آسمانی چون ادیان ابراهیمی قائل نیست». ازنظر او هرگونه واسطه‌ای میان خدا و انسان، اعم از ادیان، قدیسین و پیامبران سبب ایجاد تضاد در بین ابنای بشر می‌شود.
به باور کریشنا مورتی، آدمی باید از همه شناخته‌هایش که به‌گونه‌ای الگو، سمبل و نماد‌های پرستیدنی هستند به‌سوی ناشناخته‌ها حرکت کند؛ زیرا این نمادها گمراه‌کننده‌اند و ذهن انسان را کنترل می‌کنند. همچنین حال و آینده زندگی آدمی با همین الگو‌های مقتدر ساختاربندی می‌شود. این ذهن شکل‌گرفته مانع از آن می‌شود که حقیقت واقعی‌ بر آدمی آشکار شود.
کریشنا مورتی راه‌کار برون‌رفت از چنین تله ذهنی را در این می‌داند که آدمی با ذهنی خالی، ساده و بکر با پدیده‌های پیرامون خود روبه‌رو شود ...
سای بابا
فرقه عرفانی سای بابا منتسب به فردی به نام «ساتیا‌ سای بابا» است. او در سال 1926 میلادی در جنوب هند به دنیا آمد. تعالیم سای بابا در آموزه‌های ادیان بسیاری همچون هندو، بودایی، شینتو و حتی اسلام ریشه دارد. عرفان سای بابا همانند برخی از جنبش‌های معنوی جدید بر یگانگی و وحدت ادیان مبتنی است، اگرچه به‌نوعی با سحر و جادو نیز آمیخته است تا آنجا که سای بابا با توسل به شعبده و کارهای خارق‌العاده توانست برای فرقه عرفانی خود پیروان فراوانی جلب کند.
در تعالیم سای بابا، خدا از اهمیت ويژه‌ای برخوردار است تا جایی که می‌گوید با هر قدمی که انسان برمی‌دارد باید به یاد خدا باشد و همین‌طور خدا نیز به یاد اوست.
سای بابا خداوند را سرونته‌اریامی (به‌معنای حاضر در درون همه‌چیز) می‌خواند. ازاین‌روی بر این باور است که انسان با توجه به عالم درون خود و تسلط بر خواسته‌ها و نفسانیات خویش نه‌تنها می‌تواند به شناخت الهی دست یابد، بلکه قادر به انجام کارهای فوق‌العاده‌ای نیز می‌شود. به اعتقاد او، انسان در مسیر رسیدن به خدا باید بر شش خصم یعنی هوس، خشم، طمع، وابستگی، غرور و نفرت غلبه کند. خدا خود دارما است و پوشش جهان آفرینش است. آیا بین شیء و تصویرش تفاوتی هست؟ شما همه او هستید و او همه شما. همه انسان‌ها جزئی از خداوند واحدند. درواقع او معتقد است که خداوند در تمامی افراد تجسم‌یافته و هر فردی خود نمودی از خداوند است.
اشو
«بگوان شری راجینش» معروف به اشودر سال 1931 میلادی در ایالت «مادیا پرادش» کشور هند به دنیا آمد. اشو از سال 1989 رسماً این عنوان را برای خود برگزید.
عرفان هندی اشو از تعالیم یوگا، آیین بودا، عرفان اسلامی و سایر معنویت‌های شرق دور تأثیر پذیرفته است. از اصول اولیه معنویت اشو می‌توان به نادیده گرفتن اعتقاد به خدا اشاره کرد. ازنظر اشو، سخن گفتن درباره خداوند بی‌فایده است. «کلمه خدا فقط بهانه است. ابزاری است برای ابراز احساسات ما به ‌کل. درواقع کل هستی، خداست و وقتی شما لبریز احساس الوهیت شوید، با کل هستی یکی خواهید شد. راه‌حل مشکل شما رسیدن به آن وحدت است... هرگاه انسان به نقطه‌ای برسد که خودش را کاملاً خارج از ذهن ببیند، آنگاه خدا شده است».
اشو به ادیان، به‌خصوص آیین خانوادگی‌اش «جین»، نگاهی بدبینانه داشت. همچنین اشو بر این باور است که ادیان برای آن‌که بر مردم نظارت همه‌جانبه داشته باشند، آزادی آن‌ها را سلب کرده، سرکوبشان می‌کنند.
ازنظر اشو، این سلب آزادی افراد گاهی از سوی ملت‌ها و دولت‌ها نیز صورت می‌گیرد. اشو با ایده‌های ملی‌گرایی نیز مخالف است. او معتقد است قوانین و قواعد جهانی باید جایگزین قوانین و آداب‌ورسوم ملی شود. او می‌گوید چرا باید انسان‌ها برای چند مایل این‌طرف و آن‌طرف‌تر به جنگ یکدیگر بروند.
در آیین خانوادگی اشو، یعنی آیین جین، پرهیز از تمایلات نفسانی و جسمانی و تجرد از دل‌بستگی‌های دنیوی و بی‌نیاز بودن از مال دنیا دو اصل پرهیزکاری و رفتار درست شمرده می‌شود. اشو این آموزه آیین جین را نیز به همه ادیان تعمیم می‌دهد.
اشو بر این باور بود که انسان باید خودش را خارج از ذهن بیابد. او بارها و بارها در نفی ذهن سخن گفته، به‌صراحت همه فعالیت‌های ذهنی را نامقبول و سطحی دانسته است. او به دنبال تعطیلی ذهنی است و طرفداران خود را دعوت می‌کند تا ذهن و فعالیت‌های ذهنی خود را کنار بگذارند و عشق و شیدایی را جایگزین آن کنند ...
دالای لاما
تنزین گیاتسو (دالای لامای چهاردهم) در سال 1935 در روستایی واقع در شمال شرقی تبت به دنیا آمد. دالای لاما بر این باور است که شادمانی و خوشبختی در صورتی پایدار و مستمر خواهد بود که از درون افراد برخیزد و هیچ عامل بیرونی نمی‌تواند باعث آن باشد. بسیاری از عقاید دالای لاما، ازجمله رهایی انسان از درد و رنج، از آیین کهن بودایی گرفته شده است. برطبق آموزه‌های این آیین، رنج با رسیدن به نیروانا پایان می‌گیرد. در نیروانا است که فرد به شادی پایدار و همیشگی می‌رسد. این‌که دالای لاما هدف نهایی زندگی را شاد زیستن قرار داده، صرفاً برای ساده کردن موضوع برای عامه مردم است.
به باور دالای لاما شادی‌ای که به لذت‌های دنیوی و جسمانی مرتبط باشد، زودگذر و ناپایدار است. بالاترین شادی هنگامی نصیب انسان می‌شود که به مرحله آزادی و آزادگی رسیده باشد.
پائولوکوئیلو
پائولوکوئیلو، نویسنده مشهور برزیلی، در سال 1947 در شهر ریودوژانیرو به دنیا آمد. کوئیلو نویسنده‌ای است که پس از فروپاشی نظام‌های مادی مارکسیسم و فرویدیسم، تُهی بودن حاصل از معنویت و دین را در غرب به‌خوبی احساس کرد و بر آن شد تا با استفاده از تکنیک قصه‌نویسی، نیاز فطری بشر به معنویت و عرفان را برطرف کند. پائولو با زیرکی خاص و با استفاده از ابزار داستان و با ادبیاتی صریح و ساده بر افکار و اندیشه‌های مارکسیسم و فرویدیسم، لباس عرفان و معنویت پوشانید و آن را به جهانیان عرضه کرد.
علاوه‌بر ایده‌های مارکسیسم و آرای یونگ، اندیشه‌های الیستر کرولی را نیز می‌توان در جنبش معنوی کوئیلو تأثیرگذار دانست. نظرات کرولی درباره پیشرفت‌های معنوی از راه‌های غیراخلاقی و ضددینی در عرفان کوئیلو قابل ردیابی است.
پائولو کوئیلو به پلورالیسم دینی معتقد است. اگرچه او از آموزه‌های عرفان‌ها و ادیان مختلفی ازجمله عرفان‌های سرخ‌پوستی، فرقه رام، یهودیت، مسیحیت، تائوئیسم، بودیسم و هندوئیسم تأثیر پذیرفته است، اما تفاوتی میان مسیحی و مسلمان، بودایی و حتی لامذهب قائل نیست. درواقع همه ادیان در نظر او برابرند ...
تولتک شمنیزم
در ذیل مبحث عرفان‌های غیر‌دینی می‌توان به عرفان سرخ پوستى-امریکایى «تولتک شمنیزم» اشاره کرد. عرفانی که با هدف هدایت حقیقی و رهایی نوع بشر از درد و رنج به وجود آمد. امپراتوری تولتک‌ها در سال 968 میلادی و در حوالی مکزیک شکل گرفت. پایتخت آن‌ها شهری به ‌نام «لاتو» بود و به همین دلیل آن‌ها خود را «تولتک» نامیدند. جهان‌بینی عرفان تولتک شمنیزم اصول و محورهای ويژه‌ای دارد. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

کتاب‌های مرتبط

آیین‌ها و مراسم آیینی ایران و جهان

135,000 تومان
وزن 0.5 کیلوگرم
نام مولف

احمد تمیم داری, مریم نوتاش

شابک

9786008731726

تعداد صفحه

185

سال انتشار

1398

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *