بریده‌های کتاب

سناریو های کنونی گردشگری

بخشی از کتاب سفر و گردشگری کم‌ شتاب

سناریوهای کنونی گردشگری

صاحب‌نظران مختلفی پذیرفته­اند که گردشگری از توان فوق العاده­ای برخوردار است، چراکه با پشت سر گذاشتن بحران­های منطقه­ای و جهانی در سه دهۀ گذشته، به‌سرعت خود را بازسازی کرده است. واکنش سازمان جهانی گردشگری به یکی از بدترین رکودهای اقتصادی بعد از رکود بزرگ در دهۀ 30 قرن بیستم و بزرگ‌ترین چالش محیط‌زیستی فرارو، تدوین نقشۀ راه برای بهبودی مجدد بود که بر هفت نکته تأکید داشت:

  • سازمان­ها باید پی ببرند که بحران پیش رو بسیار مهم و درحال تغییر است؛
  • بازارها تغییر می­کنند و الگوهای عملیاتی اقتصاد جهانی در آینده، تفاوت بسیاری با گذشته خواهند کرد؛
  • لازم است به‌منظور افزایش کارایی و کاهش هزینه­ها، فناوری تحت کنترل باشد؛
  • مشارکت‌های عمومی- خصوصی را باید تقویت کرد؛
  • دربرابر دولت، باید از اهمیت گردشگری دفاع کرد؛
  • کمک به کشورهای فقیر به‌خصوص در آفریقا برای توسعۀ گردشگری و مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی؛ این کشورها باید این امر را با افزایش تعداد پروازها، میزان درآمدها، تقویت فناوری، مهارت­ها و سرمایه­گذاری در جهانی با رشد فزایندۀ آب و هوای خنثی از کربن محقق سازند؛
  • حمایت از بسته­های سفر سبز و نوین.

این سند حاکی از آن است که تعارضات آشکار موجود هنوز حل نشده‌اند. شاهد این امر، رشد فعالیت‌های هوایی در جهانی است که نمی‌خواهد کربن تولید کند. باتلر (2008: 350) در این باره می‌گوید:

«....گردشگری پایدار اغلب با اهداف اجتماعی و اقتصادی ارزشمند ولی قدری غیرکاربردی مانند فقرزدایی پیوند خورده است. این امر سبب شده تا گردشگری پایدار اغلب در خلاف جهت جنبه­های محیط‌زیستی پایدار حرکت کند».

همچنین سازمان جهانی گردشگری (2009الف: 1) بارها خواهان حمایت بیشتر دولت‌ها از گردشگری و انعطاف­پذیری بیشتر شده است. بر اساس گزارش این سازمان، گردشگری توانایی ایجاد تغییرات بلندمدت در اقتصاد سبز[1] را دارد؛ اصطلاحی که برای توصیف تغییرات پیشنهادی در شیوه مدیریتی اقتصاد دولت­ها به کار می­رود. گردشگری توانایی اشتغال‌زایی بسیار بالایی دارد و موجب کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه می­شود (سازمان جهانی گردشگری، 2009ب؛ انجمن جهانی سفر و گردشگری، 2009). ادعاهای جسورانه­ای در این باره مطرح شده‌اند. گزارش سازمان جهانی گردشگری حاکی است که این تغییر به‌طور عمده از طریق مصرف مسئولانه انرژی و الگوهای عملی فقرزدایی محقق خواهد شد (سازمان جهانی گردشگری، 2009ب: 1). لیکن تاکنون فقط پیش­نویس‌های اولیه‌ای درباره چگونگی وقوع این امر ارائه شده است.

اکنون برنامه ابتکاری اقتصاد سبز (برنامه محیط‌زیستی سازمان ملل متحد[2]، 2009) بسیار نویدبخش است. این برنامه درصدد تشویق دولت‌ها و سازمان­های جهانی به تغییر شکل، تمرکز و سرمایه‌گذاری بر روی نظم نوین اقتصادی است، نظمی که مانند یک موتور بازیافت، الگوهای تولید و مصرف را دگرگون می­کند. برای توسعه این اصل نظری نوین، دو یا احتمالاً سه رویکرد وجود دارد. نظریه‌پردازان منتقد معتقدند که تنها راه پیش رو، حذف رویکرد بازاریابی است که مصرف را بدون توجه به منابع و توسعه­ پایدار ترویج می­دهد. این امر نیازمند ایجاد تغییر پارادایمی در نظام اقتصادی در حالت کلی و همچنین نظام گردشگری است. نظریه‌پردازان توسعه معتقدند سیاستی که دولت­ها، مصرف­کنندگان و تولیدکنندگان را به استفاده از شیوه‌های پایدارتر اجرایی و مصرفی رهنمون می‌سازد، منافع محیط‌زیستی قابل توجهی را در بر خواهد داشت. نیازی نیست که لزوماً تغییرات عمده­ای در نظام گردشگری صورت پذیرد، فقط ایجاد تغییرات ضروری کافی است. شیوه سوم، پذیرفتن این امر است که این دو رویکرد به‌طور کامل یکدیگر را نفی نمی‌کنند (میتل اشتات و کیل بورن[3]، 2008).

برنامه محیط‌زیستی سازمان ملل متحد مؤلفه­های ابتکاری اقتصاد سبز را معرفی می‌کند که اکثر موارد زیر را در تمامی بخش­ها از جمله در بخش گردشگری دربر می­گیرند:

  • فناوری‌های پاک؛
  • انرژی‌های تجدیدپذیر؛
  • خدمات آبی؛
  • حمل و نقل سبز؛
  • مدیریت پسماند؛
  • بناهای سبز؛
  • کشاورزی و جنگل­های پایدار.

هدف، افزایش بهره‌وری سرمایه­گذاری در زمینه­های کاهش تولید گازهای گلخانه­ای، کاهش استفاده کمتر از منابع، تولید کمتر پسماند و کاهش نابرابری­هااجتماعی است. این برنامه ابتکاری دارای چشم‌اندازی خاص است، اما چگونه می‌توان آن را تحقق بخشید؟ در درجه اول باید طرح‌های متعدد ولی محدود در گردشگری را یادآور شد که اکنون حداقل دو دهه از ارائه آنها می‌گذرد، اما جز اینکه بی‌تأثیر و یا تأثیر کمی داشته باشند، فقط مورد استفاده شرکت‌های تجاری کوچک خصوصی یا مقاصد قرار گرفته‌اند (ویور، 2007).

با وجود این، توسعه پایدار گردشگری به‌عنوان یک چارچوب مفهومی همان چیزی است که جوامع می‌خواهند (لافرتی، 2004). دویر و همکارانش[4] (2009) از تعهد قابل توجه مدیران مقاصد و سازمان­های گردشگری نسبت به مفهوم توسعه پایدار خبر می­دهند. متأسفانه علی‌رغم این اتفاق نظر گسترده، اصول توسعه پایدار در سطحی وسیع به اجرا در نیامده‌اند و این بخش همچنان در مسیری اشتباه در حال حرکت است (شارپلی، 2009). اتحادیه اروپا بر این پیام تأکید کرده است:

«علی‌رغم وجود برنامه­های ابتکاری فراوان در سطح بین­المللی و محلی و دسترسی همگان به آنها، هنوز تغییر قابل توجهی در الگوهای ناپایدار مصرف و تولید در گردشگری اروپا صورت نگرفته است».

در گزارش برنامه محیط‌زیستی سازمان ملل متحد اواخر سال 2010، جزئیات مربوط به مسائل، راهکارها و رویکردها ارائه شده است. شیوه گردآوری و تحلیل داده­های این گزارش، چارچوب "معماری باز" نامیده می­شود تا دست­یابی به اتفاق نظر بر سر سناریوهای تحول را محقق سازد. ما امیدواریم که کتاب حاضر بتواند در جهت پاسخ به چگونگی احتمال تغییر شکل در گردشگری مؤثر باشد و در راستای پاسخگویی به نیازهای نظم نوین اقتصاد سبز گامی برداشته باشد.

در حال حاضر، گردشگری نه تنها پدیده­ای اجتماعی است که به توسعه خود در اکثر جوامع ادامه می­دهد، بلکه شبکه­ای پیچیده از سازمان­های دولتی و خصوصی است که به تولید و مصرف اوقات فراغت مشغول­اند. موضوع صحبت ما بیشتر گردشگری داخلی است که طبق یافته‌های بیشتر پژوهشگران، گسترش آن ده برابر بیشتر از بازار بین­المللی برآورد می‌شود. توجه متون علمی بیشتر بر توسعه گردشگری در غرب متمرکز است و متون بسیار کمتری به گردشگری داخلی در بافت کشورهای در حال توسعه پرداخته­اند. ممکن است رشد گردشگری داخلی در برزیل، چین و هند شکل متفاوتی از گردشگری در جوامع غربی داشته باشد. به‌عنوان مثال، پارادایم جابه‌جایی­های نوین یوری (2007) که اهمیت آن به حدی است که علوم اجتماعی را وارد مرحله جدیدی می‌کند، به توصیف تعدد ارتباطات پرسرعت و اغلب همراه با جابه‌جایی فیزیکی در جوامعی می­پردازد که از هم فاصله بسیاری دارند. البته این دیدگاه ماهیتی غربی دارد. اگرچه یوری به توصیف کاربری روزافزون پنج وسیله نقلیه وابسته به یکدیگر در کشورهای در حال توسعه می­پردازد (به فصل 3 مراجعه شود)، ولی با توجه به فقر گسترده در ساختار زندگی روزمره مردم، نقش آنها بسیار کم اهمیت است. هال (2010) چنین اظهار می‌دارد:

«... مفهوم "حق داشتن تعطیلات" بر نابرابری عظیم جهانی در دسترسی به این شکل از جابه‌جایی تأکید دارد. برای بیشتر جمعیت جهان و به‌طور خاص مردم کشورهایی که از حداقل توسعه بهره­مند هستند این مفهوم به واسطه آمار بالای فقر، ناتوانی و بی‌تحرکی بیشتر مردم، بی­معنا و بی‌ربط به نظر می‌رسد».

یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که در کشورهای توسعه‌یافته نیز نابرابری قابل توجهی در حیطه سفر وجود دارد، چرا که گردشگری بین­المللی و حتی داخلی نقش ناچیزی در زندگی بخش عمده­ای از جمعیت آنها ایفا می­کند. در رابطه با اهمیت گردشگری از حیث ارزش‌های اجتماعی در تقابل با اثرات جانبی محیط‌زیستی، هیچ برآورد کلی‌ای صورت نگرفته است.

بازار سفرهای بین­المللی از 25 میلیون گردشگر ورودی در سال 1950 به 842 میلیون نفر در سال 2006 افزایش یافته که معادل میانگین 7 درصد رشد در هر سال است. بنابراین ترکیب گردشگری داخلی و بین­المللی، بخش اقتصادی بزرگی را تشکیل می­دهد که سطح رو به رشدی از منابع تجدیدناپذیر را مصرف می­کند. این ترکیب همچنین آلاینده­ای فزاینده و مهم مخصوصاً از حیث تولید گازهای گلخانه­ای محسوب می­شود. البته سهم حمل و نقل در این روند دست کم گرفته شده، زیرا بیش از 50 درصد از فاصله طی شده در مسافرت­ها در هر سال، مختص به سفرهای تفریحی در کشورهای توسعه‌یافته است (هولدن، 2007). به‌طور فزاینده‌ای از بخش حمل و نقل خواسته می­شود تا انتشار دی اکسید کربن را کاهش دهد. این امر قابلیت زندگی در جوامع را بالا می­برد (هیکمن و بانیستر[5]، 2007).

سه عامل اصلی، سیستم گردشگری کنونی را تقویت می‌کند که البته با یافته‌های کریپندورف در دهه 80 قرن بیستم تفاوت بسیاری ندارند (کریپندورف، 1984). این سیستم، انعطاف‌پذیری خود را اثبات کرده و علی‌رغم بحران­های مالی، بیماری­های واگیردار، جنگ‌ها و تروریسم بین‌المللی در 25 سال اخیر، همچنان به رشد خود ادامه داده است. این روندها از قرار زیر است:

  1. ارزش‌های اجتماعی- فرهنگی، همچنان سفر را به‌عنوان بخشی از فراغت مطرح می‌کنند.

برای سفر، ترکیب افزایش اوقات فراغت در جوامع غربی و رونق آن بین طبقه بازرگان در کشورهای در حال توسعه، به همراه گرایش این افراد به هزینه­کرد درآمد قابل تصرف، دو عامل تعیین‌کننده ثابت هستند. پیشرفت‌های فناورانه، تحول در کسب اطلاعات، توصیه­ها و دیدگاه‌ها درباره نحوه جابه‌جایی نیز از محرک‌های مهم در بخش گردشگری کنونی به شمار می‌روند. بازاریابی بیش از یک بروشور ساده خواهد بود که تأکید آن بر کانال­های توزیع است، فضایی پیچیده از تماس­های اجتماعی که برنامه­های رسانه­ای، ارتباطات شبکه‌ای و پیام­های ترویجی درباره سرعت، فاصله، حمل و نقل هوایی و با خودرو را دربرمی‌گیرد که یوری از آنها به‌عنوان عناصر اساسی جابه‌جایی یاد می‌کند.

  1. کاهش هزینه‌ها باعث تغییر ادراک افراد نسبت به سفر شده است.

در سال­های اخیر زمانی‌که مردم به سفر اختصاص می­دهند، تقریباً ثابت مانده است (متز[6]، 2008). با این حال، بهبود فناوری حمل و نقل و سرمایه­گذاری دولت­ها در زیرساخت‌ها و کاهش قیمت انرژی، دسترسی به طیف گسترده­تری از مقاصد را در زمان محدود امکان‌پذیر کرده است. این کاهش واقعی در هزینه­ها به ظهور خطوط هوایی ارزان قیمت و افت قیمت بنزین به معنای واقعی آن برمی‌گردد که با ادراک کاهش هزینه سفر در بازارها ترکیب شده است. این امر موجب تقویت تقاضا برای گردشگری با اقامت کوتاه‌تر در سفر به فواصل دورتر شده است.

  1. بخش عرضه گردشگری همچنان در حال رشد است و تعداد مقاصد تقریباً نامحدود هستند.

دولت‌های محلی و ملی، سازمان‌های دولتی و رسانه­ها به ترویج مقاصد جدید ادامه می‌دهند و به همین میزان در برابر افول تفرجگاه‌ها در دیگر مکان­ها مقاومت کردند. تحریک فعالیت‌های اقتصادی، منطقی است که در پس توسعه مقاصد قرار دارد و توسط محرک‌های نهادی نیرومند و مخالف جریان اصلی هدایت می‌شوند. عوامل دیگر مانند اثرات ظاهری محیط‌زیستی ناشی از چنین پیشرفت­هایی تاکنون بسیار کم اهمیت تلقی شده‌اند. فرایند این عرضه فزاینده بسیار ناهمگون است، اما علی‌رغم مزیت‌ها و یا زیان‌های رقابتی در بازار جهانی همچنان ادامه یافته است.

نتیجه اینکه سیستم گردشگری از رشد تقریباً دائمی برخوردار بوده، ولی در عین حال عاری از خسران نبوده است. به‌طور خلاصه این خسران­ها عبارتند از: تخریب اموال و کالاهای عمومی در بسیاری از مقاصد، از بین رفتن تنوع (زیستی) در مقاصد و افزایش تأثیرات خارجی تأثیرگذار بر محیط زیست (ماوفورت و مونت[7]، 2009). با توجه به اولویت مطالعات خرد در گردشگری، اکنون وقت آن رسیده است که برآوردی کلی از میزان بکارگیری منابع در گردشگری و تأثیر توسعه گردشگری در کاهش منابع به عمل آوریم. تا زمانی‌که سیستم گردشگری، بازارهای گسترده چندگانه را از طریق شبکه­های بازاریابی و شبکه‌های توزیع به مقاصد بیشتری پیوند می‌دهد، این پیامدهای منفی افزایش خواهند یافت و احتمال تغییر این روند کم است، چرا که تنها بخشی از عوامل خارجی توسط بخش عرضه نهادینه شده است. یوری (2007: 268) در مورد خودرو به‌عنوان عنصر اصلی جابه‌جایی نکات قابل توجهی را بیان می‌کند:

«پسرفت فرایندهای اساسی نهادینه شده بسیار مشکل است؛ زیرا میلیاردها کارگزار در سراسر دنیا در آن مشارکت دارند، خود را با آن وفق داده‌اند و زندگیشان را حول ترکیب عجیب اجبار و انعطاف‌پذیری آن بنا کرده‌اند».

نسخه مشابهی نیز از قبل برای گردشگری پیچیده شده است. با توجه به وابستگی­های متقابل نظام‌های سازمانی و دولتی که رشد را علاج قطعی می­دانند، به نظر می­رسد که ما توسط سیستم کنونی گردشگری محاصره شده­ایم. گروهی از مؤسسات که خط‌مشی‌های راهنما را تدوین و ارائه می‌دهند و فرصت­های سرمایه­گذاری ایجاد می­کنند، معرف منافع کسب و کارهای گردشگری هستند و خیل عظیمی از انجمن­های گردشگری را در عضویت خود دارند. بنابراین این مؤسسات تمایل دارند اصول گردشگری ذیل را سرلوحه فعالیت­های خود قرار دهند:

  • کاهش هزینه درک­شده سفر به منظور افزایش سطح تقاضا حتی اگر سود حاشیه­ای بسیار اندک باشد؛
  • اجتناب از نهادینه کردن عوامل خارجی که در انتشار گاز دی اکسید کربن سهم دارند؛
  • افزایش روزافزون عرضه به‌عنوان یک هدف اقتصادی و بدون اعتنا به اشباع بازار تقاضا؛
  • ترویج فرهنگ سفر در جوامع به واسطه مشارکت با رسانه‌ها، دولت و مؤسسات گردشگری؛
  • معرفی گردشگری پایدار و گردشگری حامی فقرا به‌عنوان پاسخی به انتقادات از گردشگری به‌عنوان بخشی از فرایند استعمارگری نوین.

این ارزش­ها به‌طور کامل در نظام گردشگری کنونی نهادینه شده­اند. این نظام به افرادی که استطاعت مالی دارند، فرصت­های سفر نامحدودی را عرضه می­کند و در عین حال هزینه فراوانی را بر افرادی تحمیل می­کند که فشار اولیه مربوط به تغییرات نامساعد اقلیمی متوجه آنان می‌باشد. این روند، هدر دادن منابع جهان را تداوم می­بخشد، مخصوصا در مورد اموال عمومی که قسمت بوم­شناختی گسترده­تری از آن در مخاطره است. این نظام همچنین موجب دائمی‌شدن نابرابری بین جوامع غربی و دیگر جوامع می‌شود (موفورت و مونت، 2009). در این کلی‌گویی، استثنائاتی نیز وجود دارد، اما بسیاری از طرح­های گردشگری حامی محیط زیست در مقیاس‌های کوچک صورت می‌گیرند.

بنابراین با اینکه ممکن است راه پیش رو را نشان دهند، به‌طور مشترک نیز قادر به ارائه پاسخی برای حل مشکلات نیستند. واقعیت حاکی از نابودی منابعی است که گردشگری بسیار به آنها وابسته است.

گزارش نهاد اقتصاد زیست­بوم­ها و تنوع زیستی (TEEB)[8] در سال 2009 به روند نابودی مداوم مهم‌ترین سرمایه طبیعی دنیا اشاره کرده است و اعلام نموده که جوامع متوجه ارزش حقیقی آن نیستند. در این گزارش به‌عنوان مثال به تخریب جبران­ناپذیر صخره­های مرجانی و خسارت وارده به تنوع زیستی در بسیاری از کشورها اشاره کرده است. گردشگری در فرایند تخریب نقش بازی کرده است.

همچنین حیات فعالیت­های گردشگری به حمل و نقل در حد زیادی به سوخت‌های فسیلی وابسته است. سیستمی که در روند آن کربن تولید می‌شود، درحالی‌که بخش‌های دیگر در حال تغییر این رویه هستند. چگونه این امر می‌تواند با نظم جهانی سازگار شود که درصدد انطباق با نظام اقتصادی و محیط‌زیستی پرچالش امروزی است؟ جکسون[9] (2009: 15) این سناریو را چنین تفسیر می­کند:

«حقیقت تلخ این است که ما با پایان قریب­الوقوع عصر سوخت ارزان قیمت، افزایش دائمی هزینه­های رو به رشد کالاهای اساسی، کاهش کیفیت هوا، آب و خاک، کشمکش بر سر کاربری زمین، مصرف منابع، مصرف آب، حقوق جنگل­داری و ماهی‌گیری و نیز چالش جدی پایدار کردن اقلیم جهانی مواجه هستیم. در حالی با این امور مهم دست و پنجه نرم می­کنیم که اقتصادمان از اساس دارای مشکل و ناامیدانه نیازمند بازسازی است. در این شرایط، بازگشت به نظام تجاری قبلی گزینه مناسبی نخواهد بود».

حتی اگر پیشرفت­های فناورانه مهمی در زمینه توسعه سوخت­هایی با اثرات جانبی اندک محیط‌زیستی به دست آید، اعتقاد بر این است که همچنان در درازمدت نیاز به جایگزینی و کاهش سفر با خودرو و هواپیما به منظور دست‌یابی به پایداری وجود دارد (هولدن و هویر، 2005؛ جکسون، 2005).

خلاصه اینکه اگر مؤسسات و بخش‌های عرضه درون سیستم گردشگری نتوانند با آینده‌نگری زمام امور را در دست گیرند، عوامل خارجی مسبب این تغییرات و تحولات خواهند بود. اگر دولت‌ها و سازمان­های بخش خصوصی پشتکار لازم را برای تحقق تحول به کار بندند، فرصت‌های کسب سود حداقل برای برخی کشورها به وجود خواهند آمد. این فرضیه­ای است که برای ارائه سناریوهای ذیل لازم به نظر می‌رسد.

 

[1]    Green Economy

[2]    United Nations Environment Program

[3]    Mittelstadt and Kilborne

[4]    Dwyer et al.

[5]    Hickman and Banister

[6]    Metz

[7]    Mowforth and Munt

[8]    TEEB: The Economics of Ecosystems and Biodiversity

[9]    Jackson

کتاب‌های مرتبط

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *