بریده‌های کتاب

سمرقند چو قند در دهان امیر لنگ

سرزمین‌های ورارود و برخی بلاد همجوار با آن، به‌عنوان ارث پدری به جغتای دومین پسر چنگیز رسیده بود. جغتای به دستیاری امیر قراچار نویان برلاس که نیای پنجم امیر تیمور گورکانی بود، ورارود و بعضی دیگر از سرزمین‌ها را تحت اداره‌ی خود داشت و پس از او، اولاد جغتای به مدت 136 سال از 624 تا 760ﻫ .ق. بر ورارود و قسمتی از کاشغر و خوارزم حکومت داشتند. تا اینکه در سال 765ﻫ .ق. امیر تیمور و امیرحسین، الیاس خواجه را از ورارود بیرون راندند و بدین ترتیب به عمر خاندان جغتایی در این سرزمین خاتمه دادند. طولی نکشید که امیرحسین نیز از میان رفت و تیمور فرمانروای ورارود شد. پس از کشته شدن امیرحسین و فتح بلخ، کلیه‌ی امیران و بزرگان اولوس جغتای و ورارود به دور تیمور حلقه زده و به اتفاق با او بیعت کردند. این حادثه در روز چهارشنبه، دوازدهم رمضان سال 771ﻫ .ق. اتفاق افتاد و امیر تیمور که در آن زمان 34 سال داشت، از آن پس به «صاحبقران» ملقب شد. امیر تیمور پس از آنکه به سرزمین ورارود و حوزه‌ی متصرفات جغتای و جوجی -پسران چنگیز- غلبه یافت در اثر روح جهانگیری که در او وجود داشت و با توجه به اینکه اوضاع ایران را آشفته و این کشور را تجزیه شده می‌دید، به قصد تصرف سرزمین‌های شرقی و بخشی از شمال ایران، در سه نوبت به این کشور لشگر کشید و توانست حکام سلسله‌های کوچکی چون آل کرت در هرات و آل مظفر در فارس و کرمان را از تخت به زیر کشد. تا سال 805 ﻫ.ق. سرزمین‌های زیر یوغ تیمور گسترش یافته بود. این سرزمین‌ها از مشرق با امپراطوری چین همسایه بودند، از مغرب با اروپا. پس از خوابیدن صدای چکاچک شمشیرها و فروکشیدن شعله‌ی جنگ‌ها، تیمور شروع به ایجاد تماس‌ها و روابط سیاسی نمود. درست در همین زمان است که کلاویخو، رئیس تشریفات دربارِ کاستیل و لئون وارد سرزمین‌های تحت سلطه‌ی تیمور شد و مشاهدات خود را به رشته‌ی تحریر درآورد و منبعی بسیار گرانبها از اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوره از خود به یادگار گذاشت.

هر چند در دوره‌ی تیمور در اثر لشگرکشی‌ها و فتوحات مکرر بسیاری از شهرها از آبادی و رونق فرو افتادند اما در مقابل، سمرقند -پایتخت او- تجلیگاه هنر معماری ایران و سایر بلاد مفتوحه شد.

پس از مرگ تیمور، در سال 807 ﻫ .ق. درگیری‌ها و کشمکش‌های فراوانی بین پسران و نوادگان او درگرفت. سرانجام شاهرخ به پیروزی رسید و در سال 812 ﻫ .ق. مقام خود را به‌عنوان جانشین قانونی تیمور تثبیت نمود. او که سال‌ها در هرات می‌زیست و بر خراسان بزرگ حکومت داشت، مرکز قدرت و فرهنگ را از سمرقند به هرات منتقل نمود.

در دوره‌ی حکومت چهل‌وسه‌ساله‌ی این پادشاه، کشور از آرامش و رفاه ملموسی برخوردار شد. او به علما و شعرا بسیار توجه داشت و هرات در این زمان از مهم‌ترین مراکز علمی، ادبی و هنری کشور گردید. وی که تحت تأثیر سنت‌های پادشاهی ایران رشد کرده بود، شعر می‌گفت و دارای خطی خوش بود. کتابخانه‌ای به فرمان او در هرات بنا گردید که مرکز اجتماع علما، ادبا، خطاطان و نقاشان بود. در دوره‌ی شاهرخ علاوه بر خود وی و فرزندانش به‌ویژه بایسنقرمیرزا، اعیان و اشراف هرات هر کدام به ساختن کاخ‌ها، باغ‌ها، طاق‌ها و رواق‌ها اهتمام ورزیدند. شماری از این عمارات را در بیرون شهر هرات ساختند و شماری را در درون شهر.

پس از مرگ شاهرخ، پسرش میرزا الغ بیگ به تخت سلطنت نشست. او به ریاضیات و نجوم علاقه‌ی فراوان داشت و دستگاه وی در سمرقند محل آمد و شد اهل ادب و هنر و علمای ریاضی و نجوم مانند غیاث‌الدین جمشید کاشانی بود.
الغ بیگ در سال 823 ﻫ .ق. در شمال شرق سمرقند، رصدخانه‌ای عظیم ساخت و بیشتر به همت غیاث‌الدین کاشانی و به یاری قاضی‌زاده‌ی رومی، علاءالدین قوشچی، رصد بست و زیج جدید خانی یا گورکانی یا الغ بیگی را نوشت. زیج او در جهان اسلام واپسین زیج بود و تا پیدایی دانش نجوم در غرب زیج دیگری تصنیف نشد و همواره بر اساس آن تقویم استخراج می‌گردید.

پس از کشته شدن الغ بیگ به دست فرزندش، دوره‌ی سه‌ساله‌ی حکومت او پایان یافت. پس از وی، دوره‌ی هرج و مرج و حکومت‌های کوتاه‌مدت سلاطین تیموری فرا رسید.

پس از مرگ الغ بیگ، ابوسعید بهادرخان در سال 855 ﻫ .ق. به تخت پادشاهی تکیه زد. اما در دوره‌ی کوتاه‌مدت پادشاهی او قلمرو تیموریان از دو سو مورد تاخت و تاز قرار گرفت: ترکمانان آق قویونلو، هرات را به زیر سم اسبان خویش گرفتند و ازبکان شیبانی، خاک سمرقند را به توبره کشیدند.

در سال 875 ﻫ .ق. پس از جدالی که بین یادگار محمد، حاکم هرات و اوزون حسن صورت گرفت، برای مدت کوتاهی هرات از دست یادگار محمد خارج شد. اما سرانجام سلطان حسین بایقرا یکی از اعقاب عمرشیخ پسر دیگر تیمور، شهر هرات را تصرف، یادگار محمد را مغلوب و معدوم ساخت و بدین ترتیب به حکمرانی دودمان شاهرخ خاتمه داد. سلطان حسین به مدت سی و پنج سال بر هرات و مناطق مجاور آن حکومت کرد. در این دوره مکتب هرات با حضور شماری از کاتبان و خطاطان زبده و نقاشان و مذهّبان نخبه و پشتیبانی فرهیختگان صاحب نامی چون میرعلیشیر نوایی در دل کتابخانه‌ی سلطنتی پدیدار شد و هنر نگارگری ایران را به قله‌ی تکامل هنری کشاند. این حیات فرهنگی باعث شده که برخی از پژوهشگران هنرهای اسلامی، شهر هرات دوره‌ی سلطان حسین را با پاریس فرهنگی امروزین مقایسه نمایند.

پس از مرگ سلطان حسین در سال 912ﻫ .ق.، فرزندش بدیع الزمان بر تخت سلطنت تکیه زد. اما دولت او مستعجل بود و بیش از یک سال نپایید؛ چراکه با هجوم سپاهیان محمد شیبانی، شهر هرات به زیر چکمه‌های این خان ازبک رفت و متأسفانه هیچ گاه روزهای فرهنگی خویش را تکرار نکرد.

کتاب‌های مرتبط

تاریخ فرهنگ ایران

195,000 تومان
وزن 0.7 کیلوگرم
نام مولف

رضا نوری شادمهانی

شابک

9789642827626

تعداد صفحه

357

سال انتشار

1398

نوبت چاپ

شانزدهم

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *