یکی از ویژگیهای مهم افسردگی که در این کتاب به آن خواهیم پرداخت، ارتباط آن با روابط اجتماعی است. افراد در هنگام قطع ارتباط اجتماعی (یا احساس آن) مستعد ابتلا به افسردگی هستند. از سوی دیگر افسردگی سبب میشود تا فرد علاقه و توانایی کمتری برای جستجوی روابط اجتماعی داشته باشد. همانند پریشانی، این شرایط نیز میتواند به چرخهای معیوب بدل شود. به همین دلیل، در این کتاب به دوستیها و روابط اجتماعی توجه ویژهای خواهم داشت. خواهیم دید که دوران کودکی با محوریت بازی، این روابط را تقویت میکند، درحالیکه کودکی مبتنی بر استفاده از گوشیهای هوشمند آنها را تضعیف مینماید.
من عموماً مستعد پریشانی یا افسردگی نیستم، بااینوجود در سه دوره از زندگیام پریشانی طولانیمدت را تجربه کردهام که نیاز به دارو داشته است. در یکی از این دورهها، افسردگی اساسی نیز تشخیص داده شد؛ بنابراین تا حدودی میتوانم با آنچه بسیاری از جوانان پشت سر میگذارند همدردی کنم. میدانم که نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی یا افسردگی نمیتوانند بهسادگی خود را از این شرایط رها کنند یا تصمیم بگیرند که قویتر شوند. این اختلالات برآمده از ترکیبی از ژنها (برخی افراد مستعدتر هستند)، الگوهای فکری (که میتوانند آموخته شده یا از میان بروند) و شرایط اجتماعی یا محیطی هستند؛ ولی ازآنجاییکه ژنها میان سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ تغییر نکردهاند، باید بفهمیم چه الگوهای فکری و شرایط اجتماعی/محیطی تغییر کردهاند تا باعث این موج بزرگ پریشانی و افسردگی شوند.
بسیاری از متخصصان بهداشت روان در ابتدا نسبت به اینکه این افزایشهای بزرگ در پریشانی و افسردگی نشاندهندۀ افزایش واقعی بیماریهای روانی باشد، تردید داشتند. یک روز پس از انتشار مقاله ما به نام توجه بیشازحد به ذهن آمریکایی، مقالهای در نیویورکتایمز با عنوان افسانه بزرگ پریشانی نوجوانان منتشر شد. در این مقاله، یک روانپزشک چند ایراد مهم به آنچه او بهعنوان یک وحشت اخلاقی درباره نوجوانان و تلفنهای هوشمند میدید، مطرح کرد. او خاطرنشان کرد که بیشتر مطالعاتی که نشاندهندۀ افزایش بیماری روانی هستند، بر اساس خوداظهاری انجام شدهاند. تغییر در خوداظهاری لزوماً به معنای تغییر در نرخ زمینهای بیماری روانی نیست. شاید جوانان تمایل بیشتری برای خودتشخیصی پیدا کردهاند یا تمایل بیشتری برای گفتگو صادقانه درباره علائم خود پیدا کردهاند؟ یا شاید آنها علائم خفیف پریشانی را با یک اختلال روانی اشتباه گرفتهاند؟
حق با روانپزشک بود؟ آیا آن روانپزشک در ابراز تردید خود محق بود؟ او بیگمان درست میگفت که برای درک افزایش واقعی بیماری روانی، باید به چند شاخص نگاه کنیم. یک روش مطلوب برای حصول این نتیجه، بررسی تغییرات در معیارهایی است که بهصورت خوداظهاری توسط نوجوانان گزارش نشده باشند. برای مثال، بسیاری از پژوهشها، تغییرات در آمار نوجوانانی که برای خدمات اورژانسی روانپزشکی یا بستری در بیمارستان به علت آسیب رساندن عمدی به خود، مراجعه کردهاند را مورد رصد قرار میدهند. این آسیب ممکن است مربوط به یک اقدام به خودکشی باشد که معمولاً از طریق مصرف بیشازحد دارو صورت میگیرد، یا آنچه بهعنوان آسیب رساندن به خود بدون قصد خودکشی (NSSI) شناخته میشود و اغلب از طریق بریدن بدن فرد اتفاق میافتد. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
نسل زد، نسل نگران
430,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
جاناتان هایت |
نام مترجم |
علی سلامی |
شابک |
9786225923423 |
تعداد صفحه |
391 |
سال انتشار |
1403 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
رقعی |
نوع جلد |
شومیز |