بریده‌های کتاب

دین در عهد ساسانی

گفتیم که ساسانیان برخلاف اشکانیان تک دینی را در ایران رواج دادند. اسناد تاریخی همچون کتاب دینکرد این موضوع را تأیید می‌کنند. آنجا که آمده است:
«بدان پادشاهی دین است و دین پادشاهی... برای ایشان پادشاهی بر بنیاد دین و دین بر بنیاد پادشاهی استوار شده.»
اما کدامین دین با پادشاهی ساسانیان پیوند داشته است؟ بر پایه‌ی اسناد نوشتاری باقی‌مانده (کتیبه‌ها و کتاب‌ها) و نیز بقایای معماری آتشکده‌ها، این مذهب زرتشت است که پایه‌های حکومتی پادشاهان ساسانی را تقویت می‌نماید. از سوی دیگر پادشاهان، درباریان و روحانیون با اقدامات خویش به تحکیم بنیان‌های مذهب زرتشت همت می‌گمارند. اما تذکر این نکته به جاست که با واگذاری مقام تولیت آتشکده‌ی ناهید به کرتیر دگرگونی بزرگی در وظیفه‌ی شاه از سویی و اهمیت و صعود سازمان حرفه‌ای مذهبی و سلسله مراتب آن از سوی دیگر رخ می‌دهد.
روحانیون زرتشتی بسیار متعصب بودند و هیچ دیانتی به‌جز زرتشت را در داخل کشور پذیرا نبودند. اینان در داخل کشور مدعی تسلط تام و مطلق بودند و پیروان سایر ادیان را که رعیت ایران به شمار می‌آمدند، محل اطمینان قرار نمی‌دادند.
به رغم این تسلط تمامیت‌خواه و مطلق‌اندیش، در پناه اندیشه‌ی آسان‌گیر پادشاهانی همچون شاپور اول و قباد (کواذ) آیین مانویت و مزدک انتشار یافتند و پیروانی راست کیش فراوانی هم به گرد خویش جمع نمودند. در صفحات بعد به این دو آیین باز خواهیم گشت اما در اینجا به نماد و نمود خارجی احترام به آتش در نزد زرتشتیان عصر ساسانی، یعنی آتشکده، می‌پردازیم.
بیشترین اطلاعات ما درباره‌ی آتشکده‌ها، از ادوار ساسانی و اسلامی است. آتشکده‌های آن دوران معمولاً بنای مکعب شکل گنبدداری بودند که چهارتاقی نیز نامیده می‌شدند. مقدس‌ترین بخش هر آتشکده اتاق کوچک مکعب یا مکعب مستطیل‌شکلی بود که به آن گنبد می‌گفتند. در این قسمت آتش نگهداری می‌شد. برای محفوظ ماندن آتش و جلوگیری از آلوده شدن آن، جز روحانیون زرتشتی هیچ کس مجاز به ورود به اتاق و دیدن آتش مقدس نبود. آتشکده‌ها بنابر اهمیت نوع آتشی که در آن نگهداری می‌شد به سه دسته تقسیم می‌شدند: آتش بهرام، آدُران و دادگاه. آتش بهرام از 16 آتش گوناگون، آدران از 4 آتش و دادگاه تنها از یک آتش خانگی تقدیس شده، تشکیل می‌گردید.
از میان آتشکده‌های دوران ساسانی سه آتشکده که در آنها آتش بهرام می‌درخشیده از اهمیت بسیاری برخوردار بودند:

  1.  آذر فَرنبَغ؛
  2.  آذر بُرزین مهر؛
  3. آذر گَشنسب.

هر کدام از این آتشکده‌ها به یکی از طبقات اجتماعی و سیاسی جامعه‌ی ساسانی منسوب بودند: فرنبغ آتش روحانیون، برزین مهر آتش دهقانان و گشنسب آتش پادشاهان و جنگجویان بوده است.
ویرانه‌های آتشکده‌ی فرنبغ امروزه در روستای کاریان از توابع لارستان فارس قرار دارد. بقایای آتشکده‌ی آذر گشنسب با تأسیسات و فضاهای الحاقی آن امروزه در نزدیکی تکاب آذربایجان غربی واقع و همان است که به تخت سلیمان مشهور است و بقایای آتشکده‌ی ویران شده‌ای در ریوند نیشابور را به آذر برزین مهر نسبت می‌دهند. با رواج اسلام در ایران زرتشتیان در اجرای مراسم مذهبی خود دچار محدودیت شده و آنها که جلای وطن نکردند به تدریج به اسلام گرویدند و معابد آنها متروک و ویرانه شد. ویرانه‌ی بسیاری از آنها اکنون باقی است. برخی آتشکده‌ها هم با تغییراتی به مسجد تبدیل شدند مانند مسجد جامع اصفهان، بروجرد، اردستان و مسجد سنگی داراب فارس.
هر چه ویرانه‌های پرستشگاه زرتشتیان در ایران به فراوانی قابل مشاهده است از معابد پیروان مانی هیچ اثری نیست. زیرا با دسایس روحانیان زرتشتی به‌ویژه کرتیر -موبد موبدان- پیامبر نگارگر کشته شد و پیروانش متواری گشتند. حال شایسته است با مانی و آیین تبلیغی او بیشتر آشنا شویم.

الف) دین مانی

دین مانی جهانشمول بود زیرا از آیین‌ها و ادیان پیش از خود عناصری را به عاریت گرفته بود: مثلاً از مسیحیت، فارقلیط یا منجی موعود، از بودا، تناسخ یا بازگشت روح و از زرتشت دو بن نگاری را. شاید به دلیل درهم پیچیدگی و دشواری فهم آن بود که مانی برای آموزش‌های خود، کتاب مصوری داشت به نام ارژنگ. او کتاب دیگر خود شاپورگان را به شاپور اول پیشکش نمود و از جانب شاه اجازه یافت که برای تبلیغ دعوت خویش که پیروانش آن را نشر «کلمه‌ی حیات» می‌خواندند در سراسر قلمرو پادشاهی و حتی ظاهراً به همراه موکب او در تمام شرق و غرب کشور به مسافرت بپردازد.
ستاره‌ی اقبال مانی به زودی خاموش شد. زیرا بهرام اول که پادشاهی سست‌عنصر بود، به بدعت‌گذاران راست کیش آیین زرتشت بسیار دلبستگی پیدا کرد و به تعصب‌نگری موبدان زرتشتی دل سپرد. مانی در 276م. به بدعت متهم شد، زندانی گردید و محتملاً به قتل رسید. قتل مانی و تعقیب شدید مانویان نه فقط مزید غلبه کرتیر را به دنبال داشت بلکه ضعف سلطنت را هم در مقابل قدرت روزافزون آتشگاه آشکارتر کرد.
قتل مانی به فعالیت مذهبی مانویان پایان نداد و این بار آنها متوجه آسیای میانه شدند و کیش مانوی مورد توجه ایلات ترک و چینیان قرار گرفت. در حفریات تورفان در ترکستان نسخ خطی و دیوارنگاره‌هایی مربوط به کیش مانوی به دست آمده است.
نکته‌ی نهایی اینکه با گسترش اسلام آیین و نگارگری مانوی به هیچ وجه افول نکرد. باید چنین پنداشت که مینیاتور اسلامی و هنر کتاب‌نگاری (تذهیب) در ایران و ترکستان باختری قویاً زیر تأثیر هنر مانوی قرار گرفت. از دیگر سو آثار مانی و مانویان از آثار منثور یا منظوم، سرشار از ابعاد عرفانی است. عارفان این دوره دقیقاً همان مضمونی را مطرح کرده‌اند که عارفان پس از اسلام در ایران یا جهان اسلام عنوان کردند. مثلاً مضمون «هبوط روح» و «گمگشتگی انسان از اصل وجود» که عارفان مسلمان دراشعار و آثار عمیق عرفانی خود گنجانده‌اند، همان است که در عرفان ایرانی روزگار ساسانی مطرح شده بود. هر چه آیین مانویت وجه معرفتی و عرفانی داشت، در مقابل آیین مزدک از سویه‌ی اجتماعی برخوردار بود.

ب) آیین مزدک

بر اساس نوشته‌های پهلوی و سایر منابع، اندیشه‌های مزدک تحت تأثیر مردی به نام زرتشت قرار داشت که اهل شهر فسا بود و پیروانش خود را «درست دین» می‌نامیدند. این زرتشت احتمالاً در سده‌ی پنجم میلادی می‌زیسته و از نیاکان مزدک بوده و مزدک به بازسازی و گسترش اندیشه‌های او پرداخته بود.
در صفحات قبل نوشتیم که قباد (قباد اول) از همه‌گیر شدن آیین مزدک بسیار خرسند بود. چنین می‌نماید که دشمنی دستگاه پادشاهی با بزرگان و نیروهای شگرف آنان موجب پشتیبانی قباد از مزدک شد.
اما اشاعه‌ی مسلک مزدک را می‌توان دلیل فقر اقتصادی و نابسامانی‌های زمان مزدک به حساب آورد. وضع آشفته‌ی ایران از اواخر قرن پنجم میلادی و شکست‌های ایران از هیاطله و ضعف قدرت مرکزی و خصوصاً خشکسالی و قحطی زمان پیروز موجب فقر و گرسنگی در سرتاسر ایران شده بود. قدرت ورزان و مالکین بزرگ هم، آذوقه و خواربار مردم را احتکار کرده بودند. در چنین شرایطی بود که مزدک قباد را تشویق و راهنمایی به مسلک اشتراکی در مورد اموال و املاک نمود که با استقبال مردم و خشمناکی بزرگان، اشراف و روحانیون مواجه گردید.
قباد یکم از وجود مزدک برای از بین بردن قدرت اشراف و روحانیون که قدرت شاه را تضعیف کرده بودند استفاده کرد و بدین گونه هم حمایت مردم را جلب کرد و هم خود و مزدک را به یک شاه و روحانی مردم‌گرا تبدیل نمود.
اما قلع و قمع مزدک و پیروانش هم نزدیک بود. آنان می‌خواستند علی‌رغم تصمیم شاهنشاه به‌وسیله‌ی توطئه و تحریک کاووس، شاهزاده‌ی مزدکی را بر تخت ایران جای داده، خسرو را از سلطنت محروم کنند. این سرکوبی انقلاب در پایان فرمانروایی قباد در حدود سال 528 م. به هنگامی‌که خسرو انوشیروان عامل اصلی کشتار مزدکیان ولی عهد بود روی داد. مرگ پیشوایان مزدکیان بی‌شک به این جنبش پایان نداد و ایشان در نهانی به کار خویش سرگرم بودند.
اندیشه‌های دینی مانی و مزدک اگرچه سویه‌ی اجتماعی داشتند در حقیقت واکنشی در مقابل قشری‌گری و تحجر روحانیانی بودند که با تفسیر خاص خود از مذهب زرتشت، به تقویت پایگاه متولیان مذهب، رشد سلسله مراتب طبقاتی (به‌ویژه طبقه‌ی مذهبی)، آزار و اذیت دگراندیشان و مشروعیت بخشی به حکومت منجر شد.
در این دوره، حکومت به دلیل کسب مشروعیت به دین نیازمند بود و از سوی دیگر دین به منظور تحمیل مزداگرایی به تمام نقاط کشور و سرکوب مخالفان با عنوان منحرف و مرتد به بازوی پرتوان حکومت احتیاج داشت. بنابراین وجود دیدگاه‌های یکسان و منافع مشترک زمینه‌های سازش و همکاری این هر دو را مهیا ساخت.
در واقع پیوند دین و دولت به ایجاد فرهنگی بسته و محدود منجر شد که گرچه در ابتدا توانست با فرهنگ یونانی و رومی مقابله کند ولی به تدریج به دلیل تصلّب و انعطاف‌ناپذیری و عدم تحول، به فرهنگی راکد تبدیل گشت که به زودی مغلوب فرهنگی متحرک (اسلام) گردید. در حقیقت، اتکا و وابستگی دین به دولت، سبب شد که با سقوط یکی از آن دو، دیگری نیز فرو افتد.

کتاب‌های مرتبط

تاریخ فرهنگ ایران

195,000 تومان
وزن 0.7 کیلوگرم
نام مولف

رضا نوری شادمهانی

شابک

9789642827626

تعداد صفحه

357

سال انتشار

1398

نوبت چاپ

شانزدهم

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *