انقلاب صنعتی بهعنوان یک رخداد جدید با ماهیت تمدنسازی، نقش تعیینکنندهای در سازمانیابی فضایی و اجتماعی جوامع داشته است. بدین معنا که از یک طرف باعث گسترش فضایی شهرها شد و از طرف دیگر، ترکیب اجتماعی شهرها را بهدلیل فزونی گرفتن تعداد کارگران صنعتی در آنها بهشدت دگرگون کرد. عصر اکتشافات جغرافیایی و پیدایش استعمار یا کلنیالیزم در شکل و ماهیت جدید، دستیابی به منابع مواد اولیه و بازارهای وسیع در خارج از حوزۀ اروپا را فراهم کرد. تجارت آزاد و سوداگری برونمرزی ابعاد جغرافیایی تازهای پیدا کردند. شیوۀ تولید انبوه جایگزین تولید کارگاهی و مانوفاکتور شد و کشورهای اروپایی با کسب ثروت از طریق تجاری کردن تولیدات خود و توزیع آن در گوشه و کنار جهانی که برخی از مناطق آن را خود کشف کرده بودند، به موقعیت و منزلت جدیدی دست یافتند. بهدنبال این وضعیت، اروپاییان به شیوههای جدیدی از زیست، معیشت، فرهنگ و مصرف رسیدند و از همین جایگاه و موقعیت بود که مصرف اوقات فراغت در شکل نظامیافته و سازماندهیشده بهتدریج بهعنوان یک رفتار جمعی و اجتماعی درآمد. تمرکز کار و سرمایه در شهرها نهتنها شیوههای تولید را دگرگون کرد، بلکه مناسبات اجتماعی میان شهرنشینان را هم وسعت بخشید.
انقلاب صنعتی به دو طریق در شکلگیری گذران اوقات فراغت و گردشگری تأثیر گذاشت:
الف) از طریق گسترش شتابان شهرنشینی و پیدایش و تکوین شهرهای صنعتی که در آن انبوهی از کارخانهها متمرکز شده بودند و گروههای زیادی از کارگران در آنها مشغول به کار بودند.
ب) از طریق نظاممند کردن روابط کاری و تفکیک زمان کار از زمان بیکاری و تعریف یک تقویم کار روزانه، هفتگی، ماهانه و یا سالانه که درنتیجۀ اصلاح قوانین کار به وجود آمد.
شاید به همین دلایل باشد که برخی از محققان، گذران اوقات فراغت و گردشگری مرتبط با آن را، حداقل در مراحل اولیۀ تکوین این دو پدیده، آن را دو پدیدۀ شهری نامیده و شدت و ضعف فعالیت آن را با درجۀ صنعتی بودن جوامع مربوط میدانند. اینان معتقدند که گذران اوقات فراغت و گردشگری، بهدلیل نبود شهرهای بزرگ و صنایع بزرگ مستقر در آنها در دورههای قبل از عصر صنعتی و جوامع کشاورزی و سنتی، بهشکل امروزی وجود نداشته است. اثرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن در قرن نوزدهم در کشورهای صنعتی نمودهای خود را عیان ساختند و سرانجام در قرن بیستم تأثیر خود را بر چگونگی گذران اوقات فراغت و یکی از بهترین اشکال آن یعنی گردشگری بر جای گذاشتند.
شهرهایی که به دلایل موقعیتی و جغرافیایی مستعد پذیرش و استقرار صنعت بودند، قابلیت جمعیتپذیری جدیدی پیدا کردند و انبوه کارگران پراکنده کشاورزی و کارگاههای کوچک که در گوشه و کنار کشورها کار میکردند، برای جذب در کارخانهها که کار مطمئنتر و فرصت شغلی بهتری ارائه میکردند، راهی این شهرها شدند. این مهاجرتها در مقیاس بینقارهای چهرۀ شهرهای آمریکا را با چنان شتابی دگرگون کردند که ماکس وبر در تحلیل آنها نتوانست از الگوهای شناختهشده در اروپا و روشهای تحقیق شهری شناختهشده در آن زمان برای شهرهای امریکایی استفاده کند.
این مهاجرتها چهرۀ شهرهای اروپایی و آمریکایی را بهشدت تغییر دادند. اراضی شهری پیوسته با شتاب زیادی زیر ساختوساز رفتند و صنایع با تغییر کاربری اراضی، محیط طبیعی اطراف شهرها را در خود بلعیدند. بهتدریج چشمانداز عمومی شهرها را مجموعهای از ساختمانهای مسکونی، خیابانها، مرکز خرید، کارخانجات صنعتی و خدمات وابسته به این جمعیت و فعالیت دربرگرفتند. هوای دود آلود شهرها بهدلیل مصرف ذغال سنگ در تودهای از آلایندهها غرق شد. کارگران و کارکنان در مسیر رفت و برگشت خود از خانه تا محل کار تنها از فضاهای مصنوع و ساخته دست انسان میگذشتند و طبیعتی که نوازشگر چشم و دید آنها باشد، عملاً محدود شده بود. شرایط کاری سخت با راهاندازی خط تولید در این کارخانهها دشوارتر شد. و کارگران نیز همانند ماشین باید متناسب با زمان و لحظههای دقایق کاری، کار میکردند. زندگی و کار کارگران در محیطهای کاری بسته، شکل یکنواختی به خود گرفته بود. اما کارگران بهدلیل وجود تقاضای فزایندۀ نیروی کار و بیم از جایگزینی، ناگزیر به این شرایط کاری تن درمیدادند.
تنها در تعطیلات آخر هفته بود که میتوانستند برای تنوع و اندکی تفرج و تفریح به پارکهای شهری یا نواحی طبیعی اطراف شهرها بروند. این نخستین مرحله از گذران اوقات فراغت با ابعاد جغرافیایی جدید بود.
از سویی دیگر، تجمع کارگران در مجتمعهای صنعتی شهری باعث فشردگی ارتباط آنان با یکدیگر میشد و ساکنان شهرها، اعم از کارگران و کارکنان صنعتی یا دیگر مشاغل موجود در این شهرها، میتوانستند از مشکلات کاری دیگر همکاران خود در سایر واحدها باخبر شوند. بدین ترتیب امکان بالقوۀ تشکل در سازمانها و تشکیلات صنفی فراهم شد و آنان توانستند، اقدامات مؤثری در بهبود شرایط کاری و کوتاه کردن زمان کار، همچنین استفاده از مرخصی قانونی انجام دهند.
در بررسی عوامل اثرگذار بر توسعۀ گذران اوقات فراغت و گردشگری به مجموعهاي از عوامل اصلی و جانبی اشاره میشود که بسیاری از آنها مستقیم در ارتباط با انقلاب صنعتی و دستاوردهای آن قرار دارند. اما آنچه نمیتوان تردید کرد اینکه انقلاب صنعتی بهدلیل ماهیت سوداگرانهای که در متن و بطن خود داشت، جوامع صنعتی را بر آن داشت که زیرکانه در تجاری کردن و مصرفی کردن گذران اوقات فراغت و گردشگری، سازوکارها و تمهیدات گستردهای فراهم کنند.
عوامل شناختهشدۀ ناشی از انقلاب صنعتی که توسعه و شکلگیری جدید گذران اوقات فراغت و گردشگری و تبدیل آن به یک پدیدۀ انبوه و دارای بار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقش داشته و دارند، عمدتاً عبارتند از:
الف) عوامل اصلی
1. گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها
مراد از گسترش شهرنشینی، توسعۀ شهرها از نظر کمی و کیفی است. بدین معنا که با رشد فزایندۀ صنایع هم تعداد شهرها، بهویژه شهرهای بزرگ بیشتر شدند و هم جمعیت این شهرها افزایش یافتند. با افزایش صنایع در شهرها و افزایش جمعیت آنها، تراکم جمعیت در شهرها افزایش یافت و بدین ترتیب، نیاز به فضا و مکان برای تحرک بیشتر شد. از سویی دیگر، فشارهای زندگی شهری و گسستگی رابطۀ جمعیت شهرنشین با طبیعت باعث بروز خستگیها و فشارهای روحی و جسمی در میان شهرنشینان شد.
الگوی زندگی شهري با روند صنعتی شدن تغییرات چشمگیری به خود دید. عرضۀ فرصتهای شغلی در شهرها، توسعۀ تأسیسات زیربنایی در آنها، تنوع در ارائۀ خدمات، فراهم شدن امکانات آموزش، درمان و بهداشت در کنار عوامل دیگر باعث شدند که رغبت مردم برای زندگی در شهرها بیشتر از پیش شود. نیروهایی که از بخش کشاورزی آزاد میشدند، راهی شهرها شدند و تجمع آنها در شهرها، مصرف کالایی را افزایش میداد. این روند بهصورت زنجیرهای بههمپیوسته، تفاوت زندگی شهری با زندگی روستایی را بیشازپیش ملموستر میکرد. شهرنشینان هنگامیکه بهصورت تودههای فارغ از روابط قومی و قبیلهای در همسایگی هم قرار گرفتند، الگوهایی رفتاری و فرهنگی جدید را برگزیدند و اشکالی از فرهنگ اجتماعی جدید در شهرها به وجود آمدند ....
2. اصلاح قوانین کار
تا پیش از عصر صنعتی، روابط میان کاربرداران و کارفرمایان براساس یک سلسله ضوابط و شرایط عرفی تنظیم میشد. بدین ترتیب که کاربرداران، با آغاز روشنایی روز کار خود را آغاز میکردند و تا زمانیکه نور کافی وجود داشت به کار خود ادامه میدادند. بنابراین ساعات زیادی از شبانهروز صرف انجام کار میشد. فوراستیه اشاره میکند كه در سال 1880 حدود 43% از بودجۀ زمان را کار به خود اختصاص میداد. این نسبت در سال 1970، به 24% کاهش یافت و پیشبینی میشود، در نیمۀ قرن بیستویکم به 18% برسد. هارولد ویلنسکی براساس برخی اسناد و مدارک بهدستآمده از اواخر قرن 19 اروپا مینویسد که در فاصلۀ سالهای 1950-1850 ساعات کار هفتگی از 70 یا 72 ساعت کار در 6 روز هفته به حدود 40 ساعت کار در 5 روز هفته کاهش یافته است. البته باید توجه داشت که ساعات کار هفتگی یا روزانه در میان کارمندان با کارگران و صاحبان مشاغل آزاد متفاوت بوده است. به همین دلیل، در بررسی منابع مربوط به این آمارها، تفاوتهای اندکی وجود دارد. مثلاً ساعات کار هفتگی کارگران در 1888 میلادی حدود 84 ساعت در هفته یعنی روزی 14 ساعت در 6 روز کاری هفته گزارش شده است. در هر صورت، ساعات کاری سالانۀ کارگران در اواخر قرن 19 میلادی به بیش از 4000 ساعت در سال میرسید که امروزه به کمتر از 1900 ساعت در سال رسیده است ....
3. بهبود وضع اقتصادی
تا قبل از عصر صنعتی، اقتصاد جهان عمدتاً وابسته به تولیدات کشاورزی و تجاری کردن محصولات آن بود. در کنار آن محصولات کارگاهی ازقبیل پارچه، سنگهای زینتی، پوست، ادویه، ابریشم، خشکبار، فرش و برخی اقلام دیگر عمدهترین کالاهایی بودند که مبادله میشدند. این نظام تولید، توزیع و مصرف عموماً برد محلی و منطقهای داشت و بهدلیل مشکلات حملونقل و ارتباطات کالاهای معدودی بودند که برای فروش به مناطق دوردست حمل میشدند.
انقلاب صنعتی در طبقۀ سوداگران و صاحبان صنایع، یعنی اقشاری که منابع تأمین ثروت آنها به زمین و تولیدات کشاورزی وابسته نبود، تحولاتي را به وجود آورد که در درجۀ اول، با منافع اقتصادی این گروه همسویی کاملی داشت. استفاده از ماشین بخار در صنایع نساجی انگلیس سرعت و حجم تولید منسوجات را آن چنان بالا برد که مواد اولیۀ موردنیاز مانند پشم استرالیا و آسیای صغیر، پنبۀ هندوستان و ایالتهای جنوبی امریکا، بهسختی میتوانستند نیازهای آنان را تأمین کنند. بنابراین یکی از دستاوردهای صنعتی عصر جدید، یعنی ماشین بخار ابتدا در خدمت صنایع نساجی قرار گرفت ....
ب) عوامل جانبی
علاوهبر عوامل اصلی یادشده در توسعۀ گذران اوقات فراغت و گردشگری، یک سلسله عوامل جانبی دیگر نیز در تحول این دو پدیده نقش زیادی داشتند که از مهمترین آنها میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
1. مطرح شدن فعالیت فراغتی به عنوان یک فرهنگ و مد روز
پرسه زدن، کتابی را خواندن، نمایشنامهای را دیدن، کنسرتی را شنیدن، به پیکنیک رفتن در اطراف شهرها و از همه مهمتر، به یک سفر زمینی با اتومبیل رفتن و یا یک پرواز برای سفر خارج از کشور داشتن، از مظاهر و مصادیق کامل، انسان زمانۀ خود بودن به شمار میرفت. این رقابت در فعالیتهای فراغتی، آن چنان ابعادی به خود گرفته بود که اگر کسی در آن مشارکتی نکرده بود و یا اطلاعی نداشت، انسان مدرن و دارای بار فرهنگی به حساب نمیآمد ...
2. رسیدن به این باور که فراغت و گردشگری یک نیاز فطری است
اگر گروهی سفرهای گردشگری و گذران اوقات فراغت را، برای رقابت و نشان دادن موقعیت برتر خود، انتخاب میکنند، گروهی دیگر انگیزۀ مشارکت در این فعالیت را، ناشی از یک نیاز فطری دانسته و آن را جزو ضروریات زندگی امروزی میدانند ....
3. تبلیغات و اطلاعرسانی
عامل دیگری که در رونق گردشگری و گذران اوقات فراغت نقش مؤثری داشت تبلیغات و اطلاعرسانی است. انتشار کتابهای تصویری از شهرها، مناطق و کشورهای مختلف و توضیح دربارۀ آثار و دیدنیهای آنها حس کنجکاوی مردم را بیشتر تحریک کرد. این کتابها با تصاویر رنگی، صحافی خوب و متون قابلفهم و سادهشدۀ علمی توانستند اطلاعات اولیه نه فقط دربارۀ تاریخ و طبیعت، بلکه آداب و سنن مردم هم به خوانندگان ارائه دهند...
4. تسهیلات ویزایی و اخذ روادید
5. برقراری امنیت نسبی
6. تسهیلات تبدیل ارز
7. قرار گرفتن گذران اوقات فراغت به عنوان یک سرفصل جدید در برنامهریزی ملی و منطقهای ....
کتابهای مرتبط
اوقات فراغت و گردشگری
155,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
محمد تقی رهنمایی |
شابک |
9789642728954 |
تعداد صفحه |
178 |
سال انتشار |
1399 |
نوبت چاپ |
هفتم |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |