بریده‌های کتاب

توسعۀ روستایی: جذابیت‌‌‌ گردشگری‌‌‌

برخی فعالیت‌های گسترده در حوزۀ تحلیل سیاست‌‌‌ گردشگری‌‌‌ توسط‌‌‌ هال انجام شده است.‌‌‌ هال (1994) و ‌‌‌هال و جنکینز (1995 و 1998) هم از کمبود و ضعف تحلیل سیاست‌‌‌ گردشگری‌‌‌ اظهار تأسف کرده و خود نیز به ارائۀ راهکار برای این مشکل می‌پردازند. در ابتدا‌‌‌ هال و جنکینز، رابطۀ مستقیم بین تحول در نقش‌‌‌ها و مسئولیت‌های دولت و رشد‌‌‌ گردشگری‌‌‌ به‌عنوان مکانیزمی برای پر کردن شکاف در توسعۀ اقتصادی را بیان می‌کنند. این محققان اظهار می‌دارند:
در جهان غرب بحث‌های فراوانی طی دو دهۀ گذشته دربارۀ نقش مفید دولت در جامعه وجود داشته است. در بخش عمده‌ای از دهۀ 1980 رشد "تاچریسم" در انگلستان و رشد "ریگانیسم" در ایالات متحده، موجب عدول دولت‌های مرکزی از نقش مداخله فعالانه شد. در سطح ملی، سیاست‌های حذف نظارت دولتی، خصوصی‌سازی، تعدیل محرک‌های مالیاتی و حذف اشکال مصلحت‌آمیز مداخله در فعالیت‌های اقتصادی کلان، شاخص‌های حرکت به‌سمت دولت کوچک‌تر و عقب‌نشینی دولت از اقتصاد بود.‌‌‌ گردشگری‌‌‌ از چنین تغییراتی در فلسفۀ سیاسی مصون نبود.‌‌‌ گردشگری‌‌‌ به‌واسطۀ قابلیت اشتغال‌زایی و درآمد زایی، همواره تحت تأثیر مداخلات مستقیم و غیرمستقیم دولت قرار داشته است.
این نویسندگان همچنین بر تأثیر کاهش تصدی دولت مرکزی بر تشویق دولت محلی برای ورود به قلمرو توسعۀ اقتصادی، تأکید می‌کنند. این نتیجه، تغییر نقش دولت محلی است که این نویسندگان آن را "متفاوت از نظر کیفی" و با‌‌‌‌گرایش به‌سمت کارآفرینی می‌دانند که فشاری را بر دولت محلی برای افزایش فرصت‌های اشتغال و سرمایه‌گذاری در ناحیه اعمال می‌کند. اگرچه کار آن‌‌‌ها مربوط به یک موقعیت شهری است، کلیت موضوع بحث آن‌‌‌ها برای نواحی روستایی هم معتبر و صادق است. درواقع کلمۀ روستایی در این متن نویسندگان، می‌تواند با کلمۀ شهری جابجا شود:
گردشگری و فراغت، بخش مهمی از راهبردهای دولت محلی برای توسعۀ اقتصادی است. در محیط شهری، ایجاد فضاهای فراغتی مکانیزمی برای جذب‌‌‌‌گردشگران و نیز سرمایه‌گذاری‌های جدید است. شهر به کالایی برای عرضه و فروش تبدیل می‌شود. بنابراین شهرها و مناطق در فرایند نوین کارفرمایی و کارآفرینی دولت محلی به‌دنبال تصویرسازی مجدد از خود به‌منظور معرفی خود به‌عنوان مکان‌هایی جذاب برای زندگی، کار، سرمایه‌گذاری و تفریح هستند.
کار مایر (2006) بر‌‌‌ گردشگری‌‌‌ در انتاریو و نیوبرانسویک نشان می‌دهد که در هر دو منطقه،‌‌‌ گردشگری‌‌‌ مدت‌های مدیدی است که در سیاست‌های توسعه جایگاه ویژه‌ای دارد. در نیوبرانسویک، تا قبل از جنگ جهانی دوم، بخشی از راهبرد محلی، ایالتی و منطقه‌ای راهبردهای اقتصادی بوده است. در این ایالت از‌‌‌ گردشگری‌‌‌ برای تحرک بخشیدن به توسعۀ اقتصادی مناطق فقیرتر مانند بخش‌های شرقی ایالت، بهره‌‌‌‌ گرفته شده است. چرا‌‌‌ گردشگری‌‌‌؟ از‌‌‌ گردشگری‌‌‌ عموماً به‌عنوان صنعتی سهلالوصل تعبیر شده است. صنعتی تمیز و بدون نیاز به سطوح بالای مهارت. مورفی (1985) معتقد است که تلاش برای کسب منافع از طریق توسعۀ گردشگری‌‌‌ باعث تبدیل آن به یک عامل تغییر شده است.
اینسکیپ (1991) می‌گوید که اثر‌‌‌ گردشگری‌‌‌ غالباً توسط جوامع محلی به‌عنوان عامل تغییر اقتصاد سنتی و عامل حیات و نجات اقتصادی تلقی می‌شود. تحقیق قبلی جورج (1995) در نواسکاتیا در نواحی روستایی این موضوع را تأیید می‌کند. بسیاری از جوامع محلی در وضعیت بحران اقتصادی، به‌‌‌ گردشگری‌‌‌ به‌عنوان "ناجی اقتصادی" خود روی می‌آورند. مضاف بر این که در شرایط بحران اقتصادی (مانند فقدان فعالیت‌های سنتی نظیر زراعت، صیادی، فعالیت معدنی) دولت‌ها به‌سرعت از طریق ارائۀ مجموعه‌ای از برنامه‌های آموزشی، توسعۀ مهارت‌های جدید و محرک‌های مالی، با هدف احیای مجدد اقتصاد این نواحی روستایی، واکنش نشان دادند. توسعۀ‌‌‌ گردشگری‌‌‌ در فهرست گزینه‌‌‌ها و دارای جایگاه رفیعی بود. درواقع بسیاری از جوامع محلی، نه دارای زیرساخت‌های کافی بوده و نه به‌واسطۀ دورافتادگی و انزوا از شانس چندانی برای موفقیت برخوردار هستند. جورج (1995) معتقد است که دولت‌ها با‌‌ترویج انتظارات غلط و غیرواقعی یک بی‌عدالتی وحشتناک را نسبت به جوامع محلی دارای موقعیت بحرانی و هزینۀ فراوان برای مطالعات امکان‌سنجی و برنامه‌های ضربتی دارای شانس موفقیت بسیار کم، روا می‌دارند.
هنوز هم نواسکاتیا و بیشتر نواحی مجاور اقیانوس اطلس در کانادا، تحت تأثیر نابودی صنعت ماهیگیری و صیادی در دهۀ 1990 و عواقب پس از آن قرار دارند. حرکت‌‌‌ها بیشتر در جهت تغییر بوده است اما شواهد نشان می‌دهند که سیاست‌گذاران در سطوح ملی، ایالتی و محلی هنوز در تلاش برای احیای اقتصاد نواحی این نواحی روستایی هستند. در قلمرو سیاسی کانادا، سخنان و تأکیدات اندکی درخصوص تأثیرات گستردۀ منفی‌‌‌ گردشگری‌‌‌ اعم از زیست‌محیطی و اقتصادی‌اجتماعی می‌شنویم. منافع اقتصادی طرفدار بسیاری دارد و هر کسی سعی می‌کند تا از این قافله عقب نماند.‌‌‌ گردشگری‌‌‌ نشانگر فرصتی است که برای جوامع محلی در‌حال‌رکود و بحران اقتصادی بسیار دلچسب و جذاب است. در اوایل دهۀ 2000 میلادی، دپارتمان‌‌‌ گردشگری‌‌‌، فرهنگ و میراث، راهبرد برنامه‌ریزی را برای نواحی هدف‌‌‌ گردشگری‌‌‌ پایه‌گذاری کرد که هدف از آن توسعۀ‌‌‌ گردشگری‌‌‌ در نواحی روستایی نواسکاتیا بود. اما مورفی نگران این است که‌‌‌ گردشگری نمی‌تواند "بذر نابودی" خود را زمانی که بدون برنامه و کنترل توسعه می‌یابد، ببیند. خطری که واقعاً وجود دارد این است که زمانی که جامعۀ محلی، معیشت سنتی خود را از دست می‌دهد، این جامعه با‌‌‌ گردشگری‌‌‌ چنان برخورد می‌کند که باعث می‌شود وابستگی آن از یک منبع به منبع دیگر منتقل شود و بنابراین اساس و شالودۀ بحران دیگری گذاشته می‌شود.
هارپ (1994) تلاش‌های دولت در سطح ملی برای توسعۀ گردشگری‌‌‌ را مورد ارزیابی قرار داد. با سیاست‌های‌‌‌ گردشگری‌‌‌ تعیین زمینۀ اقتصادی در سطوح ایالتی، شهرداری و سطوح دارای نفوذ قوانین فدرال، شکل‌‌‌‌گرفت و اجرا شد و انتخاب دولت فدرال محافظه‌کار در سال 1984 آنها را به‌سمت جستجوی روش کسب منافع بیشتر از راه‌‌‌ گردشگری‌‌‌ برای کشور کانادا رهنمون ساخت. این اقدام از طریق تمرکز بر افزایش بازدیدهای رسمی و هزینه‌های بین‌المللی انجام شد. به همین‌‌ترتیب، مؤسسات تحقیقاتی نیز‌‌‌ گردشگری‌‌‌ را به‌عنوان یک صنعت درحال‍رشد، مورد توجه قرار دادند. به موازات کاهش فرصت‌های اقتصادی در بخش‌های روستایی این ایالت‌‌‌ها، سیاست‌های حمایت از‌‌‌ گردشگری‌‌‌، به نحو شگفت‌انگیزی افزایش یافت.

کتاب‌های مرتبط

توسعۀ گردشگری روستایی، محل‌گرایی و تغییرات فرهنگی

180,000 تومان
وزن 1 کیلوگرم
نام مولف

ای واندا جورج, دانلد جی. رید, هدر مایر

نام مترجم

محمد امین خراسانی, محمدرضا رضوانی, مهدی رمضان‌زاده لسبویی

شابک

978964287923

تعداد صفحه

326

سال انتشار

1397

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

دوم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *