بخشی از کتاب بازسازی شرکتها: احیای سازمانهای ورشکسته
شکست کسبوکار از حداقل چهار جنبه قابلبررسی است: اجتماعی، اقتصادی، قانونی و مدیریتی.
تأثیر اجتماعی
در نظرات افراد برای بیان اثر اجتماعی شکست و سقوط اختلافنظر وجود دارد بااینحال نمیتوان از آسیب آن بر جامعه چشمپوشی کرد. اکثر افراد، کسبوکار ناموفق را برای اصول نهاد اقتصادی و جامعه یک پدیده اقتصادی منفی میبینند. شرکت شکستخورده هزینههای زیادی به کارمندان، صاحبان و بدهکاران وارد میکند. علاوه بر این، اثرات بزرگی نیز از طرف جامعه وارد میشود. هرچه شرکت ورشکسته ارتباطات گستردهتری داشته باشد، اثر شکست آن نیز عمیقتر خواهد بود. تأمینکنندگان با کاهش تقاضا روبرو میشوند، مشتریان با مشکلات دسترسی به کالای موردنظر روبرو خواهند شد؛ حتی اگر کالا یا خدمات جایگزینی در دسترس باشد، مردم مجبور میشوند بخشی از هزینههای ورشکستگی را با افزایش بار مالیاتی به دوش بکشند.
شکست فقط اثرات منفی ندارد و میتواند در طولانیمدت بر روی رقابت و نوآوری کسبوکارها تأثیر مثبتی داشته باشد. مشاور بازسازی، فرانک گریسانتی میگوید: «بعضی از شرکتها از ابتدا نباید تأسیس شوند. در بسیاری از بازارها فضا برای دو یا سه شرکت وجود دارد و نه بیشتر. معمولاً شرکتی که بعدازاین نقطه قرار میگیرد، در زمان خوب بهندرت میتواند زندگی کند و در زمان بد بهشدت آسیبپذیر است، به این دلیل که این شرکت از ابتدا نباید تأسیس میشد. در چنین موقعیتهایی هیچ مشاوری مسئولیت بازسازی را قبول نمیکند و مانند طاعون از چنین موقعیتهایی دوری میکند.».
محیط رقابتی تمایل دارد تا اقتصاد سالم و پویا را پایدار کند، لذا به شرکتهایی که ضعیف و ناکارآمد اداره میشوند، اخطار انحلال میدهد.
به هر میزان مسئولین دروغ بگویند، فروپاشی یک شرکت چند میلیون دلاری یک اتفاق تکاندهنده است؛ حتی از زاویه دید مردم، وکلا، حسابداران یا طلبکاران. وقتی سقوط و شکست شرکت بهصورت عملیاتی قطعی شد، جنبه عمومی و همگانی به خود میگیرد. میتوان گفت همانند مردان و زنانی که برای زندگی تلاش میکنند، شرکتها نیز باید برای ادامه حیات خود تلاش کنند.
شکست اقتصادی
شکست از جنبه اقتصادی، موقعیتی را نشان میدهد که نرخ بازده پول سرمایهگذاری شده پیوسته پایینتر از نرخ متداول در سرمایهگذاری مشابه باشد. یک شرکت درصورتیکه بدهیهای لازمالاجرا نداشته باشد ممکن است دچار شکست اقتصادی شود اما میتواند تعهدات خود را عملی کند و وارد شکست قانونی نشود. شکست اقتصادی تقریباً داخلی است به همین دلیل است که اطلاعات قابلدسترس کمی در مورد شکست اقتصادی صنعت یا شرکتی وجود دارد. بهترین معیار آن سقوط تمام بخشهای یک صنعت است که بتوان آن را شکست اقتصادی دانست، اما همانطور که در فصل 5 اشاره میکنم، صنعت هرچند دچار مشکلات باشد، یک یا چند شرکت موفق در آن وجود خواهند داشت. تفاوت بین بهترین، متوسط و بدترین شرکت در صنایع سالم و بیمار بسیار زیاد است.
شکست قانونی
آمار شکست قانونی توسط دان و بردستریت گردآوری شده است اما شامل اطلاعات شرکتهایی که فعالیت خود را متوقف کردهاند یا با تحلیل استراتژیک دست به انحلال زدهاند، نمیشود. یک کارآفرین ممکن است به دلایل مختلفی عملیات کاری خود را متوقف کند، مانند از دست دادن سرمایه، سودآوری نامناسب، عدم سلامت صنعت یا بازنشستگی؛ اما این کارآفرین از نظر دان و بردسریت اگر بدهی طلبکاران را بهطور کامل پرداخت کرده باشد، شکست نخورده است. بااینکه توقفها فقط درصد کمی از شکستها را در برمیگیرند، اما اثرات شدیدی بر روی اقتصاد دارند و نشاندهنده آسیبپذیرترین صنایع و موقعیتها در یک دوره مشخص هستند. هرساله چند صد هزار شرکت شروع به کار میکنند، تقریباً تعداد مشابهی متوقف میشوند و حتی مالکیت و کنترل تعداد بیشتری از آنها انتقال مییابد. دان و بردستریت تقریباً چهار درصد از توقفها را بهعنوان شکست دستهبندی کردهاند.
شکست مدیریتی
سقوط، به معنی شکست کسبوکار از جنبه مدیریتی است. یک کسبوکار قبل از اینکه دچار شکست اقتصادی شود و قطعاً خیلی قبلتر از اینکه بهعنوان یک شکست قانونی شناخته شود، ممکن است از لحاظ مدیریتی شکستخورده باشد. همانطور که جان بریگر، مدیر راهآهن میزوری-کانزاس-تگزاس میگوید: «پن سنترال قبل از اینکه از لحاظ مالی شکست بخورد، ورشکسته مدیریتی بود».
معمولاً وقتی سودآوری ثابت شده یا سقوط میکند فشار زیادی به مدیریت وارد میشود و اگر این روند ادامه داشته باشد مشکل بزرگی به وجود خواهد آورد. وقتی ضرر و زیان شرکت زیاد شود و شرکت را در پایینترین حد ممکن قرار دهد، فشار زیادی برای تغییر در مدیریت به وجود میآید. درنهایت، اگر این مشکلات حیات شرکت را تهدید کند باعث تغییر در مدیریت میشود.
ما سقوط را به معنای چندین سال کاهش سودآوری در نظر میگیریم. در بررسی موارد سقوط، در هر چهار مورد از پنج مورد قبل از سقوط یک یا چند سال عملیات غیر سودآور یا تجهیزات فرسوده ناکارآمد یا حتی هردو وجود داشته است.
دقیقترین آمار شکست توسط دان و بردستریت (دیاندبی) ارائه شده است. این آمار به سال 1920 برمیگردد و بعد اقتصادی شکست را مدنظر قرار داده است. همچنین بر طبق آمار دیاندبی، نرخ شکست در سالهای گذشته در هر 10000 شرکت تقریباً ثابت مانده است اما متوسط بدهی در هر شکست به طرز عجیبی افزایشیافته است. شرکتهای بزرگتر به دنبال قانون فصل 11 محافظت از ورشکستگی فدرال هستند. بدهی سالیانه 4 میلیارد دلاری شرکتهای شکستخورده، آسیب اقتصادی بزرگی وارد میکند. این در حالی است که آمار مناسبی برای ضررهای وارد شده از شرکتهای متوقف شده وجود ندارد.
دستیابی به آمار سقوط سخت است. تمام شرکتهای شکستخورده از سقوط آسیب دیدهاند اما بسیاری از شرکتهایی که در حال سقوط هستند، هنوز شکست نخوردهاند. این شرکتها و شرکتهایی که بازسازی شدهاند، بهندرت در آمار شکست قرار میگیرند. شرکتهایی که برای محافظت یا سازماندهی مجدد قانون فصل 11 دستهبندی میشوند و فعالیتهای سالم خود را از سر میگیرند بهعنوان مدیریت بازسازی در نظر گرفته میشوند. بعدازاین دستهبندی، فقط حدود یکسوم از این شرکتها دو سال آتی را به فعالیت خود ادامه خواهند داد و سپس شکست خواهند خورد.
برای جلوگیری از کمبود اطلاعات در مورد سقوط و بازسازی، اسناد 4000 شرکت ثبت شده را در بورس اوراق بهادار نیویورک، بورس اوراق بهادار امریکا و بورس نسداک،/اوتیسی بررسی کردم تا شرکتهایی که ضرر پیوسته یا سقوط شدید (80 درصد یا بیشتر) در درآمد خالص داشتهاند، مشخص شوند. تقریباً 1100 شرکت در بازه زمانی 1976-1967 ثبت شدند.
از این تعداد حدود 370 شرکت در همین دوره بازسازی شدهاند. توزیع حجمی معاملات این آمار در جدول (1-1) نمایش داده شده است. بااینکه این آمار دارای تفسیرهای کیفی میباشند اما بهشدت تعجببرانگیز هستند. یکی از نتایج غیرمنتظره، زیان شدید شرکتهای بورس اوراق بهادار امریکا (47 درصد) در مقایسه با شرکتهای بورس نیویورک و بورس نسداک/اوتیسی است. به شکل عجیبی بورس نسداک/اوتیسی کمترین نرخ ضرر (16 درصد) و بورس نیویورک نرخ ضرر متوسطی (22 درصد) را داشته است. کمتر از یکسوم شرکتهایی که متحمل ضرر شدهاند، خود را بازسازی کردهاند. مشاهدات بیشتر نشان میدهد که حدود 25 درصد این شرکتها متحمل ضررهایی شدهاند که یکبار اتفاق میافتند، 45 درصد از این شرکتها یا در آینده خود را بازسازی خواهند کرد یا درنهایت بهعنوان شرکتهای راکد، مرده یا شکستخورده قانونی، منحل میشوند.
جدول(1-1): زیانها و بازسازی در سهام لیست شده بهوسیله بازار سهام [2]
تمام سهام لیست شده | نسداک/ اوتیسی | بورس امریکا | بورس نیویورک |
|
4090 | 1410 | 1120 | 1560 | تمام سهام لیست شده |
1094 | 228 | 526 | 340 | سهام با حداقل یک سال زیان 1967-76 |
27 | 16 | 47 | 22 | درصد زیان به تمام لیست |
301 | 92 | 104 | 105 | بازسازی بعد از زیان |
28 | 40 | 20 | 31 | درصد بازسازی به زیانها |
68 | 11 | 17 | 40 | بازسازی بدون زیان |
369 | 103 | 121 | 145 | تمام بازسازیها |
از بین 370 شرکتی که بازسازی شدهاند، پرسشنامهای (50 پرسش) به 320 شرکت ارسال شد که در مورد تجربه آنها در طول چرخه سقوط و بازسازی بود. 50 شرکت به دلایل مختلف از قبیل سرمایهگذاری در سایر شرکتها یا سرمایهگذاری در املاک یا به دلیل قرارگیری در خارج از ایالاتمتحده، حذف شدند. هشتادویک پرسشنامه مفید از این شرکتها جمعآوری شد. این اطلاعات توسط رایانه تحلیل کرد و در قالب جداول در این کتاب ارائه شده است. جدول (1-2) ساختار اقتصادی شرکت را در ایالاتمتحده خلاصه و ارتباط آن را با موضوعات اصلی این کتاب بیان میکند. این 4000 شرکت لیست شده، 70 درصد داراییهای شرکتی و 90 درصد سود خالص صنعت امریکا را به خود اختصاص دادهاند.
جدول (1-2): چشمانداز مطالعه مربوط به اقتصاد شرکتهای ایالاتمتحده (اعداد تقریبی هستند) [3]
نیروی کار | 100,000,000 |
تعداد واحدهای اقتصادی (کسبوکار، حرفهایها و ...) | 13,000,000 |
تعداد کارگاههای کسبوکار | 4,100,000 |
تعداد شرکتهای موردحمایت خزانهداری امریکا | 2,000,000 |
تعداد شرکتهای عمومی | 11,000 |
تعداد شرکتهای لیست شده | 4,000 |
درصد متوسط درآمد شرکتهای لیست شده در مقابل کل ایالاتمتحده | 90 |
تعداد شرکتهای لیست شده ضرر ده در سالهای 76-1967 | 1,094 |
تعداد شرکتهای لیست شده بازسازی شده در سالهای 76-1967 | 369 |
تعداد شرکتهای بازسازی شده که به پرسشنامه پاسخ دادهاند | 81 |
تعداد شرکتهای اضافی که مورد مصاحبههای عمیق قرار گرفتند | 16 |