ﺑﺎ ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻣﻔﻬﻮم ﺟﺪﯾﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ در مباحث اﻧﺴﺎنشناسی و ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی، مفهوم آن در ابعاد مختلف اجتماع نیز مورد توجه و بررسی قرار گرفت. از آنجاییکه اقتصاد یکی از ارکان مهم در ساختارهای اجتماعی به شمار میرود، اندیشمندان بسیاری به پژوهشهایی درزمینۀ ارتباط فرهنگ و اقتصاد در یک نظام اجتماعی پرداختهاند.
جامعهشناسی اقتصاد از این اصل شکل میگیرد که وقایع اقتصادی از جریان تکنولوژیکی آغاز شده و در نظام روابط اجتماعی شکل میگیرد. همینطور پژوهشهای اقتصادی بهعلت وجود ابعاد اجتماعی و فرهنگی، جزئی از پروژههای تحقیقات اجتماعی هستند.
در اقتصاد صنعتی، مالکیت متعلق به گروهها و افراد قدرتمند و سرمایه داران بزرگ بود، ولی در اقتصاد فرهنگی قدرت نوآوری توزیع شده و رشد سرمایه از طریق کارآفرینان جدید حاصل میشود.
از دهۀ 80 قرن بیستم میلادی، اقتصاددانان وارد مباحث نظری فرهنگی شدهاند. نظـام اعتقـادی و نقشههای فکری، ساختار فهم رفتارهای فردی و اجتماعی را شکل میدهند. براساس تصاویر ذهنی از واقعیتها، کنشگران تصاویر نقاط رفتاری را بررسی کرده و درمورد آن تصمیمگیری میکنند. طبق نظریـۀ انتخـاب عقلانـی، جریان تـصمیمگیری انسان همیشه عقلانی است ولی در بسیاری موارد، عوامل دیگری نیز در تصمیمگیریهای رفتاری نقش دارند. در وقایع اقتصادی، شرایط فرهنگی نقش فراوانی بازی میکنند و در اقتصاد کلاسیک، تحت عنوان «اقتصاد انسانی» به آن اشاره شده است. در این رویکرد، رقابت برای پول و بازار، رقابت مؤثر، انتخاب درونی ایدهها، قدرت تطابق، استعداد انعطافپذیری و تصویری از آینده مطرح است.
در بحثهای «اقتصاد ملی» اقتصاد با جامعهشناسی پیوند بیشتری دارد. در بحثهای اجتماعی، به اقتصاد بهصورت ذهنی پرداخته نمیشود، بلکه بهصورت واقعیت قابل تجربهمورد بررسی قرار میگیرد. اقتصاد به اعداد و بازار میپردازد اما نمیتواند به انسان و رابطههای انسانی و انگیزههای افراد که در رفتار آنها تأثیرگذار است، بیتوجـه باشـد.
اقتصاد امری خصوصی نیست، بلکه یک عنصر اجتماعی است. هر امر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز هست. هر اقتصادی، یک سازمان اجتماعی را پایهگذاری میکند. از این رو، اقتصاد همان گونـه کـه اوپن هایمر میگوید، یک علم اجتماعی است. اینجا بایـد بـین «اقتصاد اجتماعی» و «جامعهشناسی اقتصاد» تفـاوت گذاشـت. موضـوع "اقتـصاد اجتمـاعی" پدیدههای اقتصادی را مطالعه میکند که طبیعتاً یک پدیدۀ اجتماعی نیز میتوانند شمرده شـوند. اما "جامعهشناسی اقتصاد" به رابطههای علّی بین اقتصاد و جامعه میپردازد. جامعهشناسی اقتصاد به تحلیل جامعهشناختی از اقتصاد میپردازد. این علم از این اصل شکل میگیرد که عمل اقتصادی در کارکرد جامعه اثر میگذارد و خود از آن متأثر میشود.
از پیـشگامان ایـن علـم، ماکس وبر، جوزف شومپتر، ورنر زومبارت و تالکوت پارسونز هستند. ب علت همین ارتباط بین اقتصاد و فرهنگ یک جامعه است که نظامهای اقتصادی به انواع گوناگون تقسیم میشوند.
درواقع میتوان گفت که «اقتصاد فرهنگ»، توصیف و تحلیل ویژگیهای مشهود عرضه و تقاضا و نیز ویژگیهای رابطۀ متقابل عرضه و تقاضا در صنایع گوناگون تشکیلدهندۀ بخش فرهنگ است. طیف متنوعی از محصولات در صنعت فرهنگ وجود دارد که شامل فیلم، انیمیشن، صنایع دستی، چاپ و نشر، نقاشی، مجسمهسازی، گردشگری، طراحیهای داخلی، مد و لباس، طلا و جواهرات، اسباب بازی، نوشتافزار، تبلیغات و غیره است.
اقتصاد فرهنگ، با کشف روابط اقتصاد و فرهنگ و ارائۀ مدل کارآمد توسعۀ پایدار، راه را برای رونق و شکوفایی فرهنگی و هنری هموار میسازد. اقتصاد فرهنگ، پیش از آنکه درصدد ارزیابی و قضاوت هنجاری از اقدامات و فعالیتهای فرهنگی باشد، بهدنبال تحلیل آثار اقتصادی این فعالیتها و ارائۀ دانش کمّی دربارۀ عوامل مؤثر بر اقدامات، سیاستها، برنامهها، فعالیتها و مطلوبیتها از زاویۀ هزینۀ منفعت و تبیین محدودیتهای حاکم بر عرضه و تقاضای کالاهای فرهنگی و هنری است.
در دنیای مدرن امروزی، «اثر فرهنگی» تبدیل به «کالای فرهنگی» شده کـه با توجه به نیاز مصرفکننده تولید میشود و برخلاف اثر فرهنگی، صرفاً نه برای ارضای ذوق هنرمند، بلکه برای عرضه و فروش در بازار و کسب سود تولید میشود. در تعریف دیگری آمده است: آنچـه میتـوان اقتصـاد فرهنـگ نامید، توصیف و تحلیل ویژگیهای مشهود عرضه و تقاضا و نیز ویژگیهای رابطـۀ متقابـل عرضه و تقاضا در «صنایع» گوناگون تشکیلدهندۀ بخش فرهنگ است.
در سال 2004، پژوهشی با عنوان «هنر و اقتصادشناسی»، در تحلیل سیاستهای اقتصاد فرهنگی در حوزۀ هنر انجام شد. نتیجۀ این پژوهش مشخص کرد که احساس ناامنی اقتصادی در سطح جامعه و ناامنی روانی، موجب رکود فروش در آثار هنری میشود. بیشتر مردم در مواجهه با بحرانهای اقتصادی، بر این عقیدهاند که پولهای نقد را باید صرف خرید چیزهای ضروری دیگر کنند. این امر نشان میدهد، فعالیتهای فرهنگی و هنری، همچنین رونق در صنایع فرهنگی، منوط به داشتن اقتصادی سالم و مخاطب بدون دغدغه است. در این صورت، اگر اقتصاد جامعه، تهی از درآمد درزمینۀ فرهنگ و هنر باشد، نمیتوان انتظار داشت که سطح فرهنگی جامعه ارتقا یابد و به رشدی مناسب در سطوح بینالمللی دست یابد.
در مؤسسۀ «هنر چتر بازی معاصر» در پژوهشی دربارۀ اقتصاد هنر، به نقش درآمدها و اشتغالزایی بخش هنر در اقتصاد مدرن آمریکا میپردازد. نتایج این پژوهش مشخص کرد که بنگاههای فرهنگی و هنری با اتکا بر امنیت اقتصادی، پلههای ترقی و رشد را طی کرده و همسو با شکوفایی اقتصاد کلان کشور گام برمیدارند. علاوهبر عامل اقتصادی، این پژوهش بر عواملی نظیر انگیزهها، ارزشها و نهادهای جامعه اشاره میکند که در تعیین ماهیت و سرعت توسعۀ اقتصاد فرهنگ و هنر به میزان سایر عوامل اقتصادی اهمیت دارند.
حوزۀ اقتصاد فرهنگ همچنان در حال تکوین بوده و محققان حوزۀ مذکور به بررسی تقاضای اجتماعی محصولات فرهنگی، تغییر در بودجۀ اختصاصیافتۀ دولت به بخش فرهنگ، رشد و گسترش صنایع فرهنگی (مانند مطبوعات، کتاب، فیلم، سینما و تلویزیون) و تحولات سریع فناوری در این صنایع، نوع و کارایی یارانههای اختصاصیافته به بخشهای مختلف فرهنگ و مسائلی از این دست میپردازند.
همچنین بررسی وضعیت دید توسعهمحور که درمورد اقتصاد فرهنگ وجود دارد، بر تولید و مصرف صنایع فرهنگی تمرکز میکند. اعتقاد بر این است که کار هنرمندان درزمینۀ یک بازار انجام میشود کـه با استفاده از مفـاهیم اقتصادی عرضه، تقاضا و توابع سود تحلیل میشوند. در این رهیافت، شاهد کالایی شدن آثار فرهنگی هستیم و فعالیتهای مربوط بـه تولیـد و مصرف کالاها و خدمات فرهنگی درون یک نظام اقتصادی جزو معاملات اقتصادی دانسته میشود. به طور کلی میتوان گفت اقتصاد فرهنـگ بـه استفاده از نظریههای اقتصادی در تولید، توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی و تخصیص بهینۀ منابع اشاره دارد.
کتابهای مرتبط
اقتصاد و فرهنگ
112,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
پیمانه عسگری |
شابک |
9786227239683 |
تعداد صفحه |
184 |
سال انتشار |
1400 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |