اصطلاح بحران از کلمه یونانی Krisis منشأ میگیرد که به معنای تمایز یا تصمیمگیری است (گلسر، 2003) و درزمینههای مختلف به کار میرود (قادری و همکاران، 2012؛ لاوز و پرایدوکس، 2005). همانطورکه ادبیات نشان میدهد، تعریف جهانی پذیرفتهشدهای وجود ندارد، اما بیشتر تحلیلگران موافقند که بحران، یک رویداد یا حادثۀ غیرمنتظره است که میتواند عملیات عادی را مختل کند و نیاز به اقدام فوری ازسوی کارورزان دارد (فالکنر، 2001؛ لاوز و همکاران، 2007؛ سانتانا، 2004). همچنین بهعنوان یک نقطۀ عطف تعریف شده است که میتواند زیان یا فرصت ایجاد کند (فینک، 1986).
تحلیلگران، بحرانها را از بلایا متمایز کردهاند و علت ریشهای بحرانها را به عواملی نسبت دادهاند که تا حدی خودساخته هستند، مانند مدیریت نادرست یا عدم پذیرش تغییرات جدید، درحالیکه بلایا ناشیاز تغییرات غیرقابلپیشبینی هستند که سازمان، کنترل کمی بر آنها دارد (فالکنر، 2001؛ ریچی، 2004؛ سانتانا، 2004). بااینحال، اصطلاحات بلا و بحران گاهی بهجای یکدیگر استفاده میشوند و یکی میتواند در عرصۀ گردشگری به دیگری تبدیل شود. درعینحال، این دو متمایز هستند (درابک، 1995) و فالکنر (2001) اظهار میدارد که بلایا معمولاً منشأ خود را به عوامل خارجی مدیون هستند، که نمونهای از آنها شرایط آبوهوایی شدید است. بنابراین، بحرانها از نظر مفهوم، بیشتر قابلکنترل هستند تا بلایا و از برخی از آنها میتوان اجتناب کرد.
بسیاری از محققان انواع مختلفی از بحرانها را طبقهبندی کردهاند که میتواند به مدیریت آنها کمک کند. طبقهبندیهای مختلفی به بحرانهای کسبوکار مربوط میشوند و بر اساس معیارهایی مانند دلایل اساسی، شدت، شکل و مقیاس هستند (میتروف و همکاران، 1987). سیمور و مور (2000) بحرانهای مار کبرا و مار پیتون را شناسایی میکنند؛ اولی بهطورناگهانی فوران میکند، درحالیکه دومی بهآرامی به سازمان نزدیک میشود. گلسر (2003) بهطورخاص درمورد گردشگری، معیار فشار زمانی را برای توصیف بحرانهای بالقوه، پنهان و حاد به کار میبرد. دستهبندیهای دیگری مربوط به دامنه و وسعت (لاوز و پرایدوکس، 2005) و علت (هندرسون، 2007) هستند. عوامل محرک، متعدد هستند و میتوان آنها را تحت عناوین کلی اقتصادی، سیاسی، اجتماعیفرهنگی، محیطی، فناورانه و تجاری که بهصورت داخلی و خارجی عمل میکنند، در نظر گرفت.
به نظر میرسد که صنعت گردشگری بهویژه مستعد بحرانهاست، و فالکنر و راسل (1997) معتقدند که این صنعت نمونهای از نظریۀ آشوب است، بهطوریکه حتی ساختارها و فرایندهای ظاهراً پایدار در آستانۀ آشوب قرار دارند. رخدادهایی که ممکن است جزئی به نظر برسند، میتوانند ناپایداری و عدمقطعیت ایجاد کنند که کل سامانهها را به خطر میاندازد. بااینحال، همۀ صنایع میتوانند دربرابر بحران آسیبپذیر باشند و به گفتۀ فینک (1986)، هر سازمانی که در بحران نباشد، در حالت پیشبحران قرار دارد. ادبیات گردشگری صدها بحران انسانی و بلایای طبیعی را مستند کرده است که صنعت گردشگری را تحت تأثیر قرار دادهاند. بحرانهایی مانند بحران اقتصادی جهانی، حملات تروریستی مختلف که گردشگران و صنعت گردشگری را هدف قراردادند و شیوع بیماریهایی مانند سارس، اچیکانیک آنفلوانزای مرغی، و سونامی اقیانوس هند در سال 2004، ازجمله رویدادهایی بودند که سفر و گردشگری را در سطح جهانی تحت تأثیر قراردادند. مطالعۀ بحرانهای گردشگری بیشتر بر بررسی تأثیرات منفی این رویدادها بر کسبوکارها و واکنشهای ذینفعان صنعت به این رویدادها توجه نسبتاً کمی به مفهوم یادگیری سازمانی و رابطۀ آن با مدیریت بحران گردشگری شده است. درحالیکه یادگیری از بحرانها میتواند در ایجاد آمادگی کمک کند، نادیدهگرفتن آن، بقای سازمان را به خطر میاندازد.
مدیریت بحران گردشگری بهطورفزایندهای به یک مفهوم شناختهشده در میان دانشگاهیان و کارورزان تبدیل شده و بهعنوان یک حوزه مهم مطالعه در مدیریت گردشگری تکامل یافته است. این مفهوم بهعنوان تلاشی مداوم و گسترده که سازمانها درجهت درک و پیشگیری از بحرانها و مدیریت مؤثر آنها به کار میگیرند، با درنظرگرفتن منافع ذینفعان در هر مرحله از برنامهریزی و آموزش و فعالیتهایشان تعریف شده است (سانتانا، 2004، ص 308). وقوع تعداد زیادی از رویدادهای بحرانی در صنعت گردشگری، آن را به حوزهای مورد توجه مدیران دقیق با تمرکز ویژه بر یادگیری تبدیل میکند. بااینحال، بسیاری از مطالعات مفهومی و تجربی، نقش حیاتی یادگیری در مدیریت بحران و بلایا را بهعنوان یک گفتمان عمومی برجسته کردهاند. نتایج بهدستآمده از این مطالعات حاکی از سهم شایانتوجه یادگیری در مدیریت مؤثر بحران است. درمورد صنعت گردشگری، تحقیقات کمی، بر یادگیری سازمانی در مدیریت بحران گردشگری متمرکز شده است. بااینحال، برخی از مطالعات تحقیقاتی به اهمیت یادگیری سازمانی در اثربخشی مدیریت بحران گردشگری اشاره کردهاند. یافتههای این مطالعات همچنین بر ضرورت یادگیری در مدیریت بحرانهای آینده تأکید میکند. بهعنوان مثال، فالکنر و ویکولوف (2001) دربارۀ سیلهای روز استرالیا در کاترینا بحث میکنند که در آن، کارگزاران گردشگری از بلایای قبلی خود درسهایی آموخته بودند. ریچی (2004) نیز به مفهوم یادگیری تکحلقهای و دوحلقهای اشاره میکند. او بیان میکند که مدیران باید قبلاز اینکه یک بحران آنها را تحت تأثیر قرار دهد، تصمیمات مؤثری بگیرند. محققان دیگر، نقش یادگیری را در مدیریت مؤثر بحران و آمادگی شناسایی کردهاند. آنها همچنین پیشنهاد میکنند که یادگیری باید یک نتیجۀ مهم از مدیریت بحران باشد. اگرچه این محققان هیچ سازوکار یا فرایندی برای یادگیری مؤثر از وضعیتهای بحرانی پیشنهاد نکردهاند، مشارکت آنها در این موضوع راه را برای تحقیقات آینده روشن کرده است. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
یادگیری سازمانی در مدیریت بحران گردشگری و مهمان نوازی
320,000 توماننام مولف |
الکساندروس پارسکواس, زاهدی قادری |
---|---|
شابک |
978-622-5923-49-2 |
تعداد صفحه |
381 |
سال انتشار |
1404 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |