مقاصد (به «مکانها» نیز اشاره دارد) جغرافیا پایه هستند و معمولاً به یک منطقه یا شهرک اشاره میکنند. آنها پیچیده بوده و دارای طیف وسیعی از انواع جاذبهها، اجتماعات و زیرساختهای پشتیبانیکننده هستند. این عناصر متنوع یک مقصد، در تعامل با هم به هر مکان ماهیتی میدهند که فراتر از مجموع اجزاست. این نیازمند درک از طرف کسانی است که به بازاریابی مقصد میپردازند. علاوهبر این، از آنجایی که اجتماعات بهطور کلی توسط اعضای خودشان تعریف میشوند، یک مقصد گردشگری ممکن است توسط خود گردشگران تعریف شود که این امر منجر به این میشود که یک مکان در نزد افراد مختلف تعریفهای مختلفی داشته باشد.
مقاصد اغلب بهشیوۀ سلسلهمراتبی دیده میشوند، از سطح یک بنگاه خصوصی (مانند پارک موضوعی) تا یک شهرک یا شهر (مثل سورفرز پارادایز)، تا یک منطقه (گلد کوست)، تا ایالت (کوئینزلند)، تا سطح کشوری (استرالیا) و فراملی (آسیا-پاسیفیک). هر سطح با بخشهای پایینتر خود ترکیب میشود. علیرغم همۀ صحبتها (در این کتاب و جاهای دیگر) دربارۀ توانمندسازی، سرمایۀ فرهنگی و نظایر آن، بازاریابی مقصد خود اغلب بهعنوان یک فرایند از بالا به پایین در نظر گرفته میشود چراکه سازمانهای بازاریابی مقصد (DMOs) از سوی دولت یا (گردشگری) تأمین مالی میشوند تا یک سطح پایه از بازاریابی مقصد و راهبردهای تصویرسازی را براساس نگرش سلسلهمراتبی ارائه کنند. بازاریابی کل مقصد که طیف وسیعی از اعضای جامعه بهرهمند شوند، یک کار پرهزینه است، بنابراین استدلال میشود که سازمانهای دولتی مانند دولتها باید این نقش را برعهده بگیرند. اگرچه عرصۀ عمل برای ورود و درگیر شدن اجتماعات بهویژه در سطوح بنگاه، شهر و منطقهای، وجود دارد.
موضوع مهم در بازاریابی مقصد (و یا اجتماع) این است که بسیاری از عناصر موجود در آن، بهویژه کسب و کارهای گردشگری، با یکدیگر رقابت میکنند، و این چالشی است که آنها باید متوجه شوند که لازم است با هم کار کنند تا مردم را به این مقاصد جذب کنند. در این صورت آنها فقط باید برای جذب بازدیدکنندۀ بیشتر رقابت کنند. یکی دیگر از مسائل مرتبط این است که برخی از کسب و کارهایی که از گردشگری سود میبرند خودشان را بخشی از گردشگری نمیبینند، بهویژه برخی از ارائهدهندگان خدمات نظیر برقکارها، لولهکشها، مکانیکها و دیگر کسبه. همانگونه که آنها بهندرت واقعاً به گردشگران خدمت میکنند، اطلاع ندارند که کار آنها ممکن است با پولی که گردشگران به یک کسب و کار وارد میکنند، بهتر شود. موفقترین مقاصد، اجتماعی دارند که این مسئله را تشخیص میدهد. کسب و کارها و همۀ اجتماع بهنحوی در بازاریابی مقصد، چه بهطور مستقیم و چه غیرمستقیم، مشارکت میکنند.
بهدلایل مشابهی، برای مواردی که در بالا مطرح شد، مقاصد ممکن است با یکدیگر رقابت کنند، اما در عین حال بستهبه اهدافشان با هم کار میکنند. برای مثال، اگر یک شهرک بخواهد بازدیدکنندگان بینالمللی را جذب کند، بهتر است با گروههایی نظیر گروههای همهدف بزرگتر در استان یا کشور برای جذب آنها همکاری کند.
در ارتباط با مسئلۀ بازاریابی جذب بازدیدکنندگان بینالمللی در بالا، چهارچوب جغرافیایی بازدیدکنندگان بالقوۀ مرجع، نقش مهمی را در انتخاب محیطهایی که آنها مایل به دیدن آنها هستند بازی میکند. بازدیدکننده در جستجوی یک مقصدی متفاوت با آنچه او در همسایگیاش میبیند است. بنابراین، یک بازدیدکنندۀ روزانۀ داخلی میخواهد بداند چه مقصد متفاوتی در این نزدیکی وجود دارد، در حالی که بازدیدکنندگان بیناستانی بیشتر میخواهند تفاوت بین مناطق خاص را ببینند و بازدیدکنندگان خارجی بهدنبال جاهایی هستند که بهطور کلی از کشور خود متفاوت باشند. درنتیجه، مهم است بدانید که چه کسانی را در راهبرد بازاریابی خود هدف قرار دهید - ممکن است لازم باشد راهبرد برای هر گروه متفاوت باشد.
از نظر تعادل بین همکاری و رقابت، ما نیازمند فهم این هستیم که چه چیزی یک مقصد را «رقابتی» میکند و این چگونه به اجتماع ما مربوط میشود. ریچو کروچ (2003) رقابتی بودن مقصد را بهعنوان «توانایی مقصد برای افزایش هزینههای گردشگری و افزایش فزایندۀ بازدیدکنندگان و جلب رضایت آنها از طریق تجربیات بهیادماندنی و انجام این کار سودآور، همزمان با افزایش رفاه ساکنان مقصد و حفظ سرمایۀ طبیعی آن برای نسلهای آینده» بیان میکنند.
سازمانهای بازاریابی مقصد باید شتاب و سازگاری خود را حفظ نمایند، که این امر نیازمند نظارت دائمی پایدار است. عوامل بیرونی خارج از کنترل مستقیم مقصد، شامل وضعیت سیاسی (بهویژه از نظر ثبات منطقهای)، تغییر سبک و سلیقههای بازار و حتی نفوذ رسانه نیز مؤثرند.
کتابهای مرتبط
توسعه اجتماع از طریق گردشگری
230,000 توماننام مولف |
سو بیتون |
---|---|
نام مترجم |
حسین مختاری هشی, مرتضی نصرتی هشی, نرگس وزین |
شابک |
9786008731825 |
تعداد صفحه |
280 |
سال انتشار |
1398 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |