بریده‌های کتاب

اکوتوریسم: یک جایگزین اخلاقی؟

اکوتوریسم در خط مقدم گردشگری اخلاقی که رفاه را از رشد اقتصادی جدا می‌کند، قرار دارد. کارن زیفر، از پیشگامان اکوتوریسم، مؤسس انجمن بین‌المللی اکوتوریسم و نویسندۀ کتاب "اکوتوریسم: ظرفیت‌ها و مشکلات"، در سال 1989 میلادی بیان می‌کند که اکوتوریسم می‌تواند فراتر از یک نوع تعطیلات، به‌عنوان نوعی فلسفه و مدلی از توسعه، تلقی شود. دیدگاه او تا حدی پیش‌گویانه بود، زیرا دو دهه بعد، اکوتوریسم به یک بازار خاص سبز و گونه‌ای اخلاقی از سفرهای فراغتی و حتی گزینه‌ای خلاق برای توسعه روستایی تبدیل شد.

اکوتوریسم به‌عنوان مدلی برای توسعه، ادعای پایداری و اخلاقی بودن می‌کند. این مدل معتقد است که می‌تواند حفاظت و توسعه را به‌عنوان دو مفهوم متضاد با یکدیگر آشتی دهد. درآمدهایی که از طریق اکوتوریسم تولید می‌شود، برای حفاظت مورد استفاده قرار می‌گیرد و حفاظت نیز بازگشت اکوتوریست‌ها را تضمین می‌کند. از این ویژگی خاص اکوتوریسم به‌عنوان بازی برد-برد یاد می‌شود، زیرا همزمان توسعه و حفاظت گسترش می‌یابد. این دیدگاه در بسیاری از کتب و به نقل از صاحب‌نظران مختلف دیده و شنیده می‌شود.

این فرمول به آمال انسانی نگاهی ایستا دارد. اکوتوریسم یقیناً به توسعۀ محدود منتهی می‌شود و فقط هماهنگی محلی بین انسان و طبیعت ایجاد می‌کند، ولی هرگز به توسعه‌ای که باعث تغییر و تحولی بزرگ‌مقیاس شود (همانند آنچه کشورهای توسعه‌یافته تجربه کرده‌اند) نمی‌انجامد. عجیب است که این افق محدود به‌طور مستمر با توسعه گردشگری پایدار پیوند داده می‌شود. در بسیاری از موارد اکوتوریسم به‌معنای ممانعت از توسعه و برای جوامع محلی به‌معنای حفظ و تداوم فقر بوده است.

فلسفۀ اکوتوریسم صراحتاً ضدمدرن است و با توسعۀ بزرگ‌مقیاس حتی در جوامع فقیر مخالف است. بسیاری از اسناد مربوط به اکوتوریسم مانند بیانیۀ کبک (2002) از توانایی اکوتوریسم برای تقویت جامعه برای حفظ و استفاده از مهارت‌های سنتی و هنرها و صنایع دستی محلی و روش‌های ساخت‌وساز و مصالح محلی و غیره یاد می‌کنند. حال باید از خود پرسید که آیا این اجتماع، داوطلبانه و آزادانه مهارت‌های سنتی را بر فناوری مدرن، کشاورزی سنتی را بر روش‌های اصلاح‌شده ژنتیکی و مسکن‌سازی سنتی را بر روش‌های مدرن ساخت و ساز ترجیح داده است؟

گونه‌ای از گردشگری مخصوص دوران ما

ظهور گردشگری اخلاقی تاحدود زیادی ریشه در ویژگی‌های عصر کنونی دارد تا اینکه نوع متفاوتی از تعطیلات باشد. گردشگری اخلاقی، تعطیلاتی برای عصر پساسیاسی دوران ماست. در این دوران، جریان‌های اصلی سیاسی کمرنگ شده و فردگرایی در سبک زندگی و همچنین مصرف، به کانالی برای ایجاد تغییر تبدیل شده است. شرکت‌هایی که سفر اخلاقی را ترویج می‌کنند، با تحریک این نوع احساسات به مردم می‌گویند که سفر، رسالتی شخصی است که باید انجام شود. این رسالت معمولاً در شکل ترغیب جوامع محلی برای حفظ شیوۀ زندگی و محیط‌ زیست پیرامونشان تجلی پیدا می‌کند.

تحول جوامع فقیر از طریق توسعۀ اقتصادی جایی در رسالت آنها ندارد. برخی از سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیست از حفظ تنوع زیستی و فرهنگی سخن می‌گویند. با توجه به آنکه غالباً بین غنی‌ترین تنوع زیستی با فقیرترین جوامع همبستگی مثبت وجود دارد [فقیرترین جوامع معمولاً بیشترین منابع را در اختیار دارند]، این رویکرد به‌مثابۀ عقلایی جلوه دادن فقر است و این چیزی است که گردشگری اخلاقی از آن حمایت می‌کند. گردشگری اخلاقی، توجه ما را از سمت افق وسیع‌تر منحرف می‌کند و آن را به سوی آنچه به‌عنوان یک فرد در سفرهایمان می‌توانیم انجام دهیم، جلب می‌کند.

واقعیت آن است که ما به‌عنوان گردشگر اخلاقی، تنها می‌توانیم تغییرات کوچکی ایجاد کنیم. برای مثال، اگر گردن‌بند مرجانی بخریم، به تخریب محیط کمک کرده‌ایم، ولی اگر از خرید آن امتناع کنیم، به فقیرتر شدن فرد دست‌فروش کمک کرده‌ایم. این سناریو به‌هیچ‌روی رویکرد برد-برد نیست.

در مظان اتهام

شکی نیست که انتقاد وارد بر گردشگری انبوه بر خود گردشگری اخلاقی و جایگزین نیز وارد است. همین گردشگرانِ جایگزین هستند که به مقصدها و محیط‌های بکر می‌روند و راه را برای ورود گردشگران انبوه به محیط‌های بکر و حساس باز می‌کنند. برخی استدلال می‌کنند که نگه داشتن گردشگران انبوه در درون مجموعه‌های تفریحگاهی و در یک مکان باعث حفظ قسمت اعظمی از سیاره می‌شود.

در این رویکرد، این مردم [گردشگران] هستند که مشکل تلقی می‌شوند و تعداد بیشتر به‌معنای بزرگ‌تر بودن مشکل است. در سال‌های اخیر، به اثر سفرهای تفریحی بر افزایش گرمایش زمین و میزان کربن اتمسفر اشاره شده است. یقیناً کنترل این سفرهای فراغتی بر انتشار کربن اثرگذار خواهد بود، ولی این کنترل بر اقتصادهای متکی بر گردشگری نیز اثر بزرگی خواهد گذاشت.

در کشورهای درحال‌توسعه معمولاً تمرکز بر گردشگری اخلاقی به فروپاشی زندگی‌ها و نابودی محصولات کشاورزی منتهی شده است. توسعه اقتصادی که تا حدودی تحت تأثیر ارز خارجی حاصل از گردشگری است، می‌تواند مردم این کشورها را از بلایای طبیعی حفظ کند و در برابر تغییرات اقلیمی محافظت نماید.

اومانیسم و سفر

بدون شک، انسان می‌تواند بر محدودیت‌هایی که طبیعت برایش ایجاد می‌کند، فائق آید. در واکنش به تمرکز گردشگری اخلاقی بر تفکر سبز، از جابجایی به‌عنوان بخشی از فلسفه اومانیسم باید حمایت کنم، فلسفه‌ای که به ظرفیت انسان برای تطابق و غلبه بر محدودیت‌های طبیعت خوش‌بین است.

در این نگاه، فرصت سفر چه برای تفریح و چه تجارت، بخشی از پیشرفت مشترک انسانی تلقی می‌شود. این فلسفه می‌گوید که فرصت سفر (تفریحی، آموزشی و تجاری) همانند کشورهای ثروتمند باید در اختیار همۀ انسان‌ها قرار گیرد. این نگاه، یک نگاه اخلاق‌مدارانه است، زیرا برابری و توسعه را حق مسلم همگان می‌داند. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

کتاب‌های مرتبط

اندیشه‌های فلسفی در گردشگری

188,000 تومان
وزن 0.5 کیلوگرم
نام مولف

جان ترایب

نام مترجم

جعفر باپیری

شابک

9786007127629

تعداد صفحه

250

سال انتشار

1395

قطع کتاب

رقعی

نوبت چاپ

اول

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *