1. اسطورهی آیینی
این گونه از اسطورهها، که اغلب از مراسم انجام شده در کاخها و معابد شهرهای کهن گرفته شده، گویای راه و آیینی است که کاهنان معابد کارگزار آن بودند و اعمال آیینی این کاهنان با کلام و اوراد همراهی میشد. هر رسم آیینی برگرفته از اسطورهای و بخشی بود که در زبان یونانی موتوس (بخش بیانی اسطوره) نام دارد و اسطوره زیرساخت و سرگذشت این آیینها و کارکرد آن در جامعهای بود که اسطوره در آن شکل میگرفت. کار آیین فراهم کردن شرایطی بود که زندگی اجتماعی به آن شرایط وابسته بود و به این ترتیب شاید اسطورهی آیین کهنترین اسطورههاست. قصهی ملک جمشید از آن دست از قصههاست که ساختار آیینی- اسطورهای دارد:
در روزگار قدیم پادشاهی بود با سه پسر که نام یکی از آنان ملک جمشید بود که از دو برادر دیگر شجاعتر، زیباتر و پاکسیرتتر بود. در قصر پادشاه درخت سیبی بود که میوهای نمیداد. یک سال اتفاقاً هفت سیب طلایی داد. شبی سیبها به سرقت رفت، ملک جمشید در پی یافتن آنها به قصر دیوی رسید که دخترانی جوان در آن اسیر بودند. او طلسم دیو را شکست و دختران را نجات داد و عاشق یکی از آنها شد که نامش دلشاد بود، اما به سبب خیانت برادرانش در چاه ماند و به وصال دختر نرسید. در شهر دیگری مردم گرفتار دیو هفتسری شده بودند که جلوی تابش آفتاب را گرفته بود. ملک جمشید با دیو مذاکره کرد و هفت شرط را که دیو برایش گذاشته بود به جای آورد و با دیو طرح دوستی ریخت و دیو با جام جهاننمای خود وی را برای بازگشت به شهرش راهنمایی کرد. در آخر، ملک جمشید در مسابقهای، که برای وصال دلشاد ترتیب داده شده بود، با لباس مندرس شرکت کرد و پیروز شد و به وصال محبوب رسید.
2. اسطورهی خاستگاهی
اسطورهی خاستگاهی یا علتشناسی از شکلهای دیگر اسطوره است که کارکرد آن بیان خاستگاه یا علت هر چیزی است. داستان پیدایی پرندگان، گلها و ساختارهای فیزیکی مختلف از این شمار و پدیدآورندهی چنین اسطورههایی است؛ مثلاً در افسانههای مردمی ایران، دب اکبر یا هفت برادران مجموعه ستارگانی است که هفت برادرند که تابوت پدر را بر دوش دارند و در جستوجوی مکانی برای دفن پدر خویشاند.
3. اسطورهی کیش
اسطورهی کیش اغلب توصیفکنندهی شرایط و حالت ویژهای است و کارکردش در جهت تداوم آن شرایط و حالت قرار میگیرد. این نوع اسطوره با پیدایی ادیان کاربرد گستردهتری یافت. از این جمله میتوان به اسطورهی سیاوش در ایران اشاره کرد.
4. اسطورهی اعتبار و شخصیت
کارکرد این گونه از اسطوره بخشیدن اعتبار و شخصیت به قهرمانان و مکانهاست. برای نمونه میتوان به داستان زایمان غیرطبیعی رودابه و به دنیا آمدن رستم اشاره کرد.
5. اسطورهی فرجام
این نوع از روایتهای اسطورهای با اوضاع و احوال جهان پس از مرگ و فرجام کار جهان پیوند دارند. در بسیاری از آیینها برای سخن گفتن از جهان دیگر، زبان اسطورهای کاربرد مییابد. اسطورههای فرجامی در بین همهی اقوام وجود دارند و به سرنوشت انسانها، مرگ، رستاخیز، بهشت، جهنم در ادیان و اقوام مختلف میپردازند. انسان همیشه دربارهی مرگ و سرگذشت خود بعد از مرگ کنجکاو است و پیوسته دغدغهی این امور را داشته است.
هر یک از اسطورهها ویژگیهای خاص خود را دارد. ساختار هر اسطوره بهگونهای است که زمان پیدایی و چگونگی شکلگیری آن را مشخص میکند.
در اسطورهها، چهرهها و رویدادها نمادیناند. چهرهها و رویدادهای راستین و تاریخی با هم در میآمیزند. از پیکر و هنجار آغازین خویش بدین گونه دور میشوند تا سرانجام، نمادها پدید میآیند. میتوان گفت اسطوره تاریخی است که درونی شده و راه به ژرفای نهاد مردمان برده است.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان اساطیر ایرانی را در ذیل دو گروه قرار داد:
الف) اسطورههای کهن
این اساطیر از روایتها و افسانههای تاریخی نشأت گرفتهاند. برخی از این شخصیتهای اساطیری عبارتاند از کوروش بزرگ، آریو برزن، بابک خرمدین، سمک عیار، کاوهی آهنگر، اردشیر بابکان، آرش کمانگیر، رستم دستان، سهراب، سیاوش. هر کدام از این اسطورهها بنابر ویژگی یا عملکردشان، اسطورهی مقاومت، قدرت یا جوانمردی هستند.
سیاوش، یکی از اسطورههای ملی ایرانیان و پسر کیکاووس و پدر کیخسروست. سودابه، زن کیکاووس، عاشق او شد، اما سیاوش عشق خیانتآلود او را رد کرد. به همین علت سودابه او را نزد کیکاووس به ناپاكی متهم کرد. سیاوش به تورانزمین نزد افراسیاب رفت و فرنگیس، دختر وی، را به زنی گرفت. گرسیوز، برادر افراسیاب، به سیاوش حسد برد و افراسیاب را به کشتن او برانگیخت. کشته شدن سیاوش باعث جنگهای طولانی میان ایرانیان و تورانیان شد. ایرانیان کهن هر ساله در مراسم آیینی «سیاووشان» به سوگ او میپرداختند.
کاوهی آهنگر، در زمان پادشاهی ضحاک ستمگر، شیطان در صورت آشپزی به دربار وی رفت و غذاهای گوشتی لذیذ برای ضحاک پخت و پاداش خود را بوسه بر شانههای ضحاک قرار داد. بر اثر این بوسهی شیطانی، دو مار سیاه بر شانههای ضحاک رویید و همان دم آشپز ناپدید شد. دیگر بار، شیطان در هیئت پزشک به دربار ضحاک آمد و تجویز کرد که برای در امان ماندن ضحاك از آسیب ماران، باید هر روز مغز سر دو جوان به مارها خورانده شود. ضحاک نیز دستور داد هر روز دو تن از جوانان برومند ایران زمین را بکشند و مغز آنان را به مارها بدهند. کاوهی آهنگر نیز، که مانند دیگر مردمان از ظلم و ستم ضحاک به تنگ آمده بود، پیشبند چرمین آهنگری خود را بر سر نیزه زد و با یاری مردم ضحاک را شکست داد و فریدون را بر اورنگ پادشاهی نشاند. بعدها این پرچم، که نشان سربلندی و پایداری ملت ایران بود، به درفش ملی کاویانی تبدیل شد.
آریو برزن، سرداری ایرانی بود که در کوههای پارس در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا آخرین تن کشته شدند. آریو برزن، به سبب ازخودگذشتگی در راه حفظ حریم کشور، در زمرهی اسطورههای ماندگار ایرانی قرار دارد.
بابک خرمدین، پس از حملهی اعراب به ایران، بابک خرمدین از آذربایجان ضد اشغالگری اعراب به پا خاست. وی رهبری جنبش سرخجامگان را برعهده داشت. هدف نهایی بابک اتحاد دوبارهی ایران و رهایی ایران از قید خلافت عباسی بود. او به دستور معتصم بالله، خلیفهی عباسی، کشته شد. ابتدا دست و پای وی را بهتدریج قطع کردند. سپس، جنازهی مثله شدهاش را در شهر سامرا بر دار کشیدند. بر طبق برخی منابع، سر او را بعداً برای نمایش در شهرهای دیگر و در خراسان گرداندند.
ب) اسطورههای جدید
شخصیتهای تاریخ معاصر که به علت اقدامات میهندوستانه و خلق و خوی پهلوانی و... در اذهان عمومی ماندگار شدهاند اسطورههای جدیدند. میرزا تقیخان امیرکبیر، غلامرضا تختی، میرزا کوچکخان جنگلی از آن جملهاند.
امیرکبیر، میرزا تقیخان فراهانی، مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در دورهی ناصرالدین شاه قاجار بود. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت، آغاز شد و تا پایان صدارت کوتاهِ 39 ماههی او ادامه یافت. وی مؤسس مدرسهی دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فنآوری جدید به فرمان او (1268ق) در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامهی وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی است. امیرکبیر پس از اینکه با توطئهی اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین، به دستور ناصرالدین شاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده است.
میرزا کوچکخان جنگی، یونس، معروف به میرزا کوچک، فرزند میرزا بزرگ، مبارز انقلاب مشروطه و سردار جنبش جنگل و از اولین رهبران جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران (جمهوری سرخ گیلان) بود که به مبارزه علیه استعمار پرداخت. تلاش قزاقها، به سرکردگی سردار سپه، برای مذاکره با میرزا و دعوت او به مرکز نتیجه نداد و به علل بسیار، مذاکرات به شکست انجامید. در نهایت، قوای قزاق از فرصت استفاده و نیروهای جنگل را وادار به عقبنشینی کردند. میرزا همراه تنها یار وفادارش، هوشنگخان، هنگام عقبنشینی دچار بوران و طوفان شد و سرانجام بر اثر شدت سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا، هوشنگ را به دوش گرفته بود، هر دو از پای در آمدند. یکی از بدخواهان وی، از سر انتقامجویی و کینهی دیرینه با جنگلیها، سر از تن او جدا کرد.
غلامرضا تختی، کشتیگیر ایرانی که در فرهنگ ورزشی ایران، نماد پهلوانی و فروتنی است. غلامرضا تختی در محلهی خانیآباد در جنوب تهران به دنیا آمد. از جزئیات زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست. تختی اولین کشتیگیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدالهای جهانی و المپیک بشود.
تختی کارهای عامالمنفعهی بسیار انجام داد و به محرومان کمکهای بسیار کرد. بعد از زلزلهی شدید بوئینزهرا، تختی با ماشین جیپ خود به میان مردم رفت و شخصاً کمکهای مردمی فراوانی جمع کرد. وی با نهضت ملی و خصوصاً نهضت ملیشدن نفت در ایران همفکری داشت. تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت و علت مرگش در هالهای از ابهام ماند.
کتابهای مرتبط
فرهنگ عامه
295,000 تومانوزن | 1 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
احمد تمیمداری |
شابک |
9786008731177 |
تعداد صفحه |
404 |
سال انتشار |
1399 |
نوبت چاپ |
هفتم |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |