افکار و اعمالی که ما آنها را تحت عنوان «میهماننوازی» میشناسیم، در کانون اصلی گردشگری فرهنگی قرار گرفتهاند. هدف ما در مقالۀ حاضر طرح این موضوع است که چگونه میتوان این اصطلاح را تعریف کرد. بهعلاوه، در مقالۀ حاضر برای دنبال کردن موضوع میهماننوازی، همراه با یک گردشگر فرهنگی به گالریهای هنری مختلف سر میزنیم تا ببینیم که یک گردشگر از نقاشیهای معروف چه چیزهایی دربارۀ میهماننوازی میتواند بیاموزد.
از میان شکلهای متعدد میهماننوازی میتوان موارد زیر را برشمرد: صرف یک وعدۀ غذایی در منزل بههمراه میهمانانی از اعضای خانواده و دوستان، ترتیب دادن یک ضیافت شام به افتخار میهمانی برجسته، مراسمی که شرکتها بهطور اختصاصی برای مشتریانشان برگزار میکنند، در اختیار گذاشتن یک محل استراحت موقت به یک مسافر توسط یک دوست یا آشنا، آن دسته از خدمات میهماننوازی که هتلها و مقاصد گردشگری تبلیغ و عرضه میکنند، و بذل یا مضایقۀ میهماننوازی به پناهندگان و پناهجویان توسط یک دولت.
دربارۀ میهماننوازی معاصر میتوان گفت که هم چندظرفیتی است و هم بسیار عظیم. عدهای بر این باورند که میهماننوازی مدرن، تجاری و بازارمحور کنونی، عمل میهماننوازی را «دموکراتیزه» نموده و در آن مساوات ایجاد کرده، به این معنا که همۀ ما «آزاد» هستیم که وارد بازار شویم و هرچقدر، هر جا، و هر وقت که دلمان میخواهد خدمات میهماننوازی تهیه کنیم. پارهای دیگر معتقدند که میهماننوازی شرکتها و یا آنچه در هتلها، پارکهای موضوعی، شعبههای متعدد دیزنیلند و مکدونالد در شرق و غرب جهان سراغ داریم، نشاندهندۀ غلبۀ افراد و شرکتهای سهامی بر دیگر صور اجتماعی میهماننوازی است. ما با هر یک از این دو موضع موافق باشیم، با دنبال کردن خط بحث در ادامه مقاله، احتمالاً با این موضوع موافقت خواهیم کرد که جهان مدرن، «میهماننوازی» را بهکلی دستخوش تغییر کرده است.
اکنون میتوان به نکتهای اساسی اشاره کرد که بعداً هم به آن برخواهیم گشت. به لحاظ اندازه یکی از معدود رقبای صنعت میهماننوازی، صنعت اسلحهسازی است. این امر به ما یادآوری میکند که میهماننوازی از نظر ریشهشناسی و مفهومی با خصومت گره خورده و ارائه هرگونه تعریفی از اولی بدون آن که سخنی از دومی و ارتباط این دو به میان آوریم ناقص خواهد بود.
پس میهماننوازی دقیقاً چیست؟ چه زمانی ارائه میشود؟ برای چه کسی؟ با چه مقصودی؟
میزبانان، با در اختیار گذاشتن ترکیبی از مؤلفهها نظیر فضا، غذا، گرما، احترام و فرصت مبادرت به شروع و یا تحکیم روابط با میهمانان میکنند. در جوامع سنتی، سران خانوادهها و گروههای خویشاوندی، میهماننوازی را در قالب ترتیب دادن میهمانیهایی ابراز مینمودند که هدفشان اتحاد بین گروهها بود و به مناسبت جشن گرفتن شراکتهای خود در ازدواج، تجارت و یا یک فعالیت مشترک دیگر برگزار میشد. در بیشتر جوامع، بهویژه جوامعی که اعضایشان در فضاهای جغرافیایی وسیعی پراکنده هستند، اهمیت میهماننوازی نسبتبه غریبهها بهطور ویژهای مشهود است. چرا که آشکارا ضروری است که در چنین شرایطی نظامهایی برای تبدیل غریبهها به دوستان، و دشمنان بالقوه به متحدین وجود داشته باشد. یک مطالعۀ اولیۀ انسانشناختی نشان داده که احترامی که میزبان بهطور سنتی به میهمان میگذارد، مبتنی بر این باور است که میهمانان نشان و رنگ و بویی از تقدس دارند. بهعلاوه، بر طبق اولین اصول جامعهشناسی و انسانشناسی، رابطۀ بین میزبان و میهمان فینفسه به ماهیت زندگی اجتماعی برمیگردد: تصور اینکه جامعهای بدون میهماننوازی بتواند موجودیت داشته باشد، تصور بسیار دشواری است.
بنابراین، همانطور که انتظار میرود، اندیشههای موجود در سنتهای یهودی، مسیحی و اسلامی درست همانند عقاید رایج در یونان و روم باستان بر این موضوع تاکید دارند که میهماننوازی، تعهدی است اخلاقی، شرافتمندانه و پرهیزکارانه که ریشه در وضع طبیعی اشیا دارد. برای مثال، یکی از مسئولیتهای اصناف در اروپای قرون وسطی دستگیری از فقرا، بیماران و سالخوردگان بود. یک بیمارستان در اصل برای میزبانی از زائران طراحی شده بود و وظیفۀ هاسپیتالرهایی همچون «شوالیههای مالت»، پذیرایی، در اختیار گذاشتن اقامتگاه و فراهم کردن تفریح و سرگرمی برای زائران بود. گذشته از این، چنانچه خطابهها و موعظههای قرن هفدهم را بخوانیم، میبینیم که کشیشان از منابع مربوط به کتاب مقدس (از قبیل کتاب پیدایش که در آن میهماننوازی ابراهیم نسبتبه سه «فرشته» توصیف شده است)، شاهد مثال میآوردهاند و میهماننوازی را برای مخاطبان خود بهصورت فضیلتی که عبارت است از محبت به غریبهها و مراقبت از فقرا معرفی میکردهاند.
اما میهماننوازی همیشه هم یکسره تقوا و نیکوکاری نیست. بلکه تجلیگر سلسهمراتب اجتماعی و قدرت سیاسی هم هست و گاهی لذت توأم با افراط را نیز به همراه خود دارد. مثلاً از دورۀ نورمانها به بعد، شرح میهمانیهایی در دربارها و منازل بارونهای انگلستان را میخوانیم که در آنها مقادیر فراوانی از انواع مختلف غذا و نوشیدنی مصرف میشده است (که البته هر دوی اینها از مهمترین اجزا و پای ثابت اغلب میهمانیها و پذیراییها هستند).
میهماننوازی سنتی، تقریباً همانند روابطی است که در نظریۀ مبادله هدایای مارسل موس (2002) دیده میشود و با روابط شکلگرفته در محیط بازار تفاوت دارد. این موضوع ما را به یاد میهماننوازی در جوامع بازارمحور خودمان میاندازد. بیهیچ تعجبی، اکثر کتب و مقالاتی که اخیراً درزمینۀ میهماننوازی نوشته شده، از نقطهنظر «صنعت هتلداری» تجاری به آن نگریستهاند. بسیاری از این متون در رابطه با راه و رسم مدیریت هتلداری در هتلها، تفرجگاهها، کشتیهای تفریحی کروز، کازینوها، سالنهای ورزشی و اماکنی که جورج ریتزر، جامعهشناس منتقد برجستۀ آمریکایی، خیلی شسته و رفته آنها را «سرگرمی شکمی» نامیده، هستند. برای مثال، رستورانهای فستفود، نه براساس اصول تقوا و جامعهپذیری که براساس اصول بهرهوری تجاری، پیشبینیپذیری و محاسبهپذیری اداره میشوند و مدیرانی که بر آنها نظارت دارند، با هویت میهمانها بهعنوان اشخاص و یا روابط آنها با میزبانان کاری ندارند. بلکه به مشتریان بهعنوان منابع سود مالی توجه میکنند. هتلهای مدرن از جهات متعدد و آشکار، همانند معابدی هستند که وقف فرد و میل فردی شدهاند. در این فضاها ما دیگر با خانوادهها، صاحبخانهها، قبیلهها، روستاها، یا شهرها (نهادهایی که بهطور سنتی و از طریق فعالیتهای مربوط به میهماننوازی، روابط گستردهای با خویشاوندان دورتر، اعضای دیگر خانوارها، قبایل دور و سایر شهرها دارند) طرف نیستیم. بلکه با شرکتهایی روبروییم که خدمات میهماننوازی را در بازارهای خدمات بازرگانی به مشتریان خود میفروشند. از این جهت میتوان گفت که صنعت هتلداری امروزی، خود را بهکلی از اصل و ریشههای خود جدا کرده است.
حالا این پرسش مطرح میشود که اگر در نظر داشته باشیم که واژۀ «میهماننوازی» از واژههای (دشمن) در زبان لاتین و (غریبه، میهمان، میزبان) در زبان یونانی مشتق شده است، واژههای همریشۀ آن، خصومت و بیگانههراسی چه اهمیتی در این میان دارند؟
انسانشناسان زیادی (بهویژه انسانشناسانی که در مناطقی همچون گینۀ نو و یا حوزۀ رود آمازون کار میکنند) نقش میهمانیها در حل و فصل مناقشات را ثبت کرده و توضیح میدهند که بهطور معمول یک جنگ چگونه به یک میهمانی تغییر شکل میدهد. درمقابل، توضیح این مطلب که چرا در محیطهایی با منابع محدود و یا ائتلافهای سیاسی شکننده، میهماننوازی میتواند سریعاً تبدیل به خصومت شود و اینکه چگونه میهمانیها ممکن است جای خود را به جنگ بدهند، کار سختی نیست. با این حال، میهماننوازی و خصومت در یک مورد اشتراک دارند. هر دو بیانگر وجود یک رابطه هستند. واژۀ متضاد میهماننوازی، خصومت نیست، بلکه «انکار وجود هرگونه رابطه» است. این دیدگاه ما را بهطور مستقیم به میهماننوازی در دنیای مدرن سوق میدهد. برای مطالعۀ بیشتر به کتاب مراجعه کنید.
انسانشناسی میهماننوازی
21
آبان