بریده‌های کتاب

استخدام برای چابک‌سازی

افراد ایده‌آل برای سازمان‌های چابک چه مشخصاتی دارند؟ کلمۀ چابک به‌معنای انعطاف‌‌پذیر است و اشاره به یک شاخص کیفی دارد که اکثر کارفرمایان به آن توجه زیادی دارند. اعضای تیم منابع انسانی باید یاد بگیرند که چگونه افراد مناسب را جذب و استخدام نمایند؛ افرادی که در محیط‌‌‌‌های چابک به‌سرعت رشد می‌کنند و با ارائۀ راهکارهای هوشمندانه و جدید، به استقبال تغییرات می‌روند.
چه کسی استخدام و اخراج افراد در یک سازمان چابک را تحت کنترل دارد؟ به‌طور کلی جواب این است: «هرکسی که قبلاً انجام می‌داد!» یعنی مدیران عملیاتی. در سازمان‌های مترقی، تیم‌ها نیز ممکن است در گرفتن تصمیمات مستقیم این‌چنینی نقش داشته باشند.
نقش‌‌‌‌های رهبری مانند اسکرام مستر و مالک محصول تاحدودی برروی این فعالیت‌ها تأثیر ‌‌می‌گذارند اما به‌ندرت آن‌ها را به‌طور کامل کنترل می‌کنند، چراکه تا حد زیادی به‌دنبال ایجاد حس اعتماد و امنیت دربین اعضای تیم هستند.
در این قسمت، دستورالعمل‌هایی‌‌‌‌ ‌‌به‌منظور پیاده‌سازی یک برنامۀ استخدام چابک‌محور و فرایند آنبوردینگ ارائه شده است:

جذب نیرو

برای شرکت‌‌‌‌‌‌های باثبات و بروکراتیک، جذب بهترین استعدادها برای مشاغل مختلف دشوار است. به‌طور متقابل، شرکت‌هایی‌‌‌‌ که استفاده از راهکارهای چابک را تبلیغ می‌کنند، به‌مراتب از سایر شرکت‌ها درزمینۀ جذب بهتر عمل می‌کنند، حتی اگر در شرایط سازمانی کاملاً مشابهی باشند. هم‌چنان‌که چشم‌انداز شرکت وسیع‌تر می‌شود، نیاز به ویژگی‌های خاصی در شرکت احساس می‌شود تا یک محیط چابک کم‌وبیش قابل پیاده‌سازی باشد.

ویژگی‌های اعضای یک تیم فوق العاده چابک

تیم‌های‌‌‌‌ چابک هدفمند با ترکیب مهارت‌‌‌های مختلف و چشم‌اندازهای افراد درکنار یکدیگر تشکیل می‌شوند و اعضای تیم‌ها با استفاده از تکنیک‌‌‌هایی مانند جفت شدن (pairing)، تجمیع (Swarming) و انبوه‌سازی (Mob) به برنامه‌نویسی پروژه ‌می‌پردازند. چنین تیم‌‌‌هایی، در مقایسه با تیم‌‌‌های سنتی، در تکمیل چندین پروژۀ کوچک به‌طور همزمان مهارت دارند. آن‌ها با شجاعت، شانس‌‌‌های اندازه‌‌گیری‌شده را بررسی و نتایج پیشرفت و نوآوری و یا شکست را درک می‌کنند.
اعضای ایده‌آل یک تیم چابک دارای برخی ویژگی‌های مشترک به‌ترتیب زیر هستند:

  • مقاومت نکردن درمقابل ایده‌‌‌های متنوع؛
  • انعطاف‌پذیری‌‌‌‌‌ در رویکردها؛
  • عشق به یادگیری؛
  • توانایی همکاری؛
  • انضباط شخصی؛
  • تمایل به دریافت بازخورد درخصوص محصول، روند و خود.

نیازی نیست تا چشم‌اندازها به‌طور حرفه‌ای ترسیم شوند، اما اگر ضعف در جنبه‌‌‌های مختلفی وجود داشته باشد، بعید است که در یک محیط چابک، قابل پیاده‌‌سازی باشند.

ویژگی‌های یک اسکرام مستر حرفه‌ای یا مربی چابک

اسکرام مستر یک تسهیلگر و مربی است که اصلی‌ترین عملکرد او کنترل و جهت‌دهی تیم نیست، بلکه امکان ایجاد خودمدیریتی در افراد تیم است. جف ساترلند، وظایف اسکرام مستر را به‌سادگی توصیف کرده است:

  •  حذف موانع؛
  • راهنمایی تیم در جلسات اسکرام؛
  • محافظت از تیم درمقابل تداخلات خارجی.

چه چیزی موجب می‌شود تا فردی در موارد نام‎برده مهارت پیدا کند؟ اغلب از اسکرام مسترها به‌عنوان «رهبران خدمتگزار» یاد می‌شود. این مفهوم از ایدۀ هم‌افزایی سبک مدیران Les McKeown نشأت گرفته است:
فردی که هم‌افزایی را در سازمان پیاده می‌کند، همواره تمرکز خود را برروی بهبود سازمان گذاشته و با تنظیم و هماهنگی تعاملات میان گروه‌ها و تیم‌ها، اتخاذ تصمیمات باکیفیت در سازمان را امکان‌‌پذیر می‌سازد. با اضافه نمودن سبک هم‌افزایی به گروه‌‌‌های VOP می‌توان عملکرد تیم‌ها را بالا برد.
رهبر اندیشۀ چابک، مایک کوهن، اسکرام مستر را به یک مربی شخصی یا یک سرپرست تشبیه می‌کند. به‌عنوان یک سرپرست فرایند، اسکرام مستر از وجود فرم‌ها و تکنیک‌‌‌های مناسب اطمینان حاصل کرده تا با حفظ امنیت امور، افراد را از تصمیمات خود و پیشامدهای آن‌ها آگاه ساخته و راهنمایی‌های تخصصی در این زمینه به آن‌ها ارائه نماید. اسکرام مستر افراد را مجبور به انجام کارها نمی‌کند، بلکه محیط را کنترل کرده و با متقاعدسازی افراد، آن‌ها را به قرارگیری در مسیر درست تشویق می‌کند.
رهبران در سازمان‌ها، بخش‌‌‌های جداافتاده را درکنار یکدیگر قرار می‌دهند تا یک مجموعۀ هماهنگ ایجاد کنند. آن‌ها یک ساختار حمایتی پویا ایجاد می‌کنند که همه با استفاده از توانایی‌‌‌های خود می‌توانند کیفیت عملکرد را بهبود بخشند. اسکرام مسترها، محیطی امن ایجاد می‌کنند تا تیم‌ها به روش‌‌‌های جدیدی برای کار با اعتمادبه‌نفس بیشتر و توجه به خطرات پیش‌بینی‌شده، در شغل خود پیشرفت کنند. به‌گفتۀ سیمون سینک، یکی از ویژگی‌های رهبران خوب، ایجاد حس امنیت درمیان اعضای تیم است.
یک اسکرام مستر فوق‌العاده دارای ویژگی‌های ذیل است:

  • با گروه‌ها به‌سادگی و به‌طور سازنده همکاری می‌کند؛
  • به‌لحاظ احساسی باهوش و فروتن است و در توسعه و مدیریت روابط مهارت بالایی دارد؛
  • توانایی بالایی در راهنمایی افراد و گروه‌ها دارد؛
  • دارای توانایی مذاکره و متقاعدسازی اعضای تیم و سهامداران است؛
  • بر روی پیشرفت و موفقیت سایر افراد تمرکز دارد؛
  • پیگیری مستمری دارد؛
  • هدفمند و انعطاف‌‌‌‌پذیر بوده و قادر به تجسم فرصت‌‌‌های بهبود به‌کمک اطلاعات عینی و ذهنی است؛
  • ارتباط‌دهندۀ دوطرفۀ عالی است و توانایی ایجاد حلقه‌‌‌های بازخورد قوی دارد؛
  • شفاف، صادق، و قابل ‌اعتماد است؛
  • بر توانمند‌سازی و خودمدیریتی متمرکز است؛
  • به لحاظ فنی با ابزارهای کسب‌وکار آشنایی دارد و براساس منابع معتبر، پیشنهادات خود را ارائه می‌کند؛
  • مسئولیت‌‌‌پذیر است.

اسکرام مسترها باید رهبران مردم، استاد سیستم‌ها، تقویت‌کنندۀ یادگیری، سازندگان تیم‌ها و مربیان کارآموزان باشند تا یک کار را به‌خوبی انجام دهند.

ویژگی‌های یک مالک محصول خوب

مالک محصول نقشی است که هدفش مدیریت عرضۀ محدود تیم به تقاضای پایان‌ناپذیر سهامداران و بازار است. مانند هر نقش چابک دیگری، معمولاً ترجیح می‌دهیم تا درخصوص استدلال‌‌‌های قانع‌کننده در مقایسه با خواسته‌‌‌‌های نامعمول تصمیم‌‌گیری کنیم. مالکان محصول، چشم‌اندازی درخصوص کارایی محصولات و خدمات در آینده را ارائه می‌کنند و درعینحال از مشتریان، کاربران، تیم و بازار بازخوردهایی را ‌‌به‌منظور اصلاح محصول دریافت می‌کنند. تیم‌ها با استفاده از نمونه‌سازی، جمع‌آوری اطلاعات و انجام فعالیت‌‌‌های باقی‌مانده در بک‌لاگ، شروع به کاوش درخصوص مشکلات می‌کنند. بنابراین، درحالی‌که نقش مالک محصول یک نقش انفرادی دیده می‌شود، این فرد درصورت انجام وظایف خود به بهترین شکل، نیازمند همکاری عمیق با بخش‌ها و افراد مختلف است.
نقشی مشابه با مالک محصول را می‌توان با عنوان سرمهندس در تویوتا دید. رهبر ارشدی که به‌طور همزمان درزمینۀ مهندسی و مدیریت سازمانی تجربه کسب کرده است و راهنمای توسعۀ یک خودروی جدید است. جان شوک، از مؤسسۀ لین اینترپرایز، درخصوص مهارت‌‌‌های رهبری به موارد ذیل اشاره کرده است:
«مالک محصول قادر نیست تا به‌سادگی مراتب سازمانی را نادیده گرفته و به‌طور ناگهانی، تقاضا کند تا عملکردها آنطورکه می‌خواهد، انجام شوند. منابع عملکردی باید و در شرایطی که دلیل خوبی دارند، به مالک محصول «نه» بگویند. مالک محصول می‌تواند صرفاً باوجود دانش، رهبری را به‌عهده بگیرد، ایده‌‌‌های خوب ارائه کند، با مذاکره درخصوص اولویت‌ها، به‌خوبی رهبری کند و تبدیل به یک شخصیت قدرتمند شود.
ویژگی‌های شخصیتی که یک مالک محصول باید داشته باشد به ترتیب زیر است:

  •  قدرت تعیین اهداف جاه‌طلبانه را که الهام‌بخش افراد در زمینه‌‌‌های ذهنی و عاطفی باشد داشته باشد؛
  •  در مذاکره، ‌‌به‌منظور تغییر اولویت‌ها و انتشار زودهنگام آن‌ها توانمند باشد؛
  •  به‌لحاظ سیاسی زیرک بوده و به سهام ذی‌نفعان و غیره برای اتخاذ تصمیم‌‌‌های حیاتی توجه داشته باشد؛
  •  قادر به درک دامنه، درک فضای مسئله برای راهنمایی تیم در فرایندهای تکراری و دسترسی به متخصصان مناسب باشد؛
  •  متمرکز برروی فعالیت‌ها باشد، به‌طوریکه بازخوردهای دریافتی را می‌توان تا حد زیادی سریع و قابل‌اعتماد دانست؛
  •  فروتنانه برای تغییر جهت و اتخاذ تصمیماتی مبتنی بر اطلاعات معتبر اعضای تیم یا مشتریان آماده باشد؛
  •  مسئولیت‌پذیر‌‌‌ و همواره آماده باشد، چراکه بدون صرف انرژی و زمان مناسب، این موقعیت (مالک محصول) به یک گلوگاه در پروژه تبدیل می‌شود؛
  •  قادر به همکاری با یک تیم و دریافت بهترین خروجی از تیم موردنظر باشد.

از بسیاری جهات، یک اسکرام مستر بسیار به مالک محصول شباهت دارد. درواقع مالک محصول، مربی است که تیم را به‌سوی نور هدایت می‌کند تا مسیرهای جدید را کشف نمایند. برای ادامۀ مطلب، کتاب را بخوانید.

کتاب‌های مرتبط

منابع انسانی و سازمان‌های چابک

75,000 تومان
وزن 0.5 کیلوگرم
نام مولف

آرلن بانکستون

نام مترجم

ابوذر آقائی کردشامی, فریناز امینی, لیلاسعیدی

شابک

9786225923140

تعداد صفحه

94

سال انتشار

1401

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *