بهعنوان بخشی از وظیفۀ پایش سرمایهگذاری، سرمایهگذاران خطرپذیر وضعیت شرکتهای پرتفوی خود را به شرکای با مسئولیت محدود خود گزارش میدهند (این گزارش معمولاً بهشکل فصلی است). این افشاسازی شامل گزارش ارزش هر شرکت موجود در پرتفوی است. این اطلاعات برای هردوی سرمایهگذاران خطرپذیر و شرکای با مسئولیت محدود مهم است. تخصیص ارزش به شرکتهای پرتفوی، مروری از اینکه چقدر سرمایهگذاران خطرپذیر در طی فرایند ایجاد ارزش خوب عمل میکنند را در اختیار شرکای با مسئولیت محدود قرار میدهد. از طریق انجام ارزشیابی فصلی، سرمایهگذاران خطرپذیر رسماً معاملات خود را بررسی و یک سری از فعالیتها را برای حداکثرسازی ارزش پرتفوی خود اولویتبندی میکنند.
انجمن سرمایهگذاری در سهام خصوصی و سرمایهگذاری خطرپذیر اروپا EVCA یکی از فعالترین سازمانها در توسعه و اصلاح دستورالعملهای مورد استفادۀ سرمایهگذاران خطرپذیر بهمنظور ارزشگذاری شرکتهای پرتفوی است. استانداردهای این انجمن بهطور گستردهای در تمام دنیا مورد استفاده قرار میگیرند، با مقدار اندکی اصلاحات که نشاندهندۀ ماهیت سرمایهگذاری خطرپذیر در بازارهای جغرافیایی مختلف است. مشکل اصلی در ارزشگذاری معاملات سرمایهگذاری ناشی از این واقعیت است که این سرمایهگذاریها اکثراً نقدناشو هستند و ارزش واقعی شرکت درنهایت بهواسطۀ یک خروج تمام و کمال مشخص میشود (یعنی، فروش تمام سهام متعلق به سرمایهگذاران خطرپذیر).
EVCA توصیه میکند که ارزش شرکتها باید براساس یک ارزش منصفانه گزارش شود که به این شکل قابل تعریف است: مقداری که بهازای آن یک دارایی میتواند میان طرفهای آگاه و راضی در یک معامله غریبهوار مبادله شود. بااینوجود، بدون لمس قیمتی که میتواند برای شرکت دریافت شود، فرایند تعیین ارزش منصفانۀ شرکت، ذهنی است. بههرحال، تخصیص ارزش متکی به بررسی مفصل شرایط خاص کسبوکار، و همچنین مفاد حقوقی بهخصوصی است که برمبنای آن معامله به انجام رسیده است.
روشی را که سرمایهگذاران خطرپذیر برای ارزشیابی کسبوکار به کار میگیرند نشاندهندۀ ماهیت کسبوکار شرکت و صنعت، مرحلۀ توسعۀ آن، موفقیت آن در دستیابی به اهداف میانی مالی و عملیاتی، ویژگیها و شرایط منحصربهفرد آن، و دسترسی به اطلاعات قابلمقایسه در صنعت مربوطه است. در شرایطی که معامله اخیراً بسته شده است، استفاده از هزینههای معامله (قیمت تمامشده) بهعنوان مبنای ارزشیابی نشاندهندۀ نگرش محافظهکارانه نسبتبه ارزشیابی است. بااینوجود، بهکارگیری رویکرد هزینهمحور برای تعیین ارزش دفتری بلندمدت شرکت میتواند نتیجۀ معکوس بدهد، بهدلیل اینکه ارزش شرکت ممکن است درواقع در طول زمان کاهش یابد. اگر معامله مدتی پیشتر انجام شده است، ارزش یا قیمتی که سایر سهامداران در شرکت سرمایهگذاری کردهاند میتواند بهعنوان روش محتاطانهتر دستیابی به یک ارزش منصفانه برای کسبوکار لحاظ شود. این رویکرد با نتیجۀ بهتری همراه میشود اگر مبلغ سرمایهگذاری جدید نسبتاً چشمگیر باشد، برخی یا تمام سهامداران فعلی با ارزشگذاری توافقشده در این دور شرکت کنند، و سهامداران جدید حقوق و حفاظتهای مشابه با همانهایی که در دسترس سهامداران فعلی هستند را طلب کنند.
در حالتی که هیچ سرمایهگذاری جدیدی روی شرکت انجام نشده باشد، سرمایهگذاران خطرپذیر به برآوردهای ذهنی تکیه میکنند. بهعنوان مثال، سرمایهگذاران خطرپذیر، به ضرایب عایدی (بهخصوص درمورد کسبوکارهای مستقر و جاافتاده) متوسل میشوند. تعدادی از ضرایب عایدی به کار گرفته میشوند، ازجمله نسبت قیمت به درآمد P/E ، نسبت ارزش بنگاه به سود قبل از کسر بهره و مالیات EV/EBIT، یا نسبت ارزش بنگاه به سود قبل از کسر بهره، مالیات و استهلاک EV/ EBITDA . این ضرایب را میتوان براساس ارقام مالی گذشته (محافظهکارانهترین روش)، حال، یا چشمانداز آتی استفاده کرد. سرمایهگذاران خطرپذیر این ضرایب را براساس سبدی از ضرایب مبتنی بر بازار تعیین میکنند، این سبد از شرکتهای عمومی یا مبادلاتی که اخیراً در بخش خصوصی انجام شدهاند، حاصل میشود. دستورالعملهای EVCA بیان میکنند که ضرایب عایدی و ارزشیابی منتج از آن ممکن است در معرض "تنزیل بازارپذیری" قرار گیرد، که نشاندهندۀ معیارهایی ازقبیل آمادگی خروج سهامداران فعلی و سطح همکاری آنها در مسائل، شرایط بازار سهام، و شرایط مالی و تجاری پایهای شرکت است. EVCA پیشنهاد میکند که این تنزیل ذهنی بستهبه شرایط بین 10 تا 30 درصد باشد.
برای شرکتهای جوانتر (باتوجهبه فقدان سود در سالهای اولیه)، روش جریان نقدی تنزیلیافته DCF روش مناسبتری برای ارزشیابی است. بااینوجود، DCF تنها بهعنوان روشی برای بررسی مجدد شرکتهای بالغتر توصیه میشود و بهعنوان یک روش اولیۀ ارزشیابی استفاده نمیشود. گاهی اوقات، سرمایهگذاران خطرپذیر ممکن است ارزشیابی از طریق محکزنی در صنعت مربوطه را به کار بگیرند حتی اگر EVCA آن را بهعنوان روش ارزشیابی اصلی توصیه نکرده باشد. ازجمله الگوهای مبنا عبارتاند از قیمت هر مشترک (برای کسبوکارهای تلویزیونی)، قیمت هر شنونده (برای کسبوکارهای رادیویی)، قیمت هر تخت (برای کسبوکارهای بیمارستان و خانههای بازنشستگی)، و قیمت بهازای 1 درصد سهم بازار یا قیمت بهازای مقدار خروجی (برای کسبوکارهایی در صنعت کالاهای سریعالمصرف). درمورد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس، EVCA قیمتگذاری سرمایهگذاری را براساس قیمت پیشنهاد خرید توصیه میکند.
ممکن است شرایطی پیش بیاید که براساس آن سرمایهگذاران خطرپذیر تصمیم به کاستن ارزش شرکت بگیرند. این کاهش در ارزش میتواند به دلایل متعددی روی دهد. نخست اینکه سرمایهگذاری ممکن است تحلیل رفته باشد. ارزش شرکت میتواند تحلیل برود اگر قادر به دستیابی به اهداف میانی مالی و عملیاتی بهخصوصی نباشد و اگر توسعۀ آن از آنچه در طرح توسعه مطرح شده است، عقب بماند.
سایر شرایط شامل تغییرات زیاد مغایر با چشمانداز تجاری شرکت، تغییرات منفی معنیدار در محیطهای خارجی (بازار، محیط قانونی، چشمانداز اقتصادی، چارچوب مقرراتی، و غیره)، نکول یا نقض مقررات بانکداری، تغییر قابلتوجه در تیم مدیریت، و بدتر شدن شرایط کلی بازار هستند. دوم، برخی شواهد موجود در بازار تأییدکنندۀ کاهش ارزش شرکت میباشند منجمله اینکه دورهای بعدی تأمین مالی در شرایط بدتری بهلحاظ قیمت و مفاد قرارداد رخ میدهند. سرمایهگذاران خطرپذیر ممکن است نشانههای ابتدایی از طرفهای خارجی دریافت نمایند که شرکت سرمایهپذیر آنها بهاندازهای که آنها فکر میکردند در بازار شناخته نشده است؛ این طرفهای خارجی سپس پیشنهادهای اولیهای مبنی بر مشارکت در افزایش سرمایه شرکت یا فروش یکسرۀ آن ارائه میدهند. سوم، سایر سهامداران ممکن است طرفدار خروج نباشند و فعالانه درمقابل فروش مخالفت کنند.
بهینهسازی و اولویتبندی پرتفوی
سرمایهگذاران خطرپذیر باید ارزش کل شرکتهای موجود در پرتفوی خود را به حداکثر برسانند و نه ارزش ایجادشده بهوسیلۀ یک شرکت واحد را. برای پرداختن به این نگرانی، سرمایهگذاران خطرپذیر معاملهها را در داخل شرکت خود اولویتبندی میکنند. این فرایند دربردارندۀ ایجاد معیارهای مشخص و استفاده از آنها در تخصیص شرکتها به خوشههای مختلف است. هدف سرمایهگذاران خطرپذیر از این چنین تجزیهوتحلیلی صرف وقت و انرژی خود در شرکتهای برنده و برخورد اثربخش با شرکتهای بازنده است.
شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر همچنین باید معیارهایی را برای تضمین تخصیص بهینۀ منابع انسانی به بهترین چشماندازهای سرمایهگذاری تعریف نماید. این معیارها ممکن است شامل توانایی شرکت در رسیدن به اهداف میانی مالی یا فراتر رفتن از آنها برحسب فروش و سودآوری، پتانسیل خروج و علاقۀ خریداران استراتژیک، سطح همکاری میان تمام ذینفعان دربارۀ مسئلۀ خروج، و وجود حفاظتهای قوی از کاهش ارزش برای سرمایهگذاران خطرپذیر باشد. صندوق متعاقباً شرکتهای سرمایهپذیر را به چهار یا پنج گروه تقسیم کرده و کار کردن با آنها را اولویتبندی میکند. این گروهبندی میتواند به این شکل باشد: صندوقسازان- شرکتهای سرمایهپذیری که فرصت زیادی برای داشتن بازده جاری بیش از دوبرابری دارند و میتوانند در ایجاد سطح مطلوب سرمایه برای شرکای با مسئولیت محدود مفید باشند؛ بازپرداخت کنندگان- شرکتهایی که دارای پتانسیل بازدۀ بالایی هستند، اما کمتر از آنهایی که در گروه اول قرار دارند؛ شرکتهای ضعیف- شرکتهای سرمایهپذیری که ازنظر عملکرد از مسیر خارج شدهاند، اما پتانسیل بازده حداقل به میزان 50 درصد مبلغ سرمایهگذاریشده را دارند؛ و سگها- شرکتهایی که پول را از دست داده و بهطورکلی گمان میرود که زیانده باشند.
در هر پرتفوی، سرمایهگذاران خطرپذیر بهترین افراد را به خوشآتیهترین طرحها اختصاص میدهند. آنها همچنین برای مدیران سرمایهگذاری که بهترین معاملات را بهپیش میبرند، به هدف تحقق پتانسیل کامل این شرکتها، منابع بیشتری فراهم میکنند. ممکن است یک مدیر سرمایهگذاری به معامله با سگها اختصاص یابد بهنحویکه درگیری مدیران ارشد در آن معامله کاهش یابد. در شرایط دیگر، سرمایهگذاران خطرپذیر میتوانند به سایر شرکای سندیکا در هدایت این معامله تکیه کنند، درصورتیکه سهم آنها کوچک باشد یا اگر آنها به این نتیجه رسیده باشند که نمیتوانند در فرایند تصمیمگیری یا نتایج حاصله به طریقی هدفمند مؤثر باشند. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
فرآیند سرمایهگذاری خطرپذیر
وزن | 1 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
دارک کلونوفسکی |
نام مترجم |
حسین فلاحی, سعید زرندی, سیاوش صالحی, محمد حلاجیان |
شابک |
9786007127643 |
تعداد صفحه |
343 |
سال انتشار |
1395 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |