در تعریف گردشگری موسیقی میتوان آن را عمل بازدید یک شهر یا منطقه بهمنظور و با هدف اصلی تماشا و شرکت در جشنوارهها و کنسرتهای موسیقی و فرهنگی و یا تجربۀ موسیقی آن مقصد تعریف نمود. گردشگر موسیقی نیز شخصی است که مبادرت به سفر داخلی یا بینالمللی بهمنظور شرکت کردن در یک رویداد موسیقی (اغلب بهعنوان تماشاگر) و یا بازدید مقصد برای تجربه کردن آئینهای موسیقی و محلی، شرکت در رویدادها و یا بازدید سایتها و موزههای مرتبط با موسیقی میورزد. پیشتر تعاریفی از گردشگری هنری و گردشگری فرهنگی ارائه شد. در شکل 2-1 ارتباط این سه نوع گردشگری بیشتر مشخص شده است.
با توجه به تعاریف فوق گردشگران موسیقی را میتوان به دو دستۀ دیگر نیز تقسیم کرد: 1- افرادی که برای شرکت در کنسرت یا جشنوارههای موسیقی به منطقهای دیگر سفر میکنند؛ 2- افرادی که بهمنظور شنیدن موسیقی محلی و دیدن مراسم آئینی مرتبط با موسیقی، در یک کلام، تجربۀ موسیقی مقصد به منطقۀ خاصی سفر میکنند. البته هیوگز (2000) تعریفی از گردشگر هنری ارائه میدهد که میتوان آن را به گردشگر موسیقی نیز بسط داد.
براساس نوشتههای هیوگز، گردشگر هنرمحور، فردی است که برای دیدن یک اجرای ویژۀ هنری، تصمیم به مسافرت میگیرد. گردشگر غیرهنری نیز کسی است که برای اهداف دیگری غیراز هنر سفر میکند ولی بهعنوان بخشی از سفر، اجراهای هنری را نیز تجربه میکند. گردشگران هنرمحور خود به دو دستۀ مجزا تقسیم میشوند: گردشگران کاملاً هنرگرا که قبل از سفر تصمیم گرفتهاند در یک اجرای هنری شرکت کنند و گردشگران هنرگرای چندهدفه که برای آنها شرکت کردن در یک اجرای هنری بهاندازۀ سایر دلایل سفر اهمیت دارد. گردشگران غیرهنری نیز به دو دسته قابل تقسیم هستند: 1) گردشگران هنرگرای حاشیهای که برای آنها دیدار یک اجرای هنری جزء دلایل ثانویۀ بازدید است و 2) گردشگران هنرگرای تصادفی که بعد از ورود به مقصد تصمیم میگیرند تا از یک اجرای هنری دیدن کنند ولی این امر بخشی از تصمیم اولیۀ آنها برای بازدید نبوده است. این طبقهبندی به افراد فعال در گردشگری هنری کمک میکند تا انگیزههای پیچیده و فرایندهای تصمیمگیری گردشگران هنری را درک کنند. این شناخت به سازمانهای فعال در این حوزه نیز کمک میکند تا محصولات مناسبی را طراحی کرده و تلاشهای بازاریابی خود را هدفمند سازند.
همانگونه که در بالا تعریف شد، گردشگری هنری گروههای نسبتاً کوچک ولی پرخرج گردشگران را به خود جذب میکند و شیوهای با اعتبار برای ترویج و توسعۀ گردشگری در بسیاری از مناطق و مقاصد تلقی میشود. با این حال شرکتکنندگان از سایر اشکال هنری که موجب بهبود تجربۀ بازدید آنها میشود نیز لذت میبرند: «هنرهای متعالی غالباً مخاطبانی را جذب میکنند که انگیزۀ آنها از حضور در چنین اجراهایی تا حدی ارزشهای منزلتی یا جایگاه اجتماعی این گونه اجراهاست. این حالت را با شعف واقعی و خودجوشی مقایسه کنید که تماشاگران و شرکتکنندگان در یک جشنواره، کارناوال و یا کنسرت را که تجربه میکنند و آنجاست که مشخص میشود چرا تعداد خاصی از رویدادهای هنری، در میان گردشگران طرفداران بسیاری دارند. ارائۀ تعریفی جامعتر از آن دسته اجراهای هنری که مورد علاقۀ گردشگران هستند و به تقویت اقتصاد بازدید کمک میکنند برای بازتاب بهتر دامنه و تأثیر گردشگری هنری معاصر مفید است. برای تورهای شرکت در اپرا، دیدن تئاتر و بازدید شهرهای هنری بینالمللی مانند رم، پاریس و فلورانس همواره بازار وجود دارد ولی مخاطبان بسیار بیشتری از اشکال هنری عامتر چون جشنوارههای راک و سرگرمیهای دیگر لذت میبرند که شایسته است آنها را نیز به عنوان بخش مهمی از گردشگری هنری بپذیریم.
ارکان گردشگری موسیقی
ارکان گردشگری مجموعه اجزایی هستند که در تعامل و واکنش با یکدیگر قرار داشته و حاصل این تعامل بر یکدیگر و بر گردشگری موسیقی تأثیرگذار خواهد بود. این ارکان درحقیقت شکلدهنده و پایۀ اصلی گردشگری موسیقی هستند که از دولتها بهعنوان یکی از ارکان اصلی میتوان یاد کرد. دولت دارای توانمندیهایی است که دیگر بخشها از آن محرومند. توانمندی اعمال سیاستهای مختلف، اجرای قوانین و ایجاد زیرساختهای اساسی که از این طریق دولت نقش بهسزایی در توسعۀ گردشگری موسیقی ایفا میکند. همچنین دولت میتواند با حمایت از هنر و هنرمندان و حمایت از تولید آثار ارزشمند موسیقایی تولیدات هنرمندان صنایع دستی و حفظ، اشاعه و تبلیغات مناسب آنها توسعۀ این نوع گردشگری را تسهیل کند. دومین بخش، بخش خصوصی است که ویژگی و شرایط پیچیدۀ خاص خود را دارد. این بخش متشکل از شرکتهای خصوصی ملی و بینالمللی است که در فضای گردشگری مشغول به کار هستند. امروزه نمیتوان توسعۀ متوازن و همهجانبهای را انتظار داشت در حالی که بخش خصوصی فقط بهدنبال منفعت خود باشد و به منافع عامۀ مردم و جامعه توجه نکند. بخش خصوصی اگر اهداف اجتماعی را محترم نشمارد، آلودگی محیط فقر و بیماری تبعیض و نابسامانی محیط را فرا خواهد گرفت و گریبانگیر بخش خصوصی نیز خواهد شد. تشکلهای غیردولتی بهعنوان حلقۀ واسط و پیونددهنده نقش کلیدی در میان سایر اجزا بازی میکنند. این تشکلها بهعنوان عاملی هماهنگکننده میان سایر اجزا که هر کدام به نفع خود میاندیشند، عمل میکنند. این تشکلها همچنین میتوانند درصورت امکان آموزش و کمکهای مشورتی تخصصی ارائه دهند. بهعنوان مثال، تشکلهایی مانند خانۀ موسیقی ایران که عامل اصلی انتخاب و گزینش هنرمندان و نمایندۀ حدود 5000 هنرمند در رشتههای مختلف موسیقی در سطح کشور است، تعاملاتی را جهت احقاق حق هنرمندان حفظ هنر موسیقی و گسترش همکاری با سایر نهادها انجام میدهد. همچنین میتوان از کانون سراسری انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری کشور نام برد که یکی از بزرگترین اصناف گردشگری کشور است. این صنف بهعنوان هماهنگکنندۀ فعالیتهای مشاوره و آموزش راهنمایان و هماهنگکنندۀ امور با سایر سازمانها و نهادها فعالیت میکند. مجامع و سازمانهای بینالمللی نیز قادرند نقش مؤثری را در آگاه ساختن و ترغیب اعضای خود برای رعایت اصول توسعۀ پایدار گردشگری ایفا کنند.
این سازمانها همچنین با اعطای کمکهای مالی آموزش صحیح و اصولی و با اطلاعرسانی نقش سازندهای در این بین داشته باشند. دانشگاهها و مؤسسات آموزشی هم از دیگر فعالان و ارکان گردشگری محسوب میشوند. این بخش وظیفۀ برنامهریزی، ارائۀ سرفصلهای آموزشی، ترویج آموزش و همچنین ارائۀ آموزشهای کاربردی را دارد. در دانشگاهها رشتههای مرتبط جهانگردی تدریس میشود اما متأسفانه این دورهها کاربردی و تؤام با دورههای کارآموزی نبوده و دانشجویان پس از فارغالتحصیلی، فاقد تواناییهای عملی و اجرایی هستند. آموزشگاههای گردشگری هم دورههایی برگزار میکنند که تا حدی مفید و کاربردی هستند اما بعضاً فاقد نوآوری و رعایت اصول علمی هستند به طوری که فارغالتحصیلان این دورهها کمتر با مبانی اصولی وزیر ساختی گردشگری آشنایی ندارند. آموزشگاههای هنری هم به موضوع آموزش عملی موسیقی میپردازند و هنرمندان پس از طی دورههای آموزشی موفق به اخذ درجات هنری میشوند. و اما گردشگران که از مهمترین ارکان گردشگری موسیقی هستند مخاطبان اصلی این نوع گردشگری هستند و هر کدام با اهداف خاص به مقصد سفر میکنند. بخشی از این گردشگران با اهداف معمول به سفر پرداخته و در کنار آن از جذابیتهای موسیقی هم لذت میبرند. اما عدهای (که قسمت اعظم این گردشگران را تشکیل میدهند) با اهداف خاص تماشا و گوش دادن و همچنین آشنایی با انواع موسیقی سفر میکنند. مازلو سلسلهمراتب نیازهای انسانی را مطرح کرد که در رأس این هرم، خودشکوفایی مطرح میشود. پژوهشگران بسیاری به مطالعۀ این بخش پرداخته و سفر را یکی از روشهای دستیابی به خود شکوفایی میدانند. گردشگرانی که علاقهمندیهای ویژهای دارند امروزه بیشمارند، آنها نمیخواهند صرفاً استراحت کنند یا هیچ کاری نکنند بلکه کشش آنها در تجربه کردن چیزهای جدید و درک مداوم در رابطه با تاریخ محلی، غذا، ورزش [موسیقی] و غیره است. جامعۀ میزبان یکی از مهمترین ارکان گردشگری موسیقی است که دراصل فرایند گردشگری موسیقی در این محیط اتفاق میافتد. جامعۀ میزبان خود را مالک و صاحب هنر و فرهنگ آن منطقه و یا کشور میداند. برای مردم حفاظت از آن امری ضروری است. از طرفی کسب درآمد و اشتغال هم برای انسانها امری ضروری است. گردشگران هم همواره بهدنبال لذتجویی و کسب مطالب نو در سفر هستند. حفظ فرهنگ و هنر هر منطقه و البته حفظ اصالت آن از ضروریترین نکاتی است که علاوهبر تداوم جریان گردشگری به رضایت مردم محلی منهی میشود. زیرا در این صورت آنها نهتنها گردشگران را عامل تخریب فرهنگ خود نمیبینند، بلکه او را عامل حفاظت و احیاکنندۀ فرهنگ خود میبینند. نکتۀ ضروری دیگر این است که جریان گردشگری موسیقی میبایست به اشتغال بومیان منتهی شود. برای مثال در بخشهای مختلف صنعت گردشگری و موسیقی (نوازندگی، صدابرداری، ادارۀ سالنهای موسیقی، راهنمایی و...) نباید خارجیان مشغول به کار شوند، چراکه در این صورت تداوم و توسعۀ گردشگری موسیقی هیچ گونه توجیهی برای جوامع میزبان نخواهد داشت.