در دنیایی که در آن عرضۀ محصولات گردشگری درحال گسترش است که همگی ادعا میکنند منحصربهفرد بوده، امّا اغلب موارد دیگر را تکرار میکنند، داستانها و روایتها بهطور بالقوه میتوانند به پیشنهاد فروش منحصربهفردی برای بسیاری از مقاصد تبدیل شوند. داستانهای گردشگری، احساسات را درگیر میکنند؛ شامل انتقال حقایق و اطلاعات، غنیسازی، تقویت و القای حقایق با معانی هستند و بنابراین میتوانند توجه افراد را براساس ارزش سرگرمی آنها جلب و حفظ کنند.
روایتها و داستانسراییها به پنج دلیل کلیدی برای تقویت حس مکان در یک بافت گردشگری ضروری هستند:
مکانها بهصورت اجتماعی در مقاصد گردشگری ساخته میشوند و روایتها، نقش حیاتی در این فرایند دارند. از طریق ساختارهای روایتی جمعی سرشار از ارزش و عاطفۀ مکان، و تصورات مکان گردشگری ایجاد میشود. تصورات گردشگری را میتوان در چهار حوزۀ تجربی، بیان نمود: روایت، ارزشگذاری بیشتر، اجرای جاافتاده و ارتباط عاطفی و روایت یکی از پرکاربردترین ابزارهای گفتمانی است. از منظر یادگیری، یکی از مؤثرترین روشها برای شناخت یک مکان، یادگیری داستانهای آن مکان است. گردشگری را میتوان کاملاً درمورد داستانسرایی مشاهده کرد. از دیدگاه برنامهریزی مکان یا بازاریابی مقصد، معانی یک مکان اغلب از طریق مواد بازاریابی نظیر تبلیغات، آگهیهای بازرگانی، کتابهای سفر، بروشورها و رسانههای اجتماعی منتقل میشود. در بسیاری از مواقع، تصویر یک مقصد خاص تا حد زیادی براساس این مواد بازاریابی، بهجای دیگر ادبیات و قالبهای روایتی، توسط افرادی که با آن مکان آشنایی ندارند، ایجاد میشود که منتهی به یک حس گردشگری خالص از مکان میشود. بنابراین، فروش یک مقصد گردشگری تلاشی برای توسعۀ روایتهای مکانی خاص است که برای بازارهای مختلف، جذاب است.
تجربۀ گردشگری یک محصول گردشگری است که براساس ترکیبی از کالاها، خدمات، روایتها، داستانها و تعاملات انسانی ایجاد میشود. البته، گردشگران ممکن است اغلب از غذا، اقامتگاه، چشماندازها و خدمات مرتبط در یک مقصد گردشگری صرفاً بهعنوان مصرفکننده لذت ببرند. باوجود این، روایتها و داستانگویی، معانی و ارزشهای منحصربهفردی به این تجربیات میافزایند و حس همگروهی و اصالت را ایجاد میکنند. بهعنوان نمونه، طبق انگزت و هگم (2015) داستانسرایی با غذاهای محلی تولیدشده در گردشگری مزرعه کار میکند و تجربیات معتبری را بهعنوان کشاورزان محلی برای گردشگران فراهم میکند. کشاورزان میتوانند تجربیات گردشگران را با پیوند دادن گذشته (از طریق داستانها و روایتها) و حال (از طریق مزه کردن غذا) افزایش دهند. کشاورزان بیشتر به بخشی از محصول و تجربۀ گردشگری از طریق داستانسرایی و تعامل مرتبط با گردشگران، نشان دادن مهارتها و ارائۀ خدمات، تبدیل میشوند. روایات به مصرف کالاها و خدمات، معنا میبخشد، آنها را منحصربهفرد میکند و مصرف این کالاها و خدمات در ازای آن داستانها را واقعیتر، قابلربط و فراموشنشدنی میسازد. اطلاعات جاسازیشده در داستانها تقریباً با تمام حواس نظیر بینایی، چشایی، بویایی، شنوایی و لامسه در تعامل است که در ایجاد حس قوی مکان، بسیار مؤثرند.
داستانها و روایتها در ارتباط شخصی با گردشگران، بهتر عمل میکنند. یک داستان شامل یک شروع، یک میانه و یک پایان است که به سؤالات چه کسی، چه زمانی، کجا، چگونه و چه چیزی پاسخ میدهد. این ساختار در میان تمام فرهنگها و گروههای سنی، حاکم است. حتی درزمینۀ یک فرهنگ و/یا عصر بیگانه، اغلب میتوان بهراحتی با دیدگاه قهرمان داستان در ارتباط بود. این به بازدیدکنندگان امکان میدهد تا خود را از زندگی معمولی به تجربیات خارقالعاده تبدیل کنند. با گوش دادن به داستانهای مکان، افراد معمولاً بهجای استدلالی، روایتی فکر میکنند و یک حس گفتمانی از مکان، ایجاد میکنند. این رویکرد بهویژه برای گردشگران مفید است، زیرا اغلب باید مقدار قابلتوجهی از اطلاعات ناآشنا درمورد یک مقصد را سازماندهی کنند. علاوهبر این، برای درک اینکه چرا و چگونه یک مقصد به وضعیت فعلی خود میرسد، میتوان داستانها را متحرکتر و قانعکنندهتر یافت. بهعنوان نمونه، در قرن شانزدهم، شاه جهان، امپراتور مغول، تاجمحل را برای نگهداری مقبره همسر موردعلاقۀ خود، ممتاز محل، از روی عشق ساخت، یک مفهوم جهانی انسانی که منعکسکنندۀ احساس وابستگی شخصی، اشتیاق، میل و علاقۀ عمیق است که همه میتوانند درک کنند و با آن ارتباط برقرار کنند.
روایتها و داستانسراییها نیز میتوانند بهطور خاص در درک مسائل پیچیده، از رویدادهای تاریخی گرفته تا آثار هنری، سودمند باشند. قصهگویی، ابزاری قدرتمند برای تشویق رفتارهای همآفرینی در گردشگری است. یک گردشگر فعال که خلاق، بامهارت و مشارکتی است ممکن است بیشتر در روایتها شرکت کند و بنابراین برای تجربۀ گردشگری خود و دیگران، ارزشهایی ایجاد کند. داستانگویی گردشگری نیز دنیای فیزیکی و دنیای تخیل را برای یک مکان، متحد میکند. از یک سو، افراد در واقعیتی قابلدرک برای حواس زندگی میکنند که با زمان و فاصلۀ فیزیکی، اندازهگیری میشود. از سوی دیگر، انسانها بر دنیای درونی و گاهی معنوی متکی هستند که مبتنی بر خاطرات گذشته، انتظارات و چشماندازهای آینده، تخیلات و خیالات است. حس مکان معمولاً تمام این ابعاد شامل گذشته، آینده، واقعیت و داستان را منعکس میکند.
مقصد و جاذبههای آن بهویژه مرتبط با بافت گردشگری، نقش حمایتی را در این داستانها و روایتهای تخیلی بازی میکنند یا گاهی اوقات متناسب با داستان، ایجاد میشوند. بهعنوان نمونه، "کاسا دی جولیتا" یا "خانۀ ژولیت" در ورونا در ایتالیا، یک جاذبۀ گردشگری مشهور، خانۀ یکی از قهرمانان موردعلاقۀ شکسپیر است. باوجود این، ژولیت یک شخصیت خیالی در تراژدی "رومئو و ژولیت" بوده و البته هرگز در این خانه، زندگی نکرده است. در هر صورت، با کمک این داستانهای تخیلی، ممکن است نوعی توپوفیلیا، عشق به یک مکان، رخ دهد. این حس مکان مبتنی بر داستان یا تخیل نیز بهعنوان منظرۀ رؤیایی و یک محیط نمادین استنباط میشود. بهعنوان نمونه، رشتهکوهها، رودخانههای طوفانی و مزارع پوشیده از چمن نیوزیلند بهدلیل صحنهسازی داستانهای افسانهای نظیر فیلم سهگانۀ ارباب حلقهها و هابیت مشهورند. یک گردشگر باتجربه ممکن است داستانهایی درمورد سفرهای خود برای دوستان و خانواده، تعریف کند. این بازدیدکنندگان بهجای دریافتکنندۀ روایتها، تبدیل به روایتگران انسانی میشوند. از دیدگاه بازاریابی، این نشاندهندۀ ایجاد مشارکت در ارتباطات بازاریابی است. داستانسازی، داستانسرایی و شنیدن داستان، نشاندهندۀ تولید، تحویل و مصرف این محصول است. این فعالیتهای بازاریابی، انتقال از حس محلی (هویت مکان)، به حس مکان ارائهدهندگان محصولات گردشگری (ارزش پیشنهادی مکان)، به حس گردشگران از مکان (تصویر مکان) و درنهایت حس مکان گردشگران بالقوه (شهرت مکان) را نشان میدهند.
کتابهای مرتبط
حس مکان در گردشگری
155,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
راضیه ربانی |
شابک |
9786227239997 |
تعداد صفحه |
256 |
سال انتشار |
1401 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |