نتایج موج سوم پیمایش ملی «مصرف کالاهای فرهنگی در ایران»؛ از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال 1399 منتشر شده است. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در اجرای پیمایشهای ملی از پیشینهای نسبتاً طولانی برخوردار است. ازجمله پیمایشهای انجامشده میتوان به پیمایش ملی «سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، پیمایش ملی «سرمایۀ اجتماعی» و پیمایش ملی «سنجش وضعیت مصرف کالاهای فرهنگی در ایران» اشاره کرد.
این پژوهشها، همگی تلاشهایی بودهاند در مسیر شناخت و بررسی جنبههای گوناگون دگردیسیها و تحولات فرهنگی- اجتماعی دهههای اخیر جامعۀ ایران. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در چارچوب این رویکرد، اجرای موج سوم «پیمایش ملی سنجش وضعیت مصرف کالاهای فرهنگی در ایران» را در دستور کار خود قرار داد که پس از طی مراحل مختلف، سرانجام در فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ به مرحلۀ اجرا رسید. پیمایش مصرف کالاهای فرهنگی مبتنی بر اهداف علمی و سیاستی زیر طراحی و اجرا شده است.
گردآوری دادهها در سطح ملی در جهت شناخت عالمانۀ مصرف فرهنگی؛ جزئیات، الگوهای اصلی و روندهای نوپدید؛ گامی در راستای بازنگری و بررسی ذائقۀ فرهنگی مردم ایران، بهمنزلۀ یکی از نشانگرهای تحولات فرهنگی و اجتماعی کلان و بهعنوان منبعی موثق در تحلیل تمایزات و نابرابریها در دسترسی به تولیدات فرهنگی و نیز معیاری برای سنجش کارآمدی و اثربخشی سیاستهای فرهنگی در ایران است.
در مقدمۀ این طرح آمده است: در « نقشۀ مهندسی فرهنگی کشور» که یکی از مهمترین اسناد نهادهای سیاستگذار است، نهمین «راهبرد کلان» این سند، به موضوع فرهنگ و هنر اختصاص یافته و «راهبردهای ملی» و «اقدامات ملی» برای آن پیشبینی شده است. هرگونه ارزیابی از محتوای این راهبرد و مسیری که تاکنون طی شده است، مستلزم درکی جامع و فراگیر از ذائقۀ فرهنگی مردم ایران و عوامل و زمینههای پدیدآورندۀ آن است. یافتههای پیمایش مصرف فرهنگی را باید همچون منبعی غنی برای چنین تحلیلهایی تلقی کرد.
این طرح پیمایشی مجموعاً در ۱۶ فصل تدوین شده است که موضوعات اوقات فراغت، کتاب و کتابخوانی، روزنامه و مجلهخوانی، رادیو، تلویزیون، دستگاههای شنیداری و دیداری، موسیقی، رایانه و اینترنت، تلفن همراه، سینما و تئاتر، فعالیتهای مذهبی، فعالیتهای تفریحی و اجتماعی، فعالیتهای هنری و دستی، ورزش، بازی و مسافرت، عناوین فصلهای آن را تشکیل میدهند.
در این پیمایش که بهصورت کتاب چاپ شده است، به ارتباط مصرف فرهنگی و طبقۀ متوسط در جامعۀ ایران پرداخته و مصرف فرهنگی طبقۀ متوسط نوظهور را با میانجگری اینترنت، کتاب و تلویزیون تبیین میکند.
این پیمایش پس از ۱۶ سال وقفه، با هدف سنجش رفتارهای فرهنگی مردم ایران توسط دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال ۱۳۹۸ اجرا شده است (موج اول این پیمایش در سال ۱۳۷۹ و موج دوم آن در سال ۱۳۸۲ انجام شده است).
در موج سوم این پیمایش، تعداد ۱۵۵۰۰ نفر از افراد بالای ۱۵ سال ساکن شهر و روستا در ۳۱ مرکز استان، ۸۵ شهر (غیرمرکز استان) و ۵۰۰ روستا مورد پرسش قرار گرفتهاند و سه محور «فعالیت فرهنگی»، «مصرف فرهنگی»، و «تقاضای فرهنگی» (در قالب مقولاتی چون: فعالیتهای مذهبی، فعالیتهای اجتماعی، فعالیتهای ورزشی، فعالیتهای تفریحی، فعالیتهای هنری و دستی، کتاب و کتابخوانی، روزنامه و مجلهخوانی، مصرف رادیو، تلویزیون، انواع دیگر رسانههای صوتی تصویری، رایانه، اینترنت، ماهواره و تلفن همراه، سینما و تئاتر، موسیقی، امکانات فرهنگی، زمان فراغت و نیازهای فرهنگی)، بررسی و سنجش شده است.
به استناد یافتههای این پیمایش، الگوهای تولید، توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی در ایران تغییر کرده که ضروری است این الگوها بررسی و تحلیل شوند. این پیمایش به نتایج مختلفی دست یافته است که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
مصرف فرهنگی در ایران چند آیتم مهم دارد، اول اینکه مصرف فرهنگی امری "طبقاتی، جمعگرایانه و خانوادهمحور" است. به این معنی که طبقات بالا و کسانی که سواد بالا و سرمایۀ اقتصادی بالایی دارند و متعلق به پایگاههای اجتماعی بالا هستند، بیشترین مصرف فرهنگی را دارند. طبقات پایین تقریباً کمترین بهره را از مصرف کالاهای فرهنگی میبرند. همچنین مصرف فرهنگی "غالباً مردانه" است. یعنی ۸۰ درصد مصرف فرهنگی با مردانگی گره خورده است، یعنی مردان بیشترین مصرف را دارند بهجز دو شکل از مصرف، که زنان پیشتر هستند. یکی از آنها، مربوط به زنان طبقات بالا و تحصیلات بالاست و دیگری زنان طبقات پایین و تحصیلات پایین است. الگوی زنانۀ مصرف در زنان طبقات بالا و تحصیلات بالا، جایی است که الگوی مصرف آن در جامعه پایین است؛ ازجمله تئاتر و سینما. مصرف فرهنگی در زنان طبقات پایین و تحصیلات پایین بهطور خاص در تماشای تلویزیون، تماشای ماهواره، فیلمهای ترکی و شبکههای ایرانی بهخصوص شبکۀ آی فیلم، بیشتر است.
درمورد خانوادهمحور بودن مصرف فرهنگی نیز میبینیم که در غالب این یافتهها، اولویت فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همراه با خانواده است. به این معنی که تنها والدین درمورد مصارف فرهنگی تصمیم نمیگیرند، بلکه ممکن است فرزندان نقش بیشتری در تصمیمگیری داشته باشند و ساخت مصرف فرهنگی با خانواده است.
هر دادهای که میزان آن پایین است، کماهمیت نیست و هر دادهای که میزان آن بالاست، لزوماً مهم نیست. برای مثال، 5 درصد از جامعۀ ایرانی سریالهای خارجی میبینند. این ۵ درصد، از طیف ۱۵ساله را شامل میشود و دانشجویان و دانشآموزان را در بر میگیرد.
این نتایج نشان میدهد که درواقع شکلی از مصرف فرهنگی درحال متولد شدن است که میتواند جایگزین اشکال دیگر در آینده قرار گیرد و از لحاظ تصمیمگیری و تحلیل وضعیت فرهنگی، مهم است. مسائلی از این دست در این پیمایش وجود دارد که باید به آن توجه شود. دادههای دیگری مانند دادههای «مصارف مذهبی» و «مصارف فرهنگی سنتی» در این پیمایش، وجود دارند.
نتایج آماری مربوط به خواندن کتاب، روزنامه، مجله و از این قبیل نشان میدهد که این الگوهای مصرف فرهنگی درحال خارج شدن از الگوهای عادتی هستند و درنهایت به یک وضعیت باثبات میرسند و در آن وضعیت باقی میمانند. این پیمایش نشان داده است که برخی از رفتارهای مذهبی در ایرانیان وضعیت باثباتی پیدا کرده است که البته نتایج بالایی را نشان نمیدهد. درمقابل، نتایج آماری در پارهای از فعالیتهای مذهبی خیلی بالاست، مانند اعیاد و جشنهای مذهبی و عزاداریها و مسائلی از این دست. رفتن به اماکن مذهبی، رفتن به عزاداریها و از این قبیل، نتایج بالایی را نشان میدهد؛ اما خواندن نماز جماعت، نماز جمعه و حتی مراسم فردی دینی کاهش پیدا کرده است.
عضو هیئتعلمی پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی درمورد دلایل این تحولات که چرا در ساخت اجتماعی جامعه رخ داده است، توضیح میدهد که این یک تغییر جهانی است. در کل جهان فهم از وضعیت اجتماعی تغییر کرده و جامعه بهعنوان یک مفهوم درحال از دست دادن نقش خود است. جامعه از واحدهای اجتماعی بزرگ بهسمت ساختهای اجتماعی کوچک میرود.
در جامعۀ ما امکان اینکه تشکلهای اجتماعی رسمی بهشکل خودجوش از درون جامعه ایجاد شوند، وجود ندارد. طبیعتاً در چنین شرایطی، مردم به یک راهکار دیگر دست یافتهاند و آن هم گروههای اجتماعی کوچک و متوسطی است که بهراحتی میتوانند عضو یکی از آنها و فردا عضو دیگری شوند. مانند تورهای طبیعتگردی و ایرانگردی که امروز تعداد آنها افزایش یافته است. در آنها غالباً افراد مشترکی میآیند و همدیگر را میبینند و تشکیل یک crowd یا کلونی را میدهند. در فضای سریال دیدن، ورزش، موسیقی و حتی در فضای روشن فکری و روزنامهنگاری این جماعتهای کوچک هستند که زندگی اجتماعی را تشکیل میدهند. بهعلت فقدان نهادهای اجتماعی رسمی، این جماعتها جای خالی آنها را پر میکنند و آلترناتیو یا جایگزینی برای فعالیتهای اجتماعی بزرگ هستند.
فرق این تشکلهای کوچک با تشکلهایی که با عنوان الگوهای دورکیمی آنها را میشناسیم، این است که آنها عقلانی و قابل پیشبینی بودند، رهبری و ساختار داشتند، اما این تشکلهای کوچک فاکتورهای مذکور را نداشته و خیلی منعطف هستند. در مرکز این تشکلها، چیزی بهنام پیوندهای عاطفی وجود دارد که بهجای پیوندهای رسمی و عقلانی قرار میگیرند. درنتیجه ما با ساختار اجتماعی جدیدی مواجه هستیم که در آن، محفلها نقش اصلی را بازی میکنند.
کتابهای مرتبط
اقتصاد و فرهنگ
112,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
پیمانه عسگری |
شابک |
9786227239683 |
تعداد صفحه |
184 |
سال انتشار |
1400 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |