بریده‌های کتاب

ورزش هدفمند

بخشی از کتاب بر خلاف عقربه های ساعت


اخیراً با یکی از دانشجویانم به نام علی کروم روی موضوع «قرار دادن ذهن در حالت سلامت» برای گرفتن تأثر مثبت روی بدن کار کردیم. کنجکاو بودیم بدانیم آیا تمام یا بخشی از سلامتی ما واقعاً نتیجۀ ورزش ماست؟ یعنی آیا ذهنیت ما در مورد فواید ورزش به سلامت ما کمک می‌کند؟ قبل از آن که به نتایج یافته شده نگاه کنیم، اجازه بدهید به برخی از یافته‌های اخیر در مورد مزایای ورزش نگاه کنیم که به درک اهمیت بالقوۀ یافته‌های ما کمک می‌کند.

امروزه، احتمالاً به چند دلیل است که بیست و هشت کشور جهان امید به زندگی سالمی بیش‌ترازایالات متحدۀ امریکا دارند. بالاترین این امید در ژاپن دیده شده است که پنج سال بیش‌ترازامید به زندگی سالم در ایالات متحده است. ما چگونه می‌توانیم صاحب یک فرهنگ سالم با مؤلفه‌های سلامتی بیش‌ترشویم؟ بسیاری اعتقاد دارند که اگر ما این همه غیرفعال نبودیم، سالم‌تر می‌ماندیم. پژوهش‌های اصولی و قاعده‌مند در مورد ورزش و سلامت فیزیکی و جسمی با تمرکز بر مشغله‌های فکری از دهۀ 1950 آغاز شده است.

دکتر جرمی موریس اوّلین استاد پزشکی-اجتماعی در کالج پزشکی لندن بود که با کمک همکارانش اوّلین مطالعۀ رسمی و تجربی را در زمینۀ مقایسۀ سلامت قلب و عروق رانندگان اتوبوس‌های دوطبقه با شاگردان پارکابی این اتوبوس‌ها انجام داد. این مطالعۀ نتایج مهمی ارائه کرد و نشان داد که شاگرد رانندگان پارکابی اتوبوس از سلامت بیش‌تر و خطر بیماری‌های قلب وعروق کمتری برخوردارند. دلیل این سلامت هم ایستادن، راه رفتن و بالارفتن و پایین آمدن از پلکان اتوبوس دو طبقه در طول روز بود. این مطالعه، جرقۀ پژوهش‌های جدیدی را در حوزۀ تأثیرات ورزش بر سلامت زد.

تحقیقات نشان داده است که فعالیت‌های جسمی و بدنی انسان خطر زود مردن را کاهش می‌دهد. تخمین زده شده است که سالانۀ 250 هزار مرگ و میر در ایالات متحدۀ امریکا به دلیل ورزش نکردن اتفاق می‌افتد. در حقیقت چندین پژوهش سراسری در امریکا نشان داده است که نرخ مرگ و میر در این کشور در بین کسانی بالاست که فعالیت‌های بدنی کمتری دارند یا وضعیت قلب و عروق بدی دارند. این مطالعات فقط هشدار‌دهنده و اشاره گر بوده‌اند. در این مطالعات آزمایش‌های مرتبطی صورت نگرفته است.

یکی از این پژوهش‌ها که یازده سال به درازا کشیده، نشان داده است که در میان فارغ‌التحصیلان مرد میان سال دانشگاه هاروارد که در سال 1962 تحرک چندانی نداشته‌اند، آن‌ها که در طول مطالعه، شروع به ورزش‌هایی با شدت کم کرده‌اند 23 درصد مرگ و میر کمتری گزارش شده است.

اخیراً پژوهشی روی هفت هزار مرد و زن بیست و نه تا هفتاد و نه ساله صورت گرفته که نشان داده است افزایش میزان ورزش از کم تا متوسط به کاهش مرگ و میر ارتباط داشته است. کاهش خطر ابتلا به دیابت، سرطان، بیماری‌های رگ‌های کرونر قلب، فشار خون بالا، ورم مفاصل و بیماری‌های ناشی از چاقی همه با ورزش ارتباط دارند. یافته‌های مشابهی که برای مشکلات روانشناختی از جمله فشار عصبی و افسردگی در دست است همین رابطه را نشان می‌دهد. همۀ این مطالعات و یافته‌های آن‌ها نشان می‌دهد که ورزش موضوع مهمی است. در سال 1995، مرکز کنترل بیماری‌ها، راهنمای تازه‌ای منتشر کرد و از همۀ امریکاییان خواست:

هر انسان بالغی باید در هر روز از هفته به مدت سی دقیقه یا بیش‌تر ورزش‌های متوسط تا سخت انجام دهد. مطالعات نشان داده است که ورزش کردن الزاماً نباید در یک جلسه اتفاق بیفتد. انسان می‌تواند در طول روز جسته و گریخته ورزش کند و مجموع آن ورزش‌هاست که مفید است. هنوز میزان ورزش مورد بحث است؛ امّا حداقل ورزش منطقی پیشنهاد شده در حد سوزاندن 150 کیلوکالری در روز است. این میزان سوخت کالری با سی دقیقه راه رفتن یا باغبانی، یا پانزده دقیقه دویدن تأمین می‌شود.

دونا شالالا وزیر بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحدۀ امریکا در مقدمۀ گزارش خود خطوط اصلی سند راهنمای سلامت را با این گفته، خلاصه کرده است که قرار نیست مثل ورزشکارن حرفه‌ای ورزش کنیم تا از فواید ورزش بهره‌مند شویم. فعالیت‌های روزانه مانند راه رفتن، دوچرخه‌سواری یا حتی رسیدگی به باغچۀ خانه به مدت سی دقیقه در روز برای تأمین سلامت ما کافی است.

ورزش بسیاری از گذرگاه‌ها و مسیرهای زندگی ما از جمله زمینه‌های متابولیک، هورمونی، عصبی و حرکتی را تغییر می‌دهد و تقریباً برهر بافت موجود در بدن ما تأثیر می‌گذارد. در این گزارش که خود خلاصۀ پنج پژوهش است، اطلاعاتی در مورد ورزش در سطح ملّی ارائه شده است. نتیجۀ این گزارش این است که:

  • حدود 15 درصد بزرگسالان امریکایی به طور منظم ورزش می‌کنند (سه بار در هفته و هر بار به مدت بیست دقیقه).
  • حدود 22 درصد از بزرگسالان به طور منظم ورزش می‌کنند یعنی پنج روز در هفته و هر روز سی دقیقه.
  • حدود 25 درصد از بزرگسالان اصلاً ورزش نمی‌کنند.
  • ورزش بیش‌تردرمیان زنان رایج تر است تا مردان. بعد از زنان، سیاهپوستان، اسپانیایی‌تبارهای معروف به هیسپانیک بالاتر از سفیدپوستان قرار دارند. بزرگسالان هم بیش‌تراز جوانان ورزش می‌کند و ثروتمندان هم بیش‌تراز فقرا اهل ورزش هستند.
  • محبوب‌ترین ورزش پیاده‌روی و باغبانی به صورت رسیدگی به باغچه‌های خانه‌هاست.

یکی از دلایلی که در مطالعات ما امریکاییان این همه بی حرکت نشان داده می‌شوند آن است که ابزاراندازه‌گیری‌های ما نمی‌تواند همۀ تحرکات ورزش‌گونه را ثبت کند. این ابزار و نرم‌افزارهای اندازه گیری را کامرندان یقه سفید طراحی کرده‌اند. در نتیجه آن‌ها تحرکات در محل کارشان را ورزش نمی‌دانند. ورزش در نظر کارمندان عبارتست از فعالیت‌های بدنی خارج از محل کار. برای مثال، در مطالعات سال 1996 فعالیت‌های بدنی شامل ورزش‌های باشگاهی و تحرکات انتخاب‌شده برای این منظور بوده است. در آن مطالعه تحرکاتی از قبیل کارهای خانه، فعالیت‌هایی که در خانه انجام می‌شود و رفت و آمدها جزو ورزش به حساب نیامده‌اند. به همین دلیل به نظر می‌رسد بعضی از زن‌ها کمتر از مردان ورزش می‌کنند. ورزش‌های حرفه‌ای هم از قلم افتاده‌اند. برای همین است که هیسپانیک‌ها، سیاهان و طبقۀ کم درآمد چندان اهل ورزش به نظر نمی‌رسند.

اکثر این‌گونه افراد مشاغلی دارند که به استفاده از بازو و تحرک نیاز دارد. در نتیجه بعد از اتمام کار آن‌قدر خسته می‌شوند که نیرویی برای ورزش کردن ندارند. اطلاعات نشان می‌دهد که آن‌ها به ورزش نیاز دارند. حالا اگر ما آن‌ها را ترغیب به ورزش کنیم آیا آن‌ها بدون تغییر در برنامه‌های روزانه می‌توانند از ناحیۀ ورزش نفعی نصیب خود کنند؟ آیا پندار ورزش کردن برای این افراد می‌تواند پلاسیبویی قلمداد شود؟

اگرچه امروزه بسیاری از مردم دارای مشاغلی ایستا هستند که نیاز به تحرک ندارد، بعضی از مشاغل هم هستند که نیازمند تحرکات جسمانی فراوان است. کارکنان هتل که مسئول مرتب کردن و نظافت اتاق‌ها هستند، روزانه به طور متوسط پانزده اتاق را تمیز و مرتب می‌کنند. برای هر اتاق بین بیست تا سی دقیقه وقت می‌گذارند. در این مدت پیوسته در حال برداشتن، گذاشتن، جابه جا کردن و کشیدن اشیاء هستند.

پس کارکنان مأمور نظافت اتاق در هتل‌ها، خیلی بیش‌تر از یک جراح، ورزش می‌کنند و بیش‌تراز میزان مورد نیاز تحرک دارند. با وجود این، میزان تحرک، آمارهای توصیفی نشان می‌دهد که سلامت این کارکنان، که عمدتاً زن هم هستند، کمتر از سطح مطلوب است. این کارکنان گرفتار فشار خون، اضافه وزن، اضافه چربی، تجمع آب بیش از حد در بافت‌های بدن و چاقی در محل کمر و باسن هستند. همۀ این نشانه‌ها خبراز بیماری و کمبود سطح سلامت در این افراد می‌دهد.

کارکنان نظافت اتاق در هتل‌ها بدون تفکر جدّی معتقد نیستند که کار و ورزش آن‌ها توأمان و یکی است. آن‌ها کار و ورزش را دو فعالیت جداگانه می‌پندارند. پس اگر به ورزش ترغیب شوند شاید به سطوح بالاتری از ورزش دست پیدا کنند.

در سال 2007، وقتی من و علی کروم تصمیم گرفتیم روی این گروه مطالعه کنیم، باورداشتیم که این زنان کارشان را نوعی ورزش نمی‌پندارند. در ابتدای پژوهش ما، دو سوم آن‌ها می‌گفتند اصلاً به طور منظم ورزش نمی‌کنند. اگر ما می‌توانستیم نظر آن‌ها را در مورد میزان تحرک ضروری بدنشان که ورزش هم به حساب نمی‌آمد، تغییردهیم، آیا می‌توانستیم نفعی نصیب آن‌ها کنیم؟

ابتدا جویای سلامت کلی زنان شاغل در هتل‌ها و مأموران نظافت و مرتب کردن اتاق‌ها شدیم. چه رابطه‌ای بین تحرکات بدنی آن‌ها و سلامت واقعی‌شان وجود داشت؟ بعد پرسیدیم:«آیا این زنان خبر دارند که کارشان ورزش مورد نیازشان را تأمین می‌کند؟» هفت هتل حاضر شدند در این پژوهش به ما کمک کنند. از این هتل‌ها به طور تصادفی خواستیم یکی از این دو شرط را بپذیرند:

درگروهی که قرار بود از اهداف پژوهش ما اطلاع داشته باشند وهمان گروه آزمایشی بودند، به زنان گفتیم که کاری که صورت می‌دهند میزان ورزش کافی و تحرک مورد نیاز آن‌ها را تأمین می‌کند. فواید و منافع حاصله از ورزش را به داوطلبان توضیح دادیم و به آن‌ها گفتیم که شغل آن‌ها روزانه توصیه‌ها و پیشنهاد‌های وزارت بهداشت را برای برخورداری از یک زندگی فعال برآورده می‌کند. این توضیحات به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی نوشته و تسلیم آن‌ها شد. توضیحات بدون ذکر فرضیات ما همراه با تفسیر و معنا کردن برای داوطلبان بیان شد و در تابلوی اعلانات هتل‌ها و در محل تجمع آن‌ها نصب شد.

به داوطلبان گفته شد که مایلیم اطلاعاتی در مورد سلامت آن‌ها به دست بیاوریم تا بتوانیم راه‌های بهبود سطح سلامتی آن‌ها را بررسی کنیم. به آن‌ها گفتیم ما هم در ازای همکاری‌های آن‌ها اطلاعاتی در مورد پژوهشمان در موضوع سلامت و در باب خوشبختی و شادمانی در اختیار آن‌ها قرارخواهیم داد. آن‌ها متوجه نشدند که آن اطلاعات مرتبط با اندازه‌گیری‌های فیزیولوژیک است.

با گروه دوم که گروه کنترل بود، مشابه گروه اوّل رفتار شد. با این تفاوت که اطلاعاتی در مورد کار و ورزش در اختیار آن‌ها قرار ندادیم. البته بعداً در زمانی که دومین مرحلۀ اقدامات ما انجام شد این اطلاعات را در اختیار آن‌ها قرار دادیم.

داوطلبان در این آزمایش از سوی هتل استخدام شده بودند. شروع به آزمایش آن‌ها و اندازه‌گیری بعضی از شاخص‌های سلامت از جمله وزن و فشار خون آن‌ها کردیم. برای این که داوطلبان در گروه‌های متفاوت اطلاعات خود را مبادله نکنند، همۀ زنان در وضعیت مساوی قرار داده شدند. در مجموع هشتاد و چهار زن برای این آزمایش داوطلب شده بودند.

در یک جلسۀ یک ساعته و نیمه به همۀ داوطلبان گفتیم که علاقمند به مطالعۀ راه‌های بهبود سلامت و نشاط آن زنان شاغل در هتل هستیم. به هرکدام پرسشنامه‌ای دادیم تا پر کنند. وقتی زنان مشغول پر کردن پرسشنامه شدند، یکی یکی به اتاق دیگری برده شدند تا آزمایش‌های فیزیولوژیک روی آن‌ها انجام شد. بعد از آن برای گروه آزمایشی یک برنامۀ کوتاه نمایش دادیم و نشان دادیم چگونه کارشان مانند ورزش بدن‌سازی در باشگاه‌ها میزان تحرک کافی آن‌ها را هم در بر‌می‌گیرد. چهار هفته بعد برگشتیم تا اقدامات بعدی را دنبال کنیم. از داوطلبان پرسیدیم آیا در جریان مطالعات، رفتار واقعی‌شان تغییر کرده است یا نه. از داوطلبان پرسیده شد کارشان را در مقایسه با دیگر کارکنان چقدر متفاوت احساس می‌کنند.

کتاب‌های مرتبط

برخلاف عقربه‌ های ساعت

349,000 تومان
وزن 0.5 کیلوگرم
نام مولف

الن جین لانگر

نام مترجم

علی سلامی

سال انتشار

1403

نوبت چاپ

اول

تعداد صفحه

320

شابک

9786225923416

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *