بریده‌های کتاب

نقش افراد در شرکت‌های دانشگاه بنیان

شرکت‌های دانشگاه بنیان خود به خود شکل نمی‌گیرند، بلکه حاصل اقدامات ذی نفعان مختلفی هستند که تصمیم می‌گیرند فناوری ابداعی را در قالب یک شرکت جدید مورد بهره‌برداری قرار دهند. این فصل نقش افراد در فرایند شکل‌گیری شرکت‌های دانشگاه بنیان را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. بخش نخست فصل اهمیت مخترعان دانشگاهی را در خلق شرکت‌های دانشگاه بنیان مورد بحث قرار می‌دهد  صرف نظر اینکه مخترع، خود نیز کارآفرینی است که تلاش‌ها را به سمت راه‌اندازی شرکت هدایت می‌کند یا نه. بخش دوم فصل بین دو (یا سه) شکل اصلی شرکت‌های شرکت‌های دانشگاه را با توجه به نقش محوری افراد مختلف در راه‌اندازی این دست از شرکت‌ها ارائه می‌کند؛ شرکت‌های دانشگاه بنیانی که به وسیله‌ی خود مخترعان دانشگاهی تاسیس می‌شوند، شرکت‌های دانشگاه بنیانی که به وسیله‌ی کارآفرینان بیرونی تاسیس می‌شوند و شرکت‌های دانشگاهی بنیانی که با محوریت سرمایه‌گذاران ایجاد می‌شوند.
اگرچه کارآفرینان و سرمایه‌گذاران کنشگران مهمی هستند که فرایند شکل‌گیری شرکت‌های دانشگاه بنیان را به پیش می‌برند، و تقریباً نیمی از شرکت‌های دانشگاه بنیان توسط آنها تاسیس شده است، با این حال تقریباً همه‌ی تحقیقاتی که بروی نقش افراد را در شرکت‌های دانشگاه بنیان انجام شده است مخترعان دانشگاهی (به عبارتی کارآفرینان دانشگاهی) را در کانون توجه قرار داده‌اند. در همین راستا در ادامه‌ی فصل بروی عامل انسانی مخترع دانشگاهی که تلاش‌ها را به سمت راه‌اندازی شرکت سوق می‌دهد متمرکز خواهیم شد. در بخش سوم فصل به طور مشخص نقش مخترع دانشگاهی در تصمیم مربوط به راه‌اندازی شرکت‌های دانشگاه بنیان مورد را بررسی قرار خواهد گرفت. در بخش چهارم، تاثیر ویژگی‌ها و مشخصه‌های مخترعان دانشگاهی مختلف بر احتمال تشکیل شرکت‌های دانشگاه بنیان مورد بحث قرار می‌گیرد. به طور خاص نقش انگیزه‌ها و تجربه‌ی شخصی مخترع نوآور دانشگاهی در این تصمیم مورد بحث قرار می‌گیرد.

اهمیت مخترعان (نوآوران) علاقمند

مخترع نوآور یک فناوری دانشگاهی نقش مهمی را در تعیین اینکه آیا یک شرکت دانشگاه بنیان برای بهره‌گیری از نوآوری شکل خواهد گرفت یا نه، ایفا می‌کند. علاوه بر این زمانی که دیگر افراد از جمله کارآفرینان تصمیم به راه‌اندازی شرکت بگیرند نیز مخترعان نقش کلیدی ایفا می‌کنند. همان طور که در فصل شش مورد بررسی قرار گرفت، مرحله‌ی اولیه و ابتدایی بودن اغلب فناوری‌های دانشگاهی در کنار ضمنی بودن دانشی که این فناوری‌ها را شکل داده است، مشارکت و همراهی مخترع را در فرایند تاسیس و توسعه شرکت‌های دانشگاه بنیان اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. از این رو برای اینکه یک شرکت‌های دانشگاه بنیان شکل بگیرد، خواست و اراده مخترع در اصلی‌ترین سطح اهمیت قرار دارد. همان گونه که لیتا نلسن، رییس دفتر اعطای مجوز فناوری دانشگاه ام‌آی‌تی توضیح می‌دهد  ما وقتی شرکتی را راه‌اندازی می‌کنیم که اساتید دانشگاهی راه‌اندازی آن را بخواهند. این بدان معنا نیست که دانشگاهیان برای این کار می‌باید دانشگاه را رها کنند، در عوض می‌باید با انگیزه و اشتیاق به دیگر بخش‌ها از جمله فرایند تامین مالی آن هم کمک کنند. اگر مخترعان نخواهند، فناوری هم فراموش خواهد شد .
چندین مطالعه از نقش کلیدی مخترعان، به طور خاص علاقه و خواست ایشان در راه‌اندازی شرکت‌های دانشگاه بنیان حمایت نموده‌اند. شواهد یک پیمایش انجام شده از فعالیت شرکت‌های دانشگاه بنیان در انگلستان در طول زمان نشان می‌دهد که حضور مخترع-کارآفرین دانشگاهی در فرایند شکل‌گیری شرکت بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر این بلایر و هیچنز 1998 شکل‌گیری شرکت‌های دانشگاه بنیان را در طیفی از دانشگاه‌های انگلستان مورد بررسی قرار داده و دریافتند که تقریباً در همه‌ی موارد شرکت در زمانی شکل گرفته است که یک مخترع نوآور مشتاقانه خواهان تاسیس آن بوده است.

مخترع-کارآفرین، سرمایه‌گذاران و خریداران مجوز فناوری!

مخترع همه‌ی تلاش‌های لازم برای راه‌اندازی شرکت دانشگاه بنیان را بر دوش نمی‌کشد. در عوض، خلق این دست از شرکت‌ها به طور کلی به تلاش گروهی از افراد وابسته است؛ مخترعان فناوری شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور ، کارآفرینان بیرونی علاقمند به تاسیس شرکت‌هایی که مجوز نوآوری‌های دانشگاهی را از طریق دفاتر اعطای مجوز فناوری دریافت می‌کنند شرکت‌های دانشگاه بنیان خریدار محور و سرمایه گذارانی که فناوری و کارآفرینان را در دورهم جمع می‌کنند شرکت‌های دانشگاه بنیان سرمایه‌گذار محور . مثال‌های زیر را از یک شرکت دانشگاه بنیان فعال در حوزه‌ی زیست فناوری در نظر بگیرید. شرکت اول، جنتیک سیستم، یک شرکت دانشگاه بنیان خریدار محور بود که در دهه 1980بین دو فرد تجاری به نام دیوید و ایساک بلیچ و همکاری پرفسور روبرت نوینسکی برای بهره‌برداری از نوآوری‌های وی در حوزه زیست فناوری شکل گرفت. شرکت دوم هایبری تک، یک شرکت دانشگاه بنیان مخترع محور بود که در سال 1978 زمانی که دو فرد دانشگاهی در دانشگاه کالیفورنیا، به نام‌های نورمن بیرندورف و ایور رویستن با همکاری یک سرمایه‌گذار به نام بروک بایر، اقدام به راه‌اندازی شرکت نمودند. شرکت سوم زنومتریکس یک شرکت دانشگاه بنیان سرمایه محور بود، که به واسطه‌ی جستجوی شرکت گروه کاستل، به عنوان یک شرکت سرمایه‌گذاری، از تحقیقات اعضای هیات علمی دانشگاه و سپس شناسایی یک کارآفرین برای تشکیل شرکت بر مبنای تحقیقات مذکور بود.
این سه دسته از الگوهای عوامل انسانی در شکل‌گیری شرکت‌های دانشگاه بنیان به طور متداول با فراوانی نزدیک به هم هر کدام حدود 30 درصد از کل  در دانشگاه‌های مختلف به چشم می‌خورند. رابرت و مالون  1996 در بررسی خود از شرکت‌های دانشگاه بنیان ام‌آی‌تی بیان می‌کنند که تقریباً سهم هر یک از الگوی‌های شکل‌گیری شرکت‌های دانشگاه بنیان یک سوم است. شین و استوارت  2002 نیز در مطالعه‌ی خود از شرکت‌های دانشگاه بنیان بین سال‌های 1980 تا 1996 این موضوع را تایید می‌کنند.
اگرچه تحقیقات خیلی کمی در مورد تفاوت بین انواع شرکت‌های دانشگاه بنیان صورت گرفته است، برخی تحقیقات چند تفاوت را شناسایی نموده‌اند.

نخست آنکه شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور در شرایطی رواج بیشتری دارند که حمایت از مالکیت فکری چندان قوی نیست، نظیر شرایطی که حمایت پتنت در یک صنعت (به هردلیلی) به خوبی صورت نمی‌گیرد. همان گونه که در فصل شش توضیح داده شد، شرکت‌های دانشگاه بنیان اغلب زمانی برای تجاری‌سازی فناوری‌های دانشگاهی مورد استفاده قرار می‌گیرند که دانش لازم برای بهره‌برداری از نوآوری ضمنی بوده و به سادگی قابل انتقال به دیگران نباشد. در نتیجه، مشارکت مخترع برای توسعه فناوری ضروری بوده و لذا اعطای مجوز آن به دیگران بسیار دشوار می‌باشد. شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور، شکل رایج این دست از شرکت‌ها تحت شرایط مذکور هستند، زیرا کارآفرینان بیرونی با دشواری‌های مشابهی برای طرح‌ریزی شرکت بدون مشارکت مخترع مواجه خواهند بود.
علاوه بر این، زمانی که دانش ضمنی است، پتنت‌ها اثربخشی کمتری در حمایت از دانش دارند. این بدان معنا است که بازار برای فروش فناوری (به کارآفرینان بیرونی) در این شرایط تا حدودی ضعیف عمل می‌کند و این عمدتاً به دلیل مسائل و مشکلات افشاسازی است. وقتی که فروشنده‌ی یک فناوری نمی‌تواند مطمئن باشد دانشی که وی افشا می‌کند مورد حمایت واقع می‌گردد یا خیر، آنگاه برای افشا چگونگی کارکرد دانش خود، بی‌میل خواهد شد. در مواجه با این شرایط، خریدار هم تمایلی به خرید فناوری بدون افشا‌سازی نحوه‌ی کارکرد آن توسط فروشنده ندارد.
دوم آنکه، شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور بر خلاف دیگر انواع شرکت‌های دانشگاه بنیان، به احتمال زیاد در نزدیکی همان دانشگاهی راه‌اندازی می‌شوند که از آن بیرون آمدند. این نزدیکی جغرافیایی به مخترعان اجازه می‌دهد که رابطه‌ی استخدامی و همکاری خود را با دانشگاه حفظ کنند، شرایطی که برای شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور بسیار مهم است، در حالی که برای سایر انواع شرکت‌های دانشگاه بنیان  کارآفرین محور و سرمایه‌گذار محور  این موضوع اهمیتی ندارد. علاوه بر این، به علت آنکه شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور، نزدیک به دانشگاه قرار گرفته‌اند، این دست از شرکت‌ها به احتمال بیشتری نسبت به سایر انواع شرکت‌های دانشگاه بنیان از تسهیلات دانشگاهی برای توسعه‌ی فناوری‌های خود بهره بگیرند.
سوم آنکه، شرکت‌های دانشگاه بنیان کارآفرین محور و سرمایه‌گذار محور در شهرهای اصلی و مراکز فناوری رواج بیشتری دارند، جایی که مدیران فناوری و سرمایه‌گذاران متمرکز گشته‌اند. اگرچه هیج تحقیقی به طور مستقیم این بحث را مورد بررسی قرار نداده است، اما منطق حکم می‌کند فروش فناوری (نوآوری) از سوی دانشگاه به طور معمول در جایی که سرمایه‌گذاران و کارآفرینان بیرونی بیشتری حضور دارند، محتمل‌تر از مکانی باشد که این افراد در آنجا کمتر حضور دارند. در نتیجه، شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور بیشتر در مکان‌هایی شکل می‌گیرند که تعداد کمتری از کارآفرینان و سرمایه‌گذاران بیرونی در آنجا وجود دارند.
چهارم آنکه زمان بندی تاسیس شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور متفاوت از زمان بندی تاسیس دیگر انواع شرکت‌های دانشگاه بنیان است. شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور، اغلب در اوایل عمر فناوری دانشگاهی شکل می‌گیرند، بر خلاف شرکت‌های دانشگاه بنیان کارآفرین محور و سرمایه‌گذار محور که عمدتاً پس از توسعه‌ی و پختگی نسبی فناوری شکل می‌گیرند؛ جایی که تلاش زیادی برای کاربرد پتنت‌ها و مباحث تجاری‌سازی آن ضروری نباشد.
برخی شواهد تحقیقی نیز از این موضوع حمایت می‌کنند که زمان بندی شکل‌گیری شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور، زود‌تر از سایر انواع شرکت‌های دانشگاه بنیان است. رابرتز  1991b دریافت که 78 درصد از شرکت‌های دانشگاه بنیان که بر مبنای فناوری‌های ابداعی دانشگاه ام‌آی‌تی شکل گرفته‌اند، دارای انتقال فناوری بلافاصله پس تاسیس شرکت بوده‌اند و تنها در یک مورد زمان انتقال فناوری از دانشگاه به شرکت، پنج تا شش سال بعد از تاسیس شرکت بوده است. علاوه بر این داده‌هایی که شین از دفتر اعطای مجوز فناوری دانشگاه ام‌آی‌تی جمع‌آوری کرده است حاکی از آن است که شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور تمایل دارند که مجوز فناروی را پیش از انتشار پتنت دریافت کنند؛ این امر عمدتاً به آن دلیل است که مخترعان دارای اطلاعات خصوصی در مورد نوآوری‌های خود می‌باشند. بالعکس، شرکت‌های دانشگاه بنیان کارآفرین محور تمایل دارند که مجوز فناوری خود را پس از انتشار پتنت مرتبط با فناوری اخذ کنند، چرا که برای کارآفرینان بیرونی بررسی نقاط قوت حمایت مالکیت فکری نوآوری‌ها دشوار است.
پنجم آنکه شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور در مقایسه با دیگر انواع شرکت‌های دانشگاه بنیان به احتمال بیشتری توسط کارآفرینان پاره وقت تاسیس می‌شوند، چرا که اهداف شغلی و تعارض سیاست‌های دانشگاه اغلب مسیر تعامل نوآوران را با شرکت (پس از تاسیس) محدود می‌سازد. برای مثال رابرتز  1991b  تعداد 32 کارآفرین دانشگاهی که شرکت‌های دانشگاه بنیان را براساس فناوری‌های ابداعی خود تاسیس کرده بودند را با 93 کارآفرین دیگر مقایسه کرد، و دریافت که اعضای هیات علمی با احتمال بسیار بیشتری در مقایسه با دیگر کارآفرینان، شرکت‌های خود را بر مبنای کار پاره وقت راه‌اندازی کنند.
ششم آنکه، شرکت‌های دانشگاه بنیان کارآفرینان [بیرونی] محور، در دانشگاه‌هایی رایج‌تر هستند که تعداد بیشتری شرکت دانشگاه بنیان راه‌اندازی می‌کنند- دانشگاه‌هایی که از میانگین نرخ تأسیس شرکت‌های دانشگاه بنیان، بالاتر هستند. توضیح این موضوع ممکن است در طرز فکر مدیران دفتر اعطای مجوز فناوری دانشگاه‌های مذکور باشد. فرانکلین و دیگران  2001 در یک پیمایش از 56 دفتر اعطای مجوز در دانشگاه‌های انگلستان دریافتند که مدیران دفاتر اعطای مجوز فناوری در ده دانشگاه برتر به لحاظ خلق شرکت‌های دانشگاهی، به طور قابل توجهی نسبت به همتایان خود در دانشگاه‌های دیگر معتقدند که کارآفرینان بیرونی دارای مزیت‌های مختلفی از جمله امکانات مالی، تجربه کسب و کار، و شبکه‌های اجتماعی بوده و احتمال کمتری دارد که فاقد تعهد به فناوری یا سوء قصد از دارایی‌های (فکری) دانشگاه را داشته باشند.
بخش قابل توجهی از تحقیقات انجام شده پیرامون شرکت‌های دانشگاه بنیان به شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور در مقایسه با دو شکل دیگر شرکت‌های دانشگاه بنیان (کارآفرین محور و سرمایه‌گذار محور) اختصاص یافته است. لذا تنها اطلاعات مربوط به ویژگی‌های کارآفرینانی که شرکت‌های دانشگاه بنیان مخترع محور را راه‌اندازی می‌کنند در دسترس می‌باشد و ناگزیر ادامه فصل حاضر بروی این شکل از شرکت‌های دانشگاه بنیان متمرکز شده است.

شخصیت (تیپ) کارآفرینانه

برخی شواهد تحقیق نشان می‌دهد مخترعان شرکت‌های دانشگاه بنیان را راه‌اندازی می‌کنند چرا که آنها تیپ‌های کارآفرینانه‌ای هستند که همواره خواهان راه‌اندازی شرکت بوده و افرادی هستند که از نوآوری‌های خود به عنوان راهی برای دستیابی به اهداف کارآفرینانه بهره می‌گیرند. برای مثال، در یک مطالعه آماری بزرگ از 1397 نوآوری پتنت شده بین سال‌های 1980 تا 1996، شین و خورانا  2003  نشان داد که مخترعانی با تیپ شخصیتی کارآفرین با احتمال بیشتری نسبت به دیگر مخترعان، شرکت‌های جدیدی را برای بهره‌برداری از نوآوری‌های خود راه‌اندازی خواهند کرد.
علاوه بر این چندین مورد از تاسیس‌کنندگان شرکت‌های دانشگاهی در مصاحبه‌های خود با شین بیان کرده‌اند که تاسیس شرکت موضوعی بوده است که آنها در ذهن داشته و همواره به دنبال آن بوده‌اند. برای مثال وقتی از یکی از تاسیس‌کنندگان شرکت‌های دانشگاه بنیان فعال در حوزه‌ی زیست فناوری پرسیده شد که چرا شرکت را راه‌اندازی کرده است، وی بیان کرد که  من برای مدت طولانی علاقمند به راه‌اندازی یک شرکت بوده‌ام. درحالی که هنوز فارغ تحصیل نشده بودم در راه‌اندازی دو شرکت مشارکت داشتم. نمی‌دانم که چقدر این ویژگی درست است، اما فکر می‌کنم من دارای استعداد کارآفرینی هستم . برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

کتاب‌های مرتبط

کارآفرینی دانشگاهی شرکت‌‌های دانشگاه‌‌بنیان و خلق ثروت

300,000 تومان
وزن 1 کیلوگرم
نام مولف

اسکات شین

نام مترجم

رضا ملکی, محمد رسول الماسی‌فرد

شابک

9786008731719

تعداد صفحه

512

سال انتشار

1398

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

اول

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *