بخشی از کتاب فرآیند سرمایه گذاری خطر پذیر
مزایای سرمایهگذاری خطرپذیر
سرمایهگذاری خطرپذیر مزایای ملموسی برای شرکت و کارآفرینان مؤسس آن دارد. اول اینکه، تأمین مالی به این روش سرمایهای همیشگی مهیا میکند که نیاز به بازپرداخت ندارد و به پرداختهای منظم و زمانبندیشده در خلال ارتباط با شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر نیاز نیست. دوم، سرمایۀ اضافهشده، اعتبار شرکت را با افزایش سرمایۀ آن بالا میبرد، درنتیجه ارزش خالص دارایی آن ارتقا مییابد. این برای شرکت زمانی که بهدنبال تأمین مالی از بانک و یا قرارداد لیزینگ است، مهم است. بانکها و یا سایر مؤسسات مالی اغلب افزایش سرمایۀ شرکت را پیشنیازی برای دریافت منابع مالی بانکی قرار میدهند. سوم اینکه، تأمین مالی سرمایهگذاری خطرپذیر اغلب اعتبار شرکت را درمقابل مشتریان شرکت، تأمینکنندگان مواد، توزیعکنندگان، بانکها و دیگر مؤسسات مالی بهبود میبخشد. این اعتبار بر این فرض مبتنی است که سرمایهگذار خطرپذیر در انتخابهای خود بسیار گزینشی عمل میکند و تنها در شرکتهای با پتانسیل رشد بالا سرمایهگذاری میکند. ذینفعان شرکت میدانند که سرمایهگذار خطرپذیر تنها زمانی سود میکند که شرکت سرمایهپذیر همچنان به موفقیت خود ادامه دهد، و این بهعنوان یک تأیید اعتبار برای شرکت عمل میکند. چهارم، سرمایۀ ارائهشده توسط سرمایهگذاران خطرپذیر، شرکت را ملزم به پرداخت سود سهام تقسیمی نمیکند، بنابراین به بنیانگذاران شرکت این اطمینان را میدهد که میتوانند کسبوکار خود را بدون محدودیتهای عملیاتی اداره کنند. حضور سرمایهگذاران خطرپذیر تنها بهخاطر حصول اطمینان از این است که طرح کسبوکار ازپیش توافقشده، اجرایی شده باشد و به مسائل عملیاتی بهموقع و به روشی کارآمد پرداخته شود. این شرایط که بیانگر پیشفرض "استقلال بنیانگذار" است، در شرایطی که شرکتی عملکرد پایینی از خود نشان دهد، ممکن است مورد بازبینی قرار گیرد. در این شرایط، سرمایهگذاران خطرپذیر به بعضی از حقوق خود استناد میکنند تا به آنها اجازۀ اقدامات اصلاحی دهد. مزیت پنجم که کارآفرینان اغلب به آن اهمیت نمیدهند این است که سرمایهگذاران خطرپذیر از بنیانگذاران درخواست تضمین یا وثیقۀ شخصی ندارند. درنتیجه، داراییهای شخصی بنیانگذاران دستنخورده باقی میماند. در برخی مواقع، سرمایهگذاران خطرپذیر از مؤسسان درخواست مشارکت شخصی بهصورت نقدی دارند که این اتفاق ممکن است در طول تأمین مالی مرحلۀ بذر و یا راهاندازی رخ دهد و بعید است که در مراحل بعدی اتفاق افتد.
بحث درمورد برخی از کمکهای "ناملموس" که سرمایهگذاران خطرپذیر به شرکت میرسانند نیز حائز اهمیت است. این مشارکتهای غیرپولی بهخصوص برای شرکتهای جوان که بهدنبال رسیدن به پتانسیل خود در بازار و افزایش ارزش خود هستند، بهطور فزایندهای مهم هستند. سرمایهگذاران خطرپذیر بهعنوان مشاوران خارجی، خدمات بسیار ارزشمندی را به بنیانگذاران و شرکتهای آنها ارائه میدهند، و مانع این میشوند که شرکتها، چه جوان و چه بالغ، مرتکب اشتباهات تجاری پرهزینهای شوند. ماهیت فرایند ارزیابی موشکافانه- که کارآفرینان را ملزم به پاسخ به سؤالات متعدد، بازبینی برنامههای توسعۀ خود، و تجدیدنظر در پیشبینیهای مالی میکند- اغلب کارآفرینان را به در نظر گرفتن ریسکهای بالقوۀ کسبوکار و تدوین برنامههای پشتیبانی برای مقابله با آنها در آینده، مجبور میکند. بهعنوان بخشی از تعاملات روزانه با شرکتهای سرمایهپذیر، سرمایهگذاران خطرپذیر میتوانند دسترسی این شرکتها را به شبکۀ ارتباطی خود فراهم آورند. شبکهسازی اغلب بهعنوان یکی از ارزشمندترین ابزارها در "تقویت" شرکتها قلمداد میشود. این ارتباطات تجاری میتواند شامل شبکهای داخلی از متخصصان فنی، حسابداری، مالیاتی، و کارشناسان حقوقی و متخصصان وظیفهای (بهخصوص در زمینههای بازاریابی و تبلیغات) باشد. سرمایهگذاران خطرپذیر همچنین از طیف گستردهای از ارتباطات صنعتی برخوردارند. مشارکت یا ائتلافهای استراتژیک با شرکتهای بزرگ چندملیتی، دسترسی به دانش فنی و فناوریهای جدید و برنامههای پشتیبانی از کارکنان، همگی از طریق این ارتباطات دستیافتنی است. سرمایهگذاران خطرپذیر به توسعۀ یک تیم مدیریت قوی و متعهد همراه با یک چشمانداز بلندمدت اعتقاد دارند و علاقهمند به ساختن یک رهبر بازار هستند. درنتیجه، سرمایهگذاران خطرپذیر تضمین میدهند که شرکت بهترین استعدادهای موجود را در زمینههای کاربردی استخدام کرده و هیچ کمبودی در تیمهای مدیریت ارشد یا میانی وجود ندارد. در ضمن، این تیمهای مدیریت انگیزۀ مناسب را بهواسطۀ پاداشها و طرحهای اختیار خرید سهام مبتنی بر عملکرد میگیرند. درواقع، سرمایهگذاران خطرپذیر اغلب با بنیانگذاران برای ایجاد یک مجموعه سهام مخصوص تیم مدیریت موافق هستند.
آشکارترین و برجستهترین عیب پذیرش سرمایهگذاری خطرپذیر رقیق شدن مالکیت بنیانگذاران است. در حین مذاکرات، سرمایهگذاران خطرپذیر ارزش ورود به کسبوکار را تعیین میکنند و برمبنای سرمایۀ ارائهشده به شرکت، سهمی در مالکیت آن به دست میآورند. بنیانگذاران برای سرمایهگذار خطرپذیر فرصت کسب سود بالقوه یا بازدۀ تقریباً نامحدود از سرمایهگذاری خود را فراهم میکنند. این پتانسیل رشد نامحدود آن چیزی است که واقعاً به سرمایهگذاران خطرپذیر انگیزه میدهد و نیروی محرکۀ رفتار ریسکپذیر آنان است. بنیانگذارانی که شریک دیگری (مثلاً سرمایهگذاران خطرپذیر) برای کسبوکار خود نمیپذیرند، خود تنها کسانی هستند که به این پتانسیل رشد دست مییابند.
نقطهضعف دوم سرمایهگذاری خطرپذیر در ارتباط با اولی است، بدینصورت که در زمان فروش نهایی کسبوکار در آینده، پذیرش سرمایهگذاری خطرپذیر از بدهی گرانتر است. برای توضیح این نکته، بیایید فرض کنیم که دو شرکت وجود دارد: شرکت A و شرکت B. شرکت A از بدهی استفاده میکند، اما B تأمین مالی سرمایهگذار خطرپذیر را میپذیرد. ما میتوانیم فرض کنیم که هردو شکل تأمین مالی (بدهی درمقابل سهام) مقدار سرمایۀ یکسان و پتانسیل رشد مشابه برای شرکت فراهم میکنند. سرمایهگذار خطرپذیر 50 درصد از سهام مالکیت شرکت B را دریافت میکند. اگر فرض کنیم که ارزش نهایی هردو شرکت برابر یکصد میلیون دلار است، شرکت A فقط بهرۀ سرمایۀ قرضگرفتهشده را پرداخت میکند درحالیکه شرکت B درنهایت پنجاه میلیون دلار از ارزش را به سرمایهگذار خطرپذیر میسپارد. اگرچه این مثال بسیار سادهسازی شده است اما نشان میدهد که هزینۀ نهایی تأمین مالی سرمایهگذاری خطرپذیر بسیار بیشتر از هزینههای بدهی بانک است. سرمایهگذاران خطرپذیر استدلال میکنند که شرکت B قادر به تأمین مالی به روش دیگری نبوده، لذا رشد بهدستآمده در ارزش شرکت قابل تحقق نیست. آنها همچنین استدلال میکنند که از کمکهای عملی ارائهشده توسط سرمایهگذاری خطرپذیر ارزش قابلتوجهی بهدستآمده است. درمورد قرض گرفتن از بانکها، اینگونه کمکها عملاً وجود ندارد.
عیب سوم سرمایهگذاری در قالب سهام، از جهتگیری بلندمدت و ماهیت مبتنی بر شراکت آن ناشی میشود. قرارداد بین سرمایهگذاران خطرپذیر و کارآفرینان، فسخ زودرس این رابطه را قبل از رسیدن به خروج مطلوب پیشبینی نمیکند. درنتیجه، این مشارکت قطعی و غیرقابلفسخ است. درصورت بروز هرگونه اختلافنظر، مناقشه و تفاوت در دیدگاهها، این رابطه باید حتماً ادامه یابد. هرچند ممکن است که سرمایهگذاران خطرپذیر و کارآفرینان برای حلوفصل شرایط دشوار و غیرقابلتحمل از طریق مذاکره فرصت دوباره داشته باشند، هزینۀ نهایی این شرایط هم برای کارآفرین و هم برای سرمایهگذار خطرپذیر بسیار بالاست. برای کارآفرین به وقفههای عملیاتی، از دست رفتن فرصتهای بازار، و دادخواهی قانونی پرهزینه میانجامد؛ و برای سرمایهگذار خطرپذیر، منتهی به زیان جزئی و یا از دست رفتن کل سرمایهگذاری میشود.
دیگر نقطهضعف سرمایهگذاری خطرپذیر مربوط به ماهیت آن است. در شرایط خاص، سرمایهگذار خطرپذیر کنترل جزئی یا کامل یک کسبوکار را عهدهدار میشود. این اتفاق در دو حالت رخ میدهد: ضعف در عملکرد کسبوکار مشهود باشد و یا اینکه از بنیانگذار رفتار مجرمانه سر بزند. در چنین مواردی، یا سرمایهگذار خطرپذیر مسئولیتهای عملیاتی کسبوکار را بهعهده میگیرد و یا مشاوران خارجی برای انجام چنین کاری از جانب آنها منصوب میشوند.
آخرین عیب سرمایهگذاری خطرپذیر که اغلب دستکم گرفته میشود، تعهد زمانی است. تکمیل معاملۀ سرمایهگذاری خطرپذیر در هر جایی ممکن است بین شش تا نه ماه طول بکشد. در طی این زمان، سرمایهگذاران خواستههای زیادی از شرکتی که در جستجوی تأمین مالی است، دارند: انواع مستندات باید در طول این دوره آماده شوند (مثلاً یک طرح کسبوکار با تجدیدنظر چندباره در پیشبینیهای مالی) و جلسات بیشماری برای بحث درمورد اسناد آمادهشده و مذاکره روی تراکنش عملی باید برگزار شود. هزینۀ اضافی برای استخدام وکلا و مشاوران کسبوکار، فشار مالی بیشتری روی کسبوکاری که در پی سرمایه است، وارد میکند. شایعترین شکایتی که کارآفرینان ابراز کردهاند این است که سرمایهگذاران خطرپذیر وقت آنها را در ادارۀ کسبوکار هدر میدهند. هرچند که این سرمایهگذاری ممکن است از دید کارآفرینان ضروری به نظر برسد، هیچ تضمینی وجود ندارد که این ارتباط درنهایت به یک معامله ختم شود.
کتابهای مرتبط
فرآیند سرمایه گذاری خطر پذیر
211,000 تومانوزن | 1 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
دارک کلونوفسکی |
نام مترجم |
حسین فلاحی, دکتر سعید زرندی, سیاوش صالحی, محمد حلاجیان |
سال انتشار |
1395 |
نوبت چاپ |
اول |
تعداد صفحه |
343 |
شابک |
9786007127643 |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |