دیوید دیستنو، روانشناس اجتماعی، در سال ۲۰۲۱ کتابی با عنوان تحریکآمیز خداوند چگونه عمل میکند: علم نهفته در مزایای دین منتشر کرد. دیستنو در کتاب خود، پژوهشهای روانشناختی دربارۀ اثربخشی فعالیتهای معنوی مانند مراقبه (مدیتیشن)، دعا، اعتراف و آیینهای کفاره گناه را بررسی کرده است. اگرچه محققان شواهدی مبنی بر اینکه دعا برای تغییر نتایج در جهان کارساز است، مانند درمان سرطان در یک کودک، نیافتهاند، دیستنو کشف کرده که شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد انجام برخی فعالیتهای معنوی، منجر به بهبود حس بهزیستی میشود. این سازوکار اغلب شامل کاهش تمرکز بر خود و خودخواهی است که فرد را آماده میکند تا با چیزی فراتر از خویشتن ادغام شود یا پذیرای آن باشد. هنگامیکه جوامع بهصورت جمعی این فعالیتها را انجام میدهند و بهویژه زمانی که هماهنگ و همزمان حرکت میکنند، انسجام و اعتماد را افزایش میدهند؛ به این معنی که بیهنجاری و تنهایی را نیز کاهش میدهند.
نگاه به این شش فعالیت میتواند به ما کمک کند تا دریابیم که با درهمتنیدن کاملتر زندگیمان با دستیاران دیجیتال، چه چیزهای زیادی را از دست دادهایم. این فعالیتها ما را به راههایی برای بهبود زندگی خودمان و همچنین زندگی کودکان و نوجوانان راهنمایی میکنند. اینها فعالیتهایی هستند که همه ما، چه مذهبی باشیم چه نباشیم، میتوانیم برای شکوفایی و ارتباط در عصر پریشانی و تفرقه انجام دهیم. درواقع، شاید اهمیت این فعالیتها برای کسانی که مذهبی نیستند و در یک جامعۀ مبتنی بر ایمان با این فعالیتها مواجهه ندارند، بسیار بیشتر باشد.
١. تقدیس مشترک
دورکیم استدلال کرد که انسان خردمند را میتوان بهراحتی انسان دوسطحی نامید، زیرا ما در دو سطح بسیار متفاوت وجود داریم. ما بیشتر زندگی خود را بهعنوان افرادی در پی منافع خودمان میگذرانیم. او این قلمرو را دنیوی/عُرفی نامید به معنای دنیای معمولی روزمره که در آن بسیار نگران ثروت، سلامتی و شهرت خود هستیم. ولی دورکیم نشان داد که تقریباً همه جوامع، مناسک و رفتارهای جمعی را برای کشاندن «موقتی» مردم «به بالا» به قلمرو مقدس ایجاد کردهاند، جایی که «خود» محو و علایق جمعی غالب میشوند. تصور کنید مسیحیانی که هر یکشنبه در کلیسا باهم سرود مذهبی میخوانند؛ مسلمانانی که به دور کعبه در مکه طواف میکنند؛ یا فعالان حقوق مدنی در حال خواندن شعارها در حین راهپیمایی. شواهدی مبنی بر اینکه این دو سطح برای همه، حتی خارج از یک بستر مذهبی قابلدسترسی است، در نحوه استفاده هواداران تیمهای ورزشی از فنهای مشابه برای پیوند با یکدیگر قبل از بازی [قابلمشاهده است]؛ مانند گردهماییهای روحیهبخش، خواندن سرودهای تیمی و تحریک مشترک آگاهی (معمولاً به کمک الکل)، همراه با انواع آیینهای شبهمذهبی، خرافات و نشانهای بدنی. هیجانانگیز است که یکی از هزاران هواداری باشید که پس از هر گل یا پیروزی، در یک ورزشگاه، همگی یکصدا شعار میدهند و شادی میکنند. دورکیم این حالت از اتحاد پرانرژی را جوشوخروش جمعی نامید.
این یکی از بینشهای بنیادین جامعهشناسی است: جوامع قوی هرگاه مردم گرد هم جمع شوند و ارتباط برقرار کنند، به شکل جادویی ظاهر نمیشوند. قویترین و رضایتبخشترین جوامع زمانی به وجود میآیند که نیرویی مردم را از این سطح پایینتر بالا میکشد تا تجربیات قدرتمند جمعی را داشته باشند. آنها باهم و در همان زمان وارد قلمرو مقدس میشوند. هنگامیکه به سطح عرفی/دنیوی بازمیگردند (که لازم است اکثر اوقات را برای رسیدگی به ضروریات زندگی در آن بگذرانند) در نتیجۀ زمانی که باهم در قلمرو مقدس گذراندهاند، از اعتماد و محبت بیشتری نسبت به یکدیگر برخوردارند. آنها همچنین شادتر هستند و نرخ خودکشی پایینتری دارند. در مقابل، شبکههای گذرای کاربران بیجسم که بهطور ناهمزمان تعامل میکنند، نمیتوانند همان انسجام جوامع انسانی از زمانهای بسیار دور را داشته باشند. احتمال شکوفایی افرادی که فقط در شبکهها (و نه جوامع) زندگی میکنند کمتر است.
ادیان برای اینکه پیروان خود را قادر به تجارب جمعی کنند، زمانهای خاص (مانند شنبه [برای یهودیان]، یا اعیاد مذهبی)، مکانها (زیارتگاهها، کلیساها، معابد) و اشیاء (صلیب، انجیل، قرآن) را مقدس مشخص میکنند. همه اینها از دنیای عرفی/دنیوی جدا هستند؛ مؤمنان باید آنها را از بیحرمتی محافظت کنند. کلمه عبری برای تقدس (קדוש) بهصورت تحتاللفظی به معنای کنار گذاشته شده یا جدا شده است.
ولی وقتی زندگی اجتماعی مجازی میشود و همه از طریق صفحهنمایش تعامل میکنند چه اتفاقی میافتد؟ همهچیز در یک حالت مبهم و تمایزنایافته فرومیپاشد. هیچ فضای توافقی وجود ندارد - حداقل نه از نوعی که برای ذهنهای انسانی که برای حرکت در سه بُعد سیاره زمین تکامل یافتهاند، واقعی به نظر برسد. در دنیای مجازی، هیچ تقویم روزانه، هفتگی یا سالانهای وجود ندارد که زمانهای مجاز و غیرمجاز برای انجام کارها را تعیین کند. هیچچیز هرگز تعطیل نمیشود، بنابراین همه بر اساس برنامه خود عمل میکنند.
بهطور خلاصه، هیچ ساختاربندی توافقی برای زمان، مکان، یا اشیاء وجود ندارد که مردم بتوانند با استفاده از برنامهریزی کهن خود برای دستیابی به تقدس، جوامع مذهبی یا شبهمذهبی ایجاد کنند. همهچیز همیشه و بدون زحمت یا با کمترین زحمت برای همه در دسترس است. روز شنبه یا اعیاد مذهبی مفهومی ندارند. همهچیز عرفی/دنیوی است. زندگی در جهانی با بیهنجاری ساختاریافته، نوجوانان را در برابر جذب آنلاین به جنبشهای سیاسی رادیکال که وضوح اخلاقی و یک جامعه اخلاقی ارائه میدهند، آسیبپذیرتر میکند و در نتیجه، آنها را بیشتر از جوامع حضوریشان دور میکند.
بازگشت به ریتمهای طبیعی زندگی همچون نوایی دلنشین، روح و روانمان را نوازش میدهد. این هماهنگی با ضرباهنگ تقویم و جامعه، باغی سرشار از سلامت و نشاط برای ما و فرزندانمان میپرورد. تصور کنید حضور در معابد معنویت، جایی که قلبها همنوا میتپند، یا پیوستن به گروههایی که چون شمعهای فروزان، راه خیر را روشن میکنند. خلق آیینهای خانوادگی، همچون شنبۀ دیجیتال - روزی که صفحههای نمایش خاموش و چراغ گفتگوهای رودررو روشن میشود - و برپایی جشنهایی که چون رنگینکمانی از شادی، خانوادهها را گرد هم میآورد، بخشی از این هماهنگی است. این تلاشها، همچون قلمموی هنرمندی چیرهدست، معنای ازدسترفتۀ زمان و مکان را بر بوم زندگیمان بازمیآفریند و ما را بهسوی آیندهای سرشار از معنا و ارتباط رهنمون میسازد.
٢. تنیافتگی
تقدس زمان و مکان، بستری برای شکلگیری مناسک فراهم میآورد؛ مناسکی که جسم را به حرکت وامیدارد. گرچه دعا و مراقبه میتوانند در سکون و سکوت انجام شوند، ادیان غالباً حرکاتی نمادین را تجویز میکنند که عمل عبادی را متمایز و پرمعنا میسازند. این حرکات، چون زبانی مشترک، در ادیان گوناگون جلوه میکنند: زانو زدن مسیحیان، سجده مسلمانان به سوی مکه، چرخش صوفیان، و داون یهودیان که آمیزهای است از دعای بلند و جنبش خاص بدن. آواز و رقص جمعی، دروازههای قلب را به روی همنوعان و خالق میگشاید. دیستنو خاطرنشان میکند که حرکات هماهنگ در آیینهای مذهبی، علاوه بر رواج گسترده، روشی تجربهشده برای تقویت حس اشتراک، همانندی و اعتماد است. این همنوایی جسمانی، گروهی ناهمگون را به وحدتی یکپارچه بدل میکند، گویی که همه در یک کالبد واحد ذوب شدهاند.
هرکس که طعم مجازی شدن مراسم را در دوران همهگیری کووید چشیده باشد - چه در قالب یک جشن عروسی، آیین تشییع جنازه، یا مراسم مذهبی بر بستر زوم - به خوبی از خسران عظیم این دگرگونی آگاه است. انسان در مسیر تکامل خود، مذهب را در پیوند با حضور فیزیکی و حرکت جمعی درک کرده است. اما انقلاب دیجیتال، همچون بازسیمکشی گستردهای در زندگی بشر، حرکات فیزیکی هماهنگ - و در واقع هر نوع جنبش جسمانی - را به حاشیه راند. این روند با اعمال قرنطینههای ناشی از کووید، شتابی مضاعف گرفت و فاصلۀ ما را از تجربه حضور فیزیکی در مناسک و آیینها بیش از پیش افزایش داد.
در میان تمام فعالیتهای جسمانی که انسانها را به هم پیوند میدهد، شاید هیچیک به اندازۀ غذا خوردن مشترک اهمیت نداشته باشد. اکثر جشنهای بزرگ و آیینهای گذار، حول محور یک ضیافت یا دستکم یک وعده غذایی مشترک میچرخند، اغلب با خوراکیهایی که ویژه آن روز یا مناسبت خاص تهیه شدهاند. تصور کنید در یک خانواده آمریکایی، کسی در روز شکرگزاری اعلام کند که گرسنه است و میخواهد سهم خود از بوقلمون، مخلفات و سس کرنبری را برداشته و یک ساعت پیش از شام رسمی، به تنهایی در اتاقی دیگر صرف کند. چنین رفتاری کاملاً نامتعارف و ناخوشایند به نظر میرسد، زیرا جوهره این مراسم در گرد هم آمدن خانواده و دوستان و صرف غذا به صورت جمعی نهفته است. این سنت، یکی از رایجترین رسوم بشری است: افرادی که با هم نان میشکنند، پیوندی عمیق مییابند. عمل ساده غذا خوردن مشترک، بهویژه از یک ظرف یا سفره، این پیوند را تقویت کرده و احتمال تعارض را کاهش میدهد. این تجربه مشترک، خلأیی است که دنیای مجازی، حتی با پیشرفتهترین فناوریهای واقعیت مجازی (VR)، هرگز قادر به پر کردن آن نخواهد بود.
تجربیات معنوی عمیقاً با حرکت و نزدیکی فیزیکی بدنها پیوند خوردهاند. وقتی این تجربیات به صفحهنمایش و فضای منزوی اتاقخواب محدود میشوند، مدارهای عصبی که طی قرنها با تمرینات معنوی همتکامل یافتهاند، فرصت فعال شدن نمییابند. این امر، ورود به قلمرو مقدسی که دورکیم از آن سخن میگوید را به مراتب دشوارتر میسازد. برای زندگی سالمتر، باید به دنبال مشارکت بیشتر در رویدادهای جمعی حضوری بود، بهویژه آنهایی که حس هدفمندی والا یا اخلاقی را القا میکنند و شامل حرکات هماهنگ میشوند. نمونههای بارز این رویدادها را میتوان در مراسم مذهبی یا کنسرتهای زنده هنرمندانی با طرفداران پرشور یافت. این نکته بهخصوص در دوران پساکووید اهمیت مییابد. بسیاری از ما از تغییر عادتهایی که در طول همهگیری شکل گرفتهاند، سود خواهیم برد. کنار گذاشتن گزینه به ظاهر راحتتر ارتباط از راه دور و بازگشت به تعاملات حضوری، میتواند گامی مؤثر در جهت بهبود کیفیت زندگی و تجربیات معنویمان باشد. این تغییر رویکرد، نه تنها به تقویت پیوندهای اجتماعی میانجامد، بلکه میتواند به بازیابی بُعد مهمی از انسانیت ما کمک کند که در دنیای دیجیتال کمرنگ شده است.
ورزشها دقیقاً معنوی نیستند، ولی انجام دادن آنها به برخی از اجزای کلیدی معنویت برای پیوند دادن افراد به یکدیگر بستگی دارد؛ مانند حرکت بدنی هماهنگ جمعی و جشنهای گروهی. تحقیقات بهطور مداوم نشان میدهد که نوجوانانی که ورزشهای تیمی انجام میدهند، شادتر از کسانی هستند که ورزش نمیکنند. انسانها تنیافته هستند؛ یک زندگی مبتنی بر تلفن همراه نیست. صفحههای نمایش باعث میشوند فراموش کنیم که بدن فیزیکی ما مهم است.
٣. سکوت، سکون و تمرکز
در طول فعالیتهای معنوی، بدنها همیشه در حال حرکت نیستند. برخی از فعالیتها از سکون استفاده میکنند، اگرچه حتی سکون نیز ازنظر فیزیکی شدید است. سنتهای مراقبه (مدیتیشن) نحوه نشستن، تنفس و تجسم بدن را تجویز میکنند. بودا «راه هشتگانه شریف» را برای رسیدن به روشنگری دنبال کرد. عنصر هشتم که با همه عناصر دیگر تعامل دارد، صمادی است که اغلب بهعنوان جذب مراقبهای ترجمه میشود. ذهن بدون تمرین، مانند یک میمون جستوخیز کننده به اینسو و آنسو میپرد. با زندگیهای چندصفحهای و چندوظیفهایمان، میمون حتی با شدت بیشتری میپرد، همانطور که پسرخواندۀ یوهان هری اینگونه بود. یکی از آموزههای اساسی بودا این است که میتوانیم ذهن خود را آموزش دهیم. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
نسل زد، نسل نگران
430,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
جاناتان هایت |
نام مترجم |
علی سلامی |
شابک |
9786225923423 |
تعداد صفحه |
391 |
سال انتشار |
1403 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
رقعی |
نوع جلد |
شومیز |