بریده‌های کتاب

ظرفیت‏ سازی

ظرفیت‏ سازی

«ظرفیت‏ سازی» به یکی از موضوعات تکراری در ادبیات نهادی، دستورالعمل‏ های اداره ‏های دولتی، سازمان‏ه ای بین ‏المللی و سازمان‏ های غیردولتی بدل شده است.

بااین حال، به رغم افزایش اهمیت آن، یک تعریف ساده، واضح و موردقبول همگانی از مفهوم «ظرفیت‏ سازی» وجود ندارد.

«ظرفیت» عبارت است از: توانایی افراد و سازمان‏ها یا واحدهای سازمانی برای انجام کارها به طور مؤثر، کارآمد و پایدار. «ظرفیت‏ سازی» فرایندی مبتنی بر تقویت توانایی افراد، سازمان‏ها و سیستم‏ها، برای انجام پایدار وظایف اصلی و تداوم بهسازی و توسعه درطول زمان است.

این توافق عمومی وجود دارد که ظرفیت‏ سازی جامعه، موتور توسعه انسانی است و در مواجهه با بحران‏های اقتصادی، آب‏وهوایی و مواد غذایی امروز، ظرفیت‏ سازی دولتی و اجتماعی، برای طراحی و اجرای راهبردهایی که موجب به حداقل رساندن تأثیرات این بحران‏ها و دست یابی به پیشرفت پایدار می‏شود، اقدامی حیاتی است.
ظرفیت‏ سازی (زمانی که توسعه پایدار در دستور کار است) ‏ از توانمندسازی مردم برای درک تمام پتانسیل خودشان آغاز می‏شود. اما ظاهراً سرگردانی پیرامون درک دقیق ابعاد این اصطلاح، همزمان با توسعه توجه به آن، افزایش یافته است. ظرفیت‏ سازی، ‏اصولاً، به هرگونه تلاش برای آموزش به کسی برای انجام کاری، یا انجام بهتر وظایف اطلاق می‏شود. درعین حال، می‏تواند ایجاد مؤسسات جدید یا تقویت نهادهای موجود هم باشد.

بسیاری، ظرفیت‏ سازی را تمرکز بر آموزش و تربیت نیروی انسانی می‏دانند، درحالی‏که بعضی، در نگاهی فراتر، آن را بهسازی حقوق فردی، وسیله حصول و آزادی معنی می‏کنند.
ظرفیت‏ سازی درواقع، شامل همه موارد فوق است. فرایندی است که ازطریق آن، افراد، سازمان‏ها و جوامع، برای تعیین و دست یابی به اهداف توسعه خود درطول زمان، قدرت و توانمندی به دست می‏آورند.

ظرفیت‏ سازی
ظرفیت‏ سازی برپایه شش اصل استوار است:

  1. اصل پراگماتیسم: مهم است برپایه آنچه وجود دارد، بسازیم؛ به این معنی که ضروری است هسته‏ای از شایستگی وجود داشته باشد که بتوان آن را بهبود بخشید؛ نه ایده آلی برای دست یابی به آن.
  2. اصل روش: ظرفیت‏ سازییک هدف غائی در نظر گرفته نمی شود و برای تأثیر، نیاز به زمان دارد.
  3. اصل مشارکت: ‏ظرفیت‏ سازی باید با مشارکت مستقیم افراد یا سازمان‏های مربوط انجام شود.
  4. اصل چند بعدی: ‏ظرفیت‏ سازی، ازمنظر سیستمی، ‏می‏تواند و باید در سه سطح مختلف به کار گرفته شود: سطح فردی، سطح سازمانی و سطح رابطه ای و نهادی.
  5. اصل زیست‏ محیطی: اولاً به عنوان عامل شایسته‏سازی (مثبت یا منفی) درمورد امکان ظرفیت سازی ذی نفعان و دوماً، به عنوان عنصری که می‏توان از آن برای تحول (سطح نهادی فوق الذکر) استفاده کرد.
  6. اصل انعطاف پذیری و ظرفیت انطباق در زمینه‏های مختلف: هیچ «فرمول جادویی» برای ظرفیت‏ سازی وجود ندارد. رویکردهای مختلف فعلی محصول بسیاری از استراتژی‏ها، روش‏ها و منابع متمرکز بر تغییر ذهنیت‏هاست، مانند توسعه مهارت‏های فنی خاص و تبادل دانش و مهارت.

اهمیت و سهم ظرفیت‏ سازی جامعه برای دست یابی به گردشگری پایدار

در دوران کنونی، ‏ظرفیت‏ سازی جامعه، به عنوان ابزار برجستۀ استراتژی توسعۀ گردشگری، به رسمیت شناخته شده است. این ابزار اگر به درستی اجرا شود، ‏می‏تواند در توسعه و آبادانی جامعه نقش بسزایی داشته باشد.

به منظور ایجاد راهبردهای موفق جدید، درزمینۀ ایجاد ظرفیت گردشگری جوامع، لازم است مسائل مشکل ‏ساز موجود را بررسی و تصویر روشنی از وضعیت فعلی ظرفیت‏های اجتماعی و تمامی ظرفیت‏های مرتبط با توسعۀ گردشگری در منطقۀ خاص ارائه کرد. ‏ظرفیت‏ سازی جامعه نه تنها گامی به منظور ایجاد یک صنعت گردشگری پایدار است، بلکه عنصری ضروری برای توسعۀ کلی جامعه به شمار می‏رود.

توسعۀ گردشگری و ایجاد ظرفیت در جوامعی که گردشگری برای آنها یک فرصت اجتماعی به شمار ‏می‏رود، به شدت مرتبط است و نیاز به هماهنگی دارد. مهم این واقعیت است که برنامه‏ های ظرفیت‏ سازی به جوامع کمک ‏می‏کند تا توانایی خود را در فرایند تصمیم‏گیری درزمینۀ گردشگری افزایش دهند، نه اینکه در زمین بازی خود، تماشاگر باشند. کشورهای درحال توسعه و مناطق پیرامونی، به ویژه مناطق روستایی، بیشتر از ظرفیت‏ سازی جامعه بهره‏مند ‏می‏شوند.

آنها مشارکت جامعه در توسعۀ گردشگری را صورت‏بندی ‏می‏کنند و ازطریق ظرفیت‏ سازی، ابزارهایی را به دست ‏می‏آورند که آنها را قادر ‏می‏سازد تا این کار را انجام دهند.
گردشگری در کشور ما، پتانسیل کاملی از سه گانۀ «خورشید، دریا و فرهنگ» را داراست و در پویایی اقتصادی کشور، اهمیت استراتژیک دارد. نباید نادیده گرفت که امروزه، گردشگری یک فعالیت متشکل ساز است و ازطریق پیوند با دیگر کشورها، به یک بعد اقتصادی جدید تبدیل می شود. گردشگری یک ابزار انسجام اجتماعی-اقتصادی و یک عامل یکپارچگی فرهنگی درمیان مردم است. صنعت گردشگری علاوه بر این مزایا، ازلحاظ ثبات منطقه‏ای و امنیت عمومی، زمینه‏ساز تشویق گفتگو و همکاری و مشارکت مطلوب متقابل توسعۀ منطقه‏ای دو طرف ‏است. این تشریک تنها با توسعۀ مدل‏هایی که بتواند هویت، اصالت و کیفیت گردشگری را حفظ و تضمین کند، هم در ارتباط با جنبه‏های اجتماعی مشترک میان اقوام کشور و هم ویژگی‏های خاص هر فرهنگی که در یک منطقۀ خاص وجود دارد، حفظ ‏می‏شود.

توانمندسازی

اصطلاح «توانمندسازی» در متون مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی استفاده می‏شود و متناسب با ویژگی هر رشته، تعاریف و تفاسیر متفاوتی برای آن به کار می‏رود. قابلیت‏های فردی، خودکفایی، کنترل، اعتمادبه نفس، انتخاب شخصی، زندگی مطابق با ارزش‏های شخصی، توانایی مبارزه برای حقوق فردی، استقلال، توانایی تصمیم‏گیری، آزاد بودن، بیداری و… برخی از معانی توانمندسازی اند. توانمندسازی ارزشی ذاتی است که ریشه در نظام ارزشی و اعتقادات محلی دارد. توانمندسازی در سطح فردی و جمعی، و اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی است؛ بنابراین آن را یک فرایند و یا یک پی‏آمد تلقی می‏کنند.
درزمینۀ توسعۀ گردشگری، توانمندسازی به صورت «فرآیندی چندبعدی» ‏نگریسته می‏شود که برای جامعه‏ها (اغلب با به کارگیری تخصص‏های بیرونی) یک فرایند مشورتی فراهم می‏کند. این فرایند، فرصت یادگیری و انتخاب، توانایی تصمیم‏گیری، قابلیت اجرا/ به کارگیری این تصمیمات، پذیرش مسئولیت این تصمیمات و اقدامات و پیامدهای آنها را میسر می‏سازد. توانمندسازی برای جامعه‏ های گردشگرپذیر معمولاً نیازمند تغییرات اجتماعی و نهادی است تا امکان جابه جایی قدرت (برای اطمینان از تغییرات مناسب) فراهم شود. این تغییرات باید به طور همزمان، در سه سطح: کلان، میانه و خرد، روی دهد. روشن است که مناسبات مشترک فعالیت‏های سطوح مختلف موجب مشکلاتی در اجرا و افزایش توانمندی در سطح محلی می‏شود.

برای توانمندسازی، بسته به زمینۀ موضوع، تعریف‏های گوناگون ارائه می‏شود. ازمنظر واژه‏پردازی، توانمندسازی با واژۀ قدرت مرتبط است. این مفهوم، مشتمل بر توسعۀ قدرت موجود و یا به دست آوردن آن است. مردم می‏کوشند خودشان (یا با کمک دیگران) کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند. وجهی که قرار است توانمند شود به فرایند و تلاش برای به دست آوردن درجۀ نسبی توانایی تأثیرگذاری بر جهان مربوط است.

بحث درمورد توانمندسازی، معمولاً به فعالیت‏های مرتبط با توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محدود می‏شود. تحول روابط قدرت مستلزم مداخله در این ابعاد و سطوح مختلف است. بنابراین توانمندسازی در ابعاد مختلف، قابل بررسی است:

توانمندسازی اقتصادی: توانمندسازی اقتصادی به دنبال این اطمینان است که افراد مهارت‏های لازم، توانایی، منابع برای دسترسی به درآمد کافی و معیشت امن و پایدار را دارند.
توانمندسازی انسانی و اجتماعی: توانمندسازی یک فرایند اجتماعی چندبعدی است که به مردم کمک می‏کند زندگی خود را کنترل کنند. فرایندی که قدرت (یعنی توانایی اجرا) را برای استفاده در زندگی شخصی، جوامع و اجتماع، ازطریق توانایی انجام دادن مسائلی که آنها را مهم تلقی می‏کنند، در مردم، تقویت می‏کند.
توانمندسازی سیاسی: قابلیت تحلیل، سازماندهی و بسیج نیرو و نتیجۀ عمل جمعی موردنیاز برای تغییر جمعی است. اغلب به یک رویکرد مبتنی بر قوانین و مقررات مربوط به توانمندسازی شهروندان برای کسب حقوق و امتیازات آنها مربوط می‏شود.
توانمندسازی فرهنگی: عبارت است از تعریف مجدد قوانین و هنجارها و تجدید فعالیت‏های فرهنگی و نمادین. توانمندسازی ممکن است با استفاده از فرهنگ (به عنوان نقطۀ ورود) بر حقوق اقلیت تمرکز داشته باشد.
توانمندسازی ارتباطی: فراتر از مفهوم توانمندسازی فردی یا جمعی است و شامل در نظر گرفتن اهمیت افراد (یا گروه‏ها)، توسعۀ توانایی مذاکره و ماهیت روابط با سایر نهادهاست.

برخی نیز فقط دیدگاه ابزارگرایانه درمورد توانمندسازی را در نظر می‏گیرند و بر اهمیت فرایند، تمرکز بیشتری دارند. ازسوی دیگر، کسانی که یک رویکرد تحول‏گرایانه را دنبال می‏کنند، این پرسش برایشان وجود دارد که مشارکت صرف، بدون توجه به نتیجه، چگونه توانمندسازی تلقی می‏شود. به هرصورت، این تمایز (فرایند و پیامد) دارای مفاهیم عملی است. تأکید بر فرایند، موجب تمرکز بر ظرفیت‏ سازی سازمانی یا افزایش مشارکت گروه‏های قبلاً حذف شده در طراحی، مدیریت و ارزیابی فعالیت‏های توسعه می‏شود. تأکید بر پیامدها منجر به تمرکز بر بهبود اقتصادی و افزایش دسترسی به منابع (اقتصادی) است‏.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *