بریده‌های کتاب

خانه‌های عشایری

اغلب جامعه کوچ‌نشین امروزی ایران را ایلات و عشایر نیمه‌کوچنده و رمه‌گردان تشکیل می‌دهند. این گروه‌ها حداقل در یک نقطه دارای سکونتگاه دائمی در روستاها و بعضاً شهرها هستند. گروه‌های کوچ‌نشین در ایران (اعم از تمام‌کوچنده، نیمه‌کوچنده و رمه‌گردان) در برخی اوقات سال در انواع مساکن غیرثابت ساکن می‌شوند. از الزامات زندگی کوچ‌نشینی تغییر مکان مداوم بین قلمروهای ییلاقی، قشلاقی و میان‌بندهاست. لذا قابلیت جابه‌جایی یکی از خصوصیات خانه در نزد کوچ‌نشینان است. چادر اصلی‌ترین مسکنی است که کوچ‌نشینان از آن استفاده می‌کنند. البته استفاده از انواع آلونک و کپر و همچنین پدیده‌های طبیعی همانند شکاف کوه به‌عنوان سرپناه و مسکن موقت در بین کوچ‌نشینان رواج دارد.
از انواع چادرهای کوچ‌نشینان می‌توان به سیاه‌چادر، چادرهای نمدی (اُبه‌ای) و چادرهای برزنتی اشاره کرد. محل برپایی چادر خانواده‌های کوچ‌نشین ثابت بوده در هر فصل خانواده‌‌ها در یک نقطه مشخص در داخل قلمرو طایفه، چادرهای خود را برپا می‌کنند. محل برپایی چادر با سنگ‌چین روی زمین، دیواره‌های کوتاه سنگ‌چین (عمدتاً خشکه‌چین و گاه با ملات در یک ضلع یا سه ضلع چادر)، مصطبه سنگ‌چین (سکوی برپایی چادر) یا روش‌هایی دیگر مشخص می‌شود.


● سیاه‌چادر


مسکن متحرک اکثر کوچ‌نشینان ایران سیاه‌چادر است. سیاه‌چادر خانه‌ای متحرک است که از پوشش بافته‌شده از موی بز، تیرک‌ها و بعضاً چیت تشکیل می‌شود. ابعاد، بخش‌های مختلف، نحوه برپایی، شکل سیاه‌‌چادر و تقسیم‌بندی‌های داخل سیاه‌چادر در مناطق مختلف کشور تفاوت‌هایی با هم دارد اما نقطه مشترک تمامی آنها استفاده از موی بز در بافت سیاه‌چادر است. مردان موی بزها را چیده و زنان و دختران کرک آن را با دقت جدا کرده (وجود کرک موجب بید زدن می‌شود) و می‌ریسند. سپس نخ‌های به‌دست‌آمده را در قطعاتی مستطیل‌شکل به عرض 40 الی 60 سانتی‌متر و طول بین 6 تا 15 متر (بستگی به طول چادر) بر روی دارهایی زمینی می‌بافند. این قطعات مستطیل‌شکل را لَت یا تخته می‌نامند. سپس لت‌ها از درازا به‌هم دوخته می‌شوند. همچنین در لبه سیاه‌چادر قلاب‌هایی برای اتصال طناب‌ها تعبیه می‌شود. بافته بزرگ حاصل از دوختن لت‌ها، پوشش سقف و بخشی از دیواره چادر کوچ‌نشینان را تشکیل می‌دهد که به‌صورت عام این بافته پوششی را سیاه‌چادر می‌نامند. این بافته پوششی اغلب به‌وسیله تیرک‌های چوبی برپا شده سپس با طناب‌ و میخ از چند جهت به زمین محکم می‌شوند. بزرگی و کوچکی سیاه‌چادر به جایگاه اجتماعی سرپرست خانواده، تعداد نفرات خانواده و وضعیت اقتصادی خانواده بستگی دارد.

خانه‌های عشایری

کوچ‌نشینان سیاه‌چادر را در زبان و گویش‌های خود به نام‌های مختلفی می‌شناسند:
کرد (شمال آذربایجان غربی)← گُون کرد (کرمانشاه و ایلام)← رَش مال (سیاه‌خانه) / دَوآر
کرد (خراسان)← کویین لک ← دوآر یا سیامال (سیاه‌خانه)
لُر کوچک ← دوآر بختیاری، کهگیلویه، بویراحمد، ممسنی و... ← بُهُون
قشقایی ← قره‌چادر / بُهُون ایلات منطقه کرمان (افشار، بچاقچی و...) ← پلاس
سنگسری ← گُوت بلوچ ← گِدام
عرب خمسه ← لَتَف یا سِتِر تالش ← پارو - پوری


● چادرهای نمدی (اُبه‌ای):


ایلات شاهسون و ارسباران در شمال غرب کشور و همچنین ترکمن‌های نیمه‌کوچ‌نشین در شمال ‌شرق کشور، از چادرهای نمدی استفاده می‌کنند. چادرهای نمدی یا مساکن اُبه‌ای شکلی نیم‌کره‌ای داشته و جنس پوشش آنها از نمد سفید (کرم) رنگ است که بر روی داربست چوبی مدور برپا می‌شود.
ترکمن‌ها ← اُوی و گوت تُکمه شاهسون‌ها ← آلاچیق و کومه


● چادرهای برزنتی:


امروزه در بسیاری نقاط چادرهای برزنتی جای سیاه‌چادرها را در بین عشایر گرفته است. چادرهای برزنتی در برابر باران مقاوم نبوده و کوچ‌نشینان برای جلوگیری از ورود باران به این چادرهای ناهمگون برزنتی، از پلاستیک استفاده می‌کنند. چادرهای برزنتی عایق حرارتی خوبی نیز نیستند. فقط قیمت نسبتاً پایین، امکان دسترسی و تهیه ساده در کمترین زمان و همچنین سبک بودن در مقایسه با انواع چادرهای سنتی، موجب رواج استفاده از آن شده است.


خانه‌های روستایی


روستانشینی سبکی از زندگی یک‌جانشینی است و در این سبک زندگی از خانه‌های ثابت برای استقرار افراد استفاده می‌شود. در تعیین محل جغرافیایی روستا و معماری خانه‌های روستایی‌ در مناطق مختلف ایران عوامل بسیار متنوعی دخیل‌اند. عوامل توپوگرافی و ویژگی‌های اقلیمی منطقه همانند شرایط آب‌وهوایی، گستره تغییرات دمای محیط در طول سال، میزان بارش سالیانه و رطوبت محیط، جهت باد غالب، جهت تابش خورشید، در کنار مواردی همچون دسترسی به منابع آبی، دسترسی به راه‌های ارتباطی، نوع فعالیت اقتصادی روستا، فاصله با مزارع، باغات و محیط‌های تولیدی و همچنین امنیت و مسائل مرتبط با آن در تعیین موقعیت جغرافیایی روستا، نحوه پراکنش خانه‌های و بافت روستا و همچنین ساختار معماری خانه‌ها تأثیرگذارند.
بافت روستایی در ایران را می‌توان در اشکال روستاهای مجتمع، روستاهای مجتمع و پلکانی و روستاهای نیمه‌پراکنده دسته‌بندی کرد. در اغلب مناطق ایران خانه‌های روستایی به‌صورت متراکم و در کنار هم بنا شده‌اند که این روستاها در دسته روستاهای مجتمع قرار می‌گیرند و البته در مناطق با امنیت شکننده روستاها شکل قلعه‌ای به خود می‌گیرند و با دیواری دفاعی محافظت می‌شوند. در مناطق کوهستانی اغلب شاهد بافت فشرده خانه‌های روستایی در دامنه‌ای شیب‌دار و به‌صورت پلکانی هستیم که عموماً با توجه به اقلیم سرد کوهستانی این روستاها در دامنه‌های رو به خورشید (دامنه جنوبی) شکل گرفته‌اند تا در طول روز بیشترین بهره‌ را از گرما و نور خورشید ببرند. این روستاها در دسته روستاهای مجتمع و پلکانی دسته‌بندی می‌شوند. ماسوله، سر آقاسید و اورامان تخت از جمله این روستاها هستند. در مناطق پرباران و مرطوب شمال کشور، خانه‌ها در قالب محله‌های کوچک و با فاصله نسبت به هم و پراکنده شکل گرفته‌اند که در دسته روستاهای نیمه‌پراکنده قرار می‌گیرند.
سبک معماری خانه‌های روستایی و مصالح به‌کاررفته در آنها تحت‌تأثیر عواملی است همچون اقلیم منطقه، جایگاه اجتماعی افراد، قدرت اقتصادی خانواده، تعداد نفرات خانواده، نوع فعالیت یا فعالیت‌های اقتصادی و فضاهای موردنیاز برای این فعالیت‌ها (همانند انبار محصول، انبار علوفه و غذای حیوانات، انبار ذخیره فضولات و سوخت زمستانی، انبار ابزار، طویله و محل شیردوشی، محل قرارگیری تنور و پخت نان، محلی برای برپا کردن دار قالی و...)، آداب، سنت‌ها و باورهای دینی هر منطقه.
همان‌گونه که عنوان شد زندگی روستایی با طبیعت و اقلیم هر منطقه رابطه‌ای بسیار نزدیک داشته و این ارتباط با طبیعت در سبک معماری و استفاده از مصالح بومی در بناهای روستایی نمودی بیرونی دارد. خاک (خشت، گل، کلوخ، چینه گلی)، سنگ، گچ، آهک و چوب مهم‌ترین این مصالح بوم‌آورد در ساخت سنتی خانه‌های روستایی ایران هستند که همگی از طبیعت به‌دست آمده و پس از تخریب نیز بازگشت‌پذیر به طبیعت بوده و کمترین تأثیر منفی در محیط زیست را از خود برجای می‌گذارند. بوم‌آورد بودن مصالح یکی از اصول معماری سنتی ایران است (پیرنیا، 1390: 31) و همچنان در بسیاری از روستاها دیده می‌شود. به‌طورکلی می‌توان روستاهای ایران را در قالب پنج اقلیم دسته‌بندی کرد:
1. سرد و کوهستانی (زاگرس)
2. گرم و خشک (مرکز و نوار شرقی)
3. گرم و مرطوب (سواحل شمالی خلیج‌فارس و دریای عمان)
4. گرم جنوبی (جنوب کرمان، فارس و خوزستان)
5. معتدل و مرطوب (سواحل جنوبی دریای کاسپین)
اغلب روستاهای واقع در ارتفاعات رشته‌کوه زاگرس (بخش‌هایی از آذربایجان، کردستان، همدان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد تا شمال خوزستان) و بخش‌هایی از البرز دارای طبیعت کوهستانی هستند و اغلب تابستان‌هایی معتدل و زمستان‌هایی سرد و نسبتاً طولانی دارند. با توجه به اقلیم سرد مناطق کوهستانی، روستاهای این مناطق برروی دامنه‌های جنوبی واقع شده‌اند تا در طول روز بیشترین بهره را از گرما و نور خورشید بگیرند. در مناطق کوهستانی زاگرس، روستاها دارای بافتی متراکم و فشرده‌اند تا دیوارها کمترین سطح تماس با هوای آزاد و درنتیجه کمترین تبادل حرارتی ممکن را با فضای آزاد داشته باشند. شیب زمین موجب شده تا شاهد خانه‌هایی دوطبقه و بافتی پلکانی در این مناطق باشیم. با توجه به ساختار سنگی زمین در رشته‌کوه زاگرس، استفاده از لاشه‌سنگ در خانه‌سازی این مناطق رایج است (خشکه‌چین یا با ملات). در برخی مناطق، به‌خصوص نواحی کم‌ارتفاع و کوهپایه‌ای که تابستان‌هایی گرم دارند، خشت جای سنگ را در ساخت دیوار خانه‌های روستایی می‌گیرد. خشت عایق حرارتی مناسبی برای جلوگیری از تبادل حرارتی داخل و بیرون خانه است. اغلب روستاهای نوار غربی سقف‌های مسطح تیر چوبی با پوششی از کاه‌گل دارند (اضافه کردن کاه به گل مانع ترک خوردن آن می‌شود) که هرساله پیش از بارش زمستانی، اندود کاه‌گل سقف برای حفاظت از نفوذ رطوبت با غلتک سنگی (بوم‌غلتون) یا چوبی کوبیده می‌شود. در سال‌های اخیر در بسیاری از روستاها پوشش‌های غیربومی (عایق رطوبتی) یا ایزوگام (یکی از نام‌های متعدد تجاری) جایگزین کاه‌گل شده است.
بخش‌های عمده‌ای از مناطق مرکزی و نوار شرقی، مناطقی بیابانی با اقلیمی گرم و خشک هستند (خراسان، سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد، اصفهان و...). این مناطق تابستان‌هایی بسیار گرم و خشک و زمستانی‌هایی سرد دارند. با توجه به کمبود بارش و محدودیت منابع آبی در این مناطق، روستاها پیرامون چشمه‌ها و قنات‌ها شکل گرفته‌اند و دسترسی به آب از اهمیت بسیاری در این مناطق برخوردار است. روستاهای مناطق گرم و خشک بافتی متراکم و فشرده با کوچه‌هایی باریک دارند تا بیشترین سایه ممکن را ایجاد کنند. این مناطق براثر انرژی گرمایی ناشی از تابش خورشید، روزهایی به‌شدت گرم و شب‌هایی به‌شدت سرد دارند. لذا در این مناطق استفاده از خشت و گل در ساخت خانه‌های روستایی کاربرد بسیار فراوانی دارد. خانه‌های روستاهای این مناطق با دیوارهای خشتی و ضخیم بنا می‌شوند. خشت دارای ظرفیت حرارتی نسبتاً بالایی است و درنتیجه کمترین تبادل حرارتی بین محیط داخل و بیرون را در طول روز و شب دارد. از سوی دیگر، ضریب رسانش حرارتی متوسط خشت (مقاومت حرارتی متوسط) موجب می‌شود تا مقدار انرژی حرارتی منتقل‌شده توسط آن کم ‌باشد. ذخیره انرژی حرارتی در خشت و تأخیر در انتقال آن (به‌علت ظرفیت حرارتی بالا) و همچنین میزان کم انرژی حرارتی منتقل‌شده توسط دیوار خشتی (به‌علت مقاومت حرارتی بالا) و البته چگالی آن موجب می‌شود تا دیوارهای خشتی عایق حرارتی مناسبی برای کنترل دمای محیط داخل خانه و جلوگیری از تأثیر تغییرات شدید دمای محیط بیرون در آن باشند. به‌عبارت ساده‌تر، دیوارهای خشتی در طول روز، انرژی حرارتی ناشی از تابش خورشید را کمتر به داخل منتقل کرده و اجازه گرم شدن شدید محیط داخل را نمی‌دهند و برعکس در طول شب که دمای محیط بیرون به‌شدت افت می‌کند نیز از اتلاف انرژی گرمایی داخل به بیرون و سرد شدن محیط داخل ممانعت به‌عمل می‌آورند و درنتیجه از نوسان شدید دمای داخل محیط کاسته می‌شود. در برخی مناطق، خانه‌ها در عمقی پایین‌تر از سطح زمین احداث می‌شوند و وجود سرداب در زیر خانه یکی از شیوه‌های معمول در ساخت خانه‌های روستایی است. در نواحی بیابانی و گرم، اتاق‌هایی برای اقامت در فصل گرم سال پشت به خورشید و اتاق‌هایی برای اقامت در فصول سرد سال رو به خورشید (آفتاب‌گیر) ساخته می‌شوند و جهت باد غالب نیز در ساخت خانه‌ها موردتوجه قرار می‌گیرد. استفاده از بادگیر (ساده تک‌چشمه یا پیشرفته با چند چشمه) برای ایجاد هوای خنک در داخل بنا نیز در برخی روستاها دیده می‌شود. عموماً هوای واردشده از طریق بادگیر به حوضچه آب هدایت می‌شود تا تهویه‌ای خنک در داخل بنا تولید کند. در روستاهای نوار شرقی استفاده از طاق (طاق خشتی یا آجری) و سقف‌های گنبدی در معماری مناطق روستایی بسیار رایج است. سقف‌های گنبدی سطح تماس بیشتری با باد داشته و درنتیجه سریع‌تر خنک می‌شوند و از سوی دیگر همواره بخشی از سقف در سایه قرار می‌گیرد و درنتیجه حرارت کمتری جذب می‌کند. اتاق‌های با پلان مربع با سقفی گنبدی و اتاق‌های با پلان مستطیل با سقف طاقی مسقف می‌شوند.
نوار جنوبی کشور در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان و جزایر جنوبی و پهنه دشتی جنوب ایران، تابستان‌هایی بسیار گرم و مرطوب (در نوار ساحلی) و زمستان‌هایی معتدل دارند. در این مناطق استفاده از خشت، سنگ و در برخی مناطق ساحلی سنگ‌های مرجانی متخلخل (ظرفیت حرارتی کم) در دیواره خانه‌های روستایی رواج دارد که هوای خنک داخل خانه را تضمین می‌کند. استفاده از رنگ سفید یا روشن در نمای خانه‌ها نیز موجب بازتابش نور خورشید و جذب کمتر حرارت می‌شود. ایجاد تهویه در روستاها و شهرهای مجاور دریا، به‌وسیله بادگیر انجام می‌پذیرد و به‌این‌ترتیب با استفاده از نسیم دریا، محیط خانه خنک می‌شود. البته به‌علت رطوبت هوا (و برخلاف مناطق مرکزی) در مناطق ساحلی هوای واردشده از طریق بادگیر به حوضچه آب منتقل نمی‌شود. در خانه‌های روستایی و شهری نوار جنوبی شاهد وجود رواقی دورتادور حیاط مرکزی هستیم که با ایجاد سایه، میزان حرارت رسیده به محیط اتاق‌ها را کاهش می‌دهد و همچنین در هنگام باران از نفوذ آب به داخل ساختمان جلوگیری می‌کند.
نوار شمالی کشور (گیلان، مازندران و بخش‌هایی از گلستان) اقلیمی معتدل و مرطوب با پوشش جنگلی متراکم دارد. نوار ساحلی شمال کشور تابستان‌هایی گرم و زمستان‌هایی نسبتاً معتدل دارد و میزان رطوبت در این مناطق بالاست. روستاهای این مناطق عموماً بافتی نیمه‌پراکنده دارند و بسیاری از خانه‌ها در مزرعه و با فاصله‌ای زیاد از سایر خانه‌ها بنا شده‌اند. رطوبت زیاد محیط باعث شده است تا خانه‌های روستایی با فاصله و به‌صورت پراکنده یا نیمه‌پراکنده احداث شوند و بدین وسیله امکان گردش هوا در اطراف خانه‌ها فراهم شده و درنتیجه مقداری از رطوبت هوا (به‌خصوص در مصالح ساختمانی همانند چوب) کاهش یابد. با عنایت به پوشش جنگلی این مناطق‌، بخش عمده‌ای از مصالح ساخت خانه‌های روستایی از چوب و پوشال درختان تأمین می‌شود. در اقلیم پرباران و مرطوب نوار شمالی -به‌خصوص در مناطق دشتی- برای جلوگیری از نفوذ رطوبت به داخل خانه، خانه‌های روستایی بر روی سکویی از کنده درختان، سنگ یا سایر مصالح و در ارتفاعی بالاتر از سطح زمین بنا می‌شوند. ارتفاع گرفتن از سطح زمین و دوطبقه بودن خانه امکان استفاده از جریان هوا را هم برای تهویه و خنک کردن فضای داخلی و همچنین به‌منظور خشک نگه داشتن سازه (و جلوگیری از پوسیدگی مصالح) فراهم می‌آورد. استفاده از ایوان‌های عریض و سرپوشیده برای جلوگیری از نفوذ باران به داخل بنا و همچنین استراحت و انجام برخی فعالیت‌های اقتصادی در برخی اوقات سال از خصوصیات خانه‌های روستایی در سواحل دریای کاسپین است. خانه‌های روستایی مناطق پرباران سقفی شیب‌دار یا شیروانی دارند تا با سهولت امکان تخلیه سریع آب باران فراهم آید. معمولاً این بام‌ها را در جهت بادهای غالب تا ارتفاع پایین‌تری ادامه می‌دهند تا از ورود کج باران جلوگیری شود. در ساخت سقف‌های شیب‌دار و سقف‌های شیروانی خانه‌های روستایی نوار شمالی کشور از گالی (نوعی گیاه مردابی) (سقف‌های گالی‌پوش)، کولش (دسته‌های ساقه برنج)، لت (تخته‌هایی از چوب سخت درختان) یا سفال و امروزه انواع متنوعی از دیگر پوشش‌ها (ورقه‌های حلبی، ایرانیت و...) استفاده می‌شود. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

کتاب‌های مرتبط

آشنایی با فرهنگ و اقوام و ایران زمین

211,000 تومان
وزن 0.7 کیلوگرم
نام مولف

علی چراغی

شابک

9786227239959

تعداد صفحه

280

سال انتشار

1401

نوبت چاپ

اول

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *