رهبری هدایتگر: رهبر هدایتگر کسی است که میتواند بهسرعت نقاط قوت، ضعف و انگیزههای گروه خود را تشخیص دهد تا آنها را در پیشرفت یاری دهد. این نوع رهبری با تعیین پروژههای چالشبرانگیز، به اعضای گروه، در رشد کردن و تعیین اهداف هوشمندانه و دریافت بازخوردهای منظم، یاری میرساند. سبک رهبری هدایتگر یکی از مفیدترین سبکها برای کارمندان و مدیران کارمندان است. متأسفانه، این سبک بهدلیل اینکه زمان بیشتری را، نسبتبه سایر سبکهای رهبری، میبرد، دارای کارایی کمی است.
برای مثال: یک مدیر فروش، حسابداران خود را برای یک جلسه فرامیخواند تا درمورد اطلاعات مربوط به سهماهه قبل بحث کنند. آنها جلسه را با ارزیابی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای مربوط به عملکرد گروه شروع میکنند و سپس مدیر، اعضای گروه ویژه را، برای عملکرد استثنایی و دستیابی به اهداف بالا مشخص میکند. سرانجام، مدیر با اعلام یک رقابت برای سهماهه بعدی جلسه را خاتمه میدهد و به افراد بخش فروش، برای دستیابی به اهدافشان، انگیزه میدهد.
رهبری فرهمند: رهبر فرهمند توانایی بالایی در هموار کردن راه پیشرفت، با الهام بخشیدن به کارمندان و جلب اعتماد آنها برای ایدههای جدید، در دورههای تغییر را دارد. یک رهبر فرهمند همچنین قادر به ایجاد یک پیوند بینسازمانی نیز هست. وی تلاش میکنند تا در نشستهای مشترک بین کارمندان، اعتمادبهنفس را تقویت کنند. این نوع رهبری بهویژه برای سازمانهای کوچک و در حال رشد سریع یا سازمانهای بزرگتر که تغییر و تحولات ساختار را تجربه میکنند مفید است.
برای مثال: معلم، یک گروه را برای کمک به دانشآموزانی که دچار اضطراب و مسائل خارج از مدرسه هستند استخدام میکند. هدف گروه این است که به دانشآموزان کمک کند تا تمرکز و موفقیت بیشتری در مدرسه داشته باشند. معلم روشهای موردآزمایش را توسعه داد تا اعضای گروه بتوانند راههای متعدد را برای کمک سریع و کارامد به دانشآموزان بیابند.
رهبری خدمتگزار: رهبران خدمتگزار با یک طرز فکر مردمی زندگی میکنند و معتقدند زمانی اعضای گروه از کار خود رضایت دارند که در سازمان مؤثر واقع شوند و بتوانند محصولات عالی تولید کنند. لذا به همین دلیل است که تمایل دارند تا احترام بیشتری به آنان گذاشته شود. رهبری خدمتگزار یک شیوه عالی رهبری برای سازمانها با هر اندازهای است، اما عمدتاً در سازمانهای غیرانتفاعی رواج دارد. این نوع رهبران توانایی ویژهای در ایجاد روحیه در کارمندان و کمک به مردم، درخصوص عهدهدار شدن دوباره کار خود، دارند.
برای مثال: یک مدیر توسعه محصول، ماهانه میزبان جلسات رودررو با همه کارمندان است تا اگر کارمندان نگرانی، سؤال یا افکاری درمورد بهبود یا استفاده از محصول دارند بیان کنند. این زمان بهمنظور برطرفسازی نیازها و کمک به کسانی است که از محصولات استفاده میکنند.
رهبری اقتدارگرایانه: این نوع سبک رهبری، اقتدارگرایانه نامیده میشود، زیرا رهبر کسی است که کاملاً روی نتایج و کارایی متمرکز است. آنها معمولاً بهتنهایی و یا همراه یک گروه کوچک قابلاعتماد تصمیم میگیرند و انتظار دارند کارمندان آنچه را از آنها خواستهشده دقیقاً انجام دهند. از این رهبران میتوان بهعنوان فرمانده نظامی نام برد. این سبک رهبری میتواند برای سازمانها با ساختار انعطافناپذیر و یا صنایع سنگین مفید باشد. همچنین، در هنگام استفاده از کارمندانی که به نظارت زیاد احتیاج دارند نیز مفید است، بهعنوان نمونه کارمندانی که تجربه کمی دارند. بااینحال، این سبک رهبری میتواند بروز خلاقیت را خنثی کند و باعث شود کارمندان احساس محدودیت کنند.
برای مثال: جراح قبل از عمل، قوانین و فرایندهای عمل را بادقت برای هر یک از اعضای کمککننده در اتاق عمل بازگو میکند. او میخواهد اطمینان حاصل کند همه، انتظارات را بهطور واضح میدانند و هر عمل را با دقت دنبال میکند تا جراحی با موفقیت انجام شود.
رهبری آزادیخواهانه: این سبک رهبری درمقابل رهبری اقتدارگرایانه قرار دارد و بیشتر تمرکز آن، بر واگذاری بسیاری از تصمیمات به اعضای گروه و داشتن نظارتی ناچیز است. ازآنجاکه رهبر آزادیخواه زمان خود را برای مدیریت کارمندان صرف نمیکند، معمولاً زمان بیشتری را برای سایر پروژهها دارد. مدیران، این سبک رهبری را هنگامی اتخاذ میکنند که اعضای گروه، آموزشدیده و باتجربه باشند و به نظارت کمی نیاز داشته باشند، اگرچه ممکن است این سبک باعث کاهش بهرهوری شود، در زمانهایی که کارکنان در فهم انتظارات رهبر دچار مشکل شوند و یا بعضی از آنها نیاز به انگیزاننده داشته باشند.
برای مثال: کیشا، هنگام خوشآمدگویی، به کارمندان جدید توضیح میدهد که مهندسان وی میتوانند برنامه کاری خودشان را، بهعنوان یک گروه، تعیین کنند تا همچنانکه در حال پیشرفت و رسیدن به اهداف هستند، در یادگیری و مشارکت در پروژههایی که علاقهمند هستند و خارج از گروه هست نیز آزاد باشند.
رهبری دموکراتیک: سبک رهبری دموکراتیک (سبک مشارکتی نیز نامیده میشود) ترکیبی از انواع سبکهای آزادیخواه و اقتدارگرایانه است. رهبر دموکراتیک کسی است که قبل از تصمیمگیری، نظرات و بازخوردهای گروه خود را در نظر میگیرد و ازآنجاکه اعضای گروه احساس میکنند که صدای آنها شنیده میشود و مشارکتهای آنها اهمیت دارد، اغلب بیشتر مشارکت کرده و درنتیجه، رضایت بیشتری از محل کار خود خواهند داشت. ازآنجاکه این نوع رهبری دارای بحث و مشارکت میباشد برای سازمانهایی که تمرکزشان بر خلاقیت و نوآوری است، یک سبک عالی محسوب میشود.
برای مثال: جک، بهعنوان مدیر فروشگاه، اعضای بااستعداد و متخصص را که به آنها اعتماد دارد استخدام میکند. جک هنگام تصمیمگیری درمورد فروشگاه و طراحی کف، بهعنوان تعدیلکننده نهایی گروه عمل میکند تا با ایدههای آنها بهپیش برود. او برای پاسخ به سؤالات و تکمیل راهکارهای پیشرفت تیمش آنجاست.
رهبری اقدام سریع: این سبک رهبری یکی از بهترین سبکها برای حصول نتیجه در کوتاهمدت است. این رهبران متمرکز بر عملکرد افراد هستند؛ آنها غالباً استانداردهای بالایی را تعیین میکنند و اعضای گروه را مسئول رسیدن به آن هدف میدانند. این سبک رهبری انگیزاننده و کمککننده به اعضای تیمش در مواقعی که نیاز به انرژی و محرک دارند میباشد. این سبک مناسبترین گزینه برای اعضای یک گروه که نیاز به مربی و بازخورد دارند نمیباشد.
برای مثال: رهبر یک جلسه هفتگی را تشکیل میدهد، درحالیکه هدف از تشکیل جلسه را شرح نداده است و برای افزایش کارایی مدت جلسه را به 15 دقیقه تغییر داده و فقط موارد جدید را بازگو کرده است.
رهبری تحولی: سبک رهبری تحولی شبیه رهبری هدایتگر است، زیرا هر دو بر ارتباطات روشن، تعیین هدف و افزایش انگیزه کارکنان تمرکز دارند، اما این سبک، بیشتر انرژی را بهجای میل به اهداف فردی، صرف رسیدن به اهداف سازمانی میکند. ازآنجاکه این رهبر بیشتر زمان خود را معطوف به اهداف بزرگ سازمانی میکند، این سبک بهترین شیوه برای تیمهایی است که بدون نظارت دائم میتوانند بسیاری از کارهای واگذارشده را انجام دهند.
برای مثال: رینا برای مدیریت بخش بازاریابی استخدام شده است، مدیرعامل از او میخواهد اهداف جدید را تعیین کند و تیمهایی را برای رسیدن به آن هدف تشکیل دهد. او ماههای اول را صرف شناسایی شرکت و کارمندان بخش بازاریابی میکند، او درک دقیقی از روندهای فعلی و نقاط قوت سازمان پیدا میکند. او بعد از سه ماه، اهداف مشخصی را برای گروههای تحت نظارتش تعیین میکند و از آنها میخواهد اهدافشان را مطابق آن اهداف قرار دهند.
رهبری تعاملی: یک رهبر تعاملی کسی است که ازنظر عملکرد، با رهبر آزادیخواه متفاوت است و شبیه رهبری اقدام سریع است. تحت این سبک، مدیر انگیزه را از طریق اقدامات ازقبلمعینشده ایجاد میکند. معمولاً پاداشهای مالی برای موفقیت و اقدامات انضباطی برای عدم موفقیت را انجام میدهد. باوجود این، برخلاف سبک رهبری اقدام سریع، رهبران عملیاتی برای دستیابی به اهداف، روی پاداشها، هدایتها، آموزشها و کارآموزیها تمرکز دارند. اگرچه این نوع رهبری برای سازمانها یا تیمهایی که مأمور دستیابی به اهداف خاص هستند عالی است، اما این بهترین شیوه رهبری برای ایجاد خلاقیت نیست.
برای مثال: یک مدیر شعبه بانکی دو بار در هفته با هریک از اعضا گروه خود دیدار میکند تا برای راههای دستیابی به اهداف ماهانه و فراتر از آنها صحبت کند و به 10 نفر برتر، ازنظر عملکرد، پاداش میدهد.
رهبری بوروکراتیک: رهبران بوروکراتیک مانند رهبران اقتدارگرا هستند، زیرا انتظار دارند اعضای گروهشان دقیقاً مشابه قوانین و رویهها رفتار کنند. در سبک رهبری بوروکراتیک، افراد دارای لیست وظایف مشخصی هستند و مدیر روی آنها تمرکز میکند و نیاز به خلاقیت و همکاری وجود ندارد. این سبک رهبری در صنایع و بخشهای مختلف، نظیر امور مالی، مراقبتهای پزشکی و دولتی، بسیار مؤثر است.
برای مثال: مدیران بخش وسایل نقلیه موتوری دستور میدهند که در یک چارچوب مشخص کار کنند، آنها باید اقدامات بسیاری را برای انجام یک کار بانظم و مطابق قوانین انجام دهند.
کتابهای مرتبط
سبکهای رهبری
95,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
امیرحسین اخوان مفرد, رحمان عابدینزاده نیاسر |
شابک |
9786227239607 |
تعداد صفحه |
163 |
سال انتشار |
1400 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
رقعی |
نوع جلد |
شومیز |