هوش مصنوعی و آیندۀ مدیریت عمومی

احتمال بهبود تصمیم‌گیری‌ها به‌کمک هوش مصنوعی، ارزش مدیریت مناسب را افزایش می‌دهد. البته تصمیم‌گیری تنها وظیفه‌ی مدیریت نیست. مدیریت و به‌طور خاص، کاری که مدیران عامل، مدیران ارشد و سایر مدیران عمومی انجام می‌دهند، می‌تواند علت واقعی وجودی شرکت‌ها و علت کاری را که انجام می‌دهند مشخص کند.
مدیریت عمومی مستلزم تفکر درباره‌ی آینده‌ی شرکت و تلاش برای تحقق این آینده است. این امر شامل تعیین اهداف (نشأت‌گرفته از ترجیحات شخصی ذینفعان مختلف) به‌صورت جامع و یکپارچه است. مدیر همچنین وظیفه‌ی طراحی سیاست‌ها و اجرای عملیات را به‌صورت پایدار دارد. هدف مدیر جذب و توسعه‌ی افراد است، ضمن اینکه باید پاسخگوی نیازهای مختلف ذینفعان نیز باشد. او تلاش می‌کند بین الزامات و محدودیت‌های مختلف، در کوتاه‌مدت و بلندمدت تعادل ایجاد کند.
برخی از مشاغل، مانند حقوق، حسابداری و مشاوره، بیشتر در معرض اثر مخرب (جایگزینی) فناوری هستند. اما مدیریت شامل جنبه‌هایی متفاوت است. مدیریت تنها درباره‌ی مجموعه‌ای از دانش و داده‌های تخصصی نیست، بلکه همچنین درمورد علیت، آزادی، همدلی، مشارکت، ذهنیت کارآفرینانه، فروتنی در یادگیری و احتیاط در قضاوت است؛ ویژگی‌هایی که هوش مصنوعی می‌تواند مکمل آنها باشد، اما بعید است جایگزین آنها شود.
مدیریت در دنیای هوش مصنوعی امری ضروری است. این صراحتاً مشاهده شده که موفقیت بلندمدت بیشتر شرکت‌ها (حتی شرکت‌های با فناوری بالا و استارتاپها) بسته‌به قابلیت‌ تیم مدیریتی آنهاست، که می‌تواند افراد را به مشارکت جذب کرده و از فناوری‌های جدید برای خدمت به مشتریان استفاده کند.
بیشتر شرکت‌های موفق، مدیرعامل و تیم مدیریتی (مدیران عمومی) دارند که تلاش می‌کنند در طولانی‌مدت تأثیری مثبت بر عملکرد شرکت داشته باشند. مدیرعامل و مدیران ارشد به استراتژی سازمان می‌اندیشند؛ درباره‌ی چالش‌های استراتژیک اصلی آن بحث کرده و به هیئت‌مدیره گزارش می‌دهند؛ رهبران آینده‌ی شرکت را استخدام نموده و آموزش می‌دهند؛ افراد را به مشارکت دعوت کرده و توسعه می‌دهند؛ سازمان را بر خدمت به مشتریان و ایجاد ارزش اقتصادی متمرکز می‌کنند؛ و تلاش می‌کنند سازمانی مفید را طراحی و راه‌اندازی کنند.
مدیران ارشد برتر به آینده فکر می‌کنند، پروژه‌های جدید را برعهده می‌گیرند و با اشتیاق و انرژی، به ساختن آینده کمک می‌کنند. آنها مشتاق توسعه‌ی ایده‌های جدید با طرز فکری کارآفرینانه هستند. خلق سازمانی جدید برای خدمت بهتر به مشتریان و کمک به رفع مشکلات افراد، منبع الهام بسیاری از این مدیران است. چنین ویژگی‌هایی در تولید محصولات، خدمات و سازمان‌های جدید که موجب تغییرات مثبت می‌شود، تنها در انسان قابل مشاهده است. بدون وجود اشتیاق انسانی برای کشف، نوآوری، رشد انسانی و تمایل به ایجاد تمایز، غیرممکن است که چیزی جدید و سودمند خلق شود. اینها ویژگی‌های طبیعی مختص مدیران ارشد هستند.
درنهایت، با در نظر گرفتن چالش‌هایی که فناوری‌ برای سازمان‌های بزرگ ایجاد می‌کند، می‌توان بهتر به نقش مدیریت در دنیای هوش مصنوعی پی برد.