نوع دیگری از بنا که تعامل انسان ایرانی با طبیعت پیراموناش را به خوبی نشان میدهد، کبوترخانه است. کبوترخانه در سادهترین تعریف، سازهای برجی شکل برای نگهداری از کبوتران، به منظور بهرهبرداری از کود آنهاست. درست است که این نوع بنا، سازهای اقتصادی به شمار میرود که در چارچوب نظام کشاورزی قابل بررسی و پژوهش است، اما چون نیک بنگریم، پژوهش در زمینهی انسان شناختی بهویژه شناخت فرهنگ بومی، به واسطهی این نوع معماری هم، امکانپذیر است. با چنین رهیافتی، کبوترخانه دیگر یک سازهی سادهی خشتی نیست، بلکه بنایی چند منظوره و چند بُعدی است که در یک نظام کلیتر، روابط و هنجارهای ساختاری مرتبط با محیط جغرافیایی و اقلیمی، اقتصادی و فرهنگی را آشکار میسازد. به دیگر سخن، کبوترخانهها در جوامع پیشاصنعتی، ماندگاری و مقاومت انسانها در برابر خشونتهای طبیعت و هم زیستی و مبادلهی متقابل بین طبیعت و انسان را متجلی میسازند.
توجه به کبوترخانهها، فقط رافع نیازهای پژوهشی و جبرانکنندهی کمبودهای اطلاعاتی نیست؛ چرا که با احیاء و معرفی بهینهی این نوع آثار، میتوان گامهایی برای جذب گردشگران ـ چه طبیعت گرد و چه فرهنگی ـ برداشت. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان میشود که بدانیم امروزه در جهان، شاخهای از گردشگری تحت عنوان گردشگری کشاورزی توسعه یافته که هدف عمدهی آن، جذب شهرنشینانِ خسته از چنبرهی فناوریهای مدرن است. آیا نمیتوان در قالب این نوع گردشگری، از تخریب و ویرانی بیش از پیش کبوترخانهها، جلوگیری نمود؟ البته که شدنی است اما بیگمان، اولین گام، معرفتشناسی همهجانبهی این نوع بناهاست. برای کسب معرفت، نخستین اقدام، مرور پژوهشهای پیشین و آشنایی با ادبیات موضوع است.
کهنترین اشاره به کبوترخانهها در سفرنامهی مکتوب، از آنِ ابن بطوطه است. او در حین توصیف روستای فیلانِ اصفهان، به برجهای کبوتر این منطقه مختصراً اشاره نموده است. پس از وی، سیاحان و مسافران غربی چون کمپفر، گوبینو، لیدی شل و کوست در نوشتههای خویش، اندک اشاراتی به کارکرد و ساختار معماری کبوترخانهها داشتهاند.
از پژوهندگان ایران، مرتضی فرهادی در چارچوب مطالعات فرهنگی، کارکردهای اقتصادی و اجتماعی، کبوترخانهها را ملحوظ نظر قرار داد و کتابی تحت عنوان نگاهی به اهمیت و پیشینهی کبوترخانههای ایران منتشر نمود. فرهادی در این کتاب، کبوترخانهها را از جنبهی مردمشناسی خصوصاً مردمشناسی دانش و فن، مورد بررسی قرار داده است. پس از وی، دو تن از محققان اصفهانی، محمد محمودیان و علی چیتساز، برجهای کبوتر اصفهان را مورد بررسی توصیفی قرار دادند. رهیافت بهکار رفته در این کتاب، تمرکز بر ویژگیهای زیبایی شناختی این بناهاست، تا کارکردهای فرهنگی آنها.
ناگفته نماند پژوهشهایی نیز، در قالب مقالههای تخصصی توسط پژوهندگان اندک شمار، انتشار یافته که جدیدترین آنها نوشتار، سید آیتالله میرزایی است که در آن، از طریق فرآیند اشاعه و درجهی تقریب بین فرهنگی، تاریخ احتمالی بهکارگیری کبوترخانهها گمانهزنی شده است.
چنانکه اشاره شد، هدف از نگهداری کبوتران در این برجهای نسبتاً مرتفع، نه تولید گوشت که استحصال کود بوده است. این نکته آشکارا میان کارکرد کبوترخانههای ایران و برجهای کبوتر کشورهای اروپایی تمایز ایجاد میکند. زیرا در آن کشورها بهویژه انگلستان، از عهد باستان تاکنون، تولید گوشت خصوصاً در ماههای سرد سال در اولویت بوده است، اما در ایران به دلایل فرهنگی و مذهبی صید کبوتران از حرمت خاصی برخوردار بوده است.
مکان استقرار: در مکانیابی کبوترخانهها، سه عامل اساسی: کبوتر، زمین کشاورزی و دسترسی به آب مدخلیت تام داشت. با توجه به این موضوع، کبوترخانهها در کنار آب رودخانه، قنات، چشمه و چاه، در مجاورت زمینهای زراعی ساخته میشدند تا کبوتر برای مصرف آب و دانه مجبور به پرواز طولانی نباشد. در تصویر 12-10 که حاصل دست فلاندن، جهانگرد عصر قاجار است، چهار برج کبوتر درون مزارع و باغات به نقاشی در آمدهاند. این نقاشی، یکی از قدیمترین اسناد تصویری دربارهی کبوترخانههاست (تصویر 12-10). کبوترخانهها، اغلب در دشتهای جلگهای با آب و هوای نسبتاً معتدل از قبیل اصفهان، مبارکه، ورزنه، گلپایگان و نجفآباد دیده میشوند، اما شاید در گذشته در مناطقی چون آذربایجان و یزد نیز ساخته میشدند.
در مورد حق مالکیت این بناها گفتنی است، همهی افراد به استثنای آنانی که متدین به مذهب رسمی کشور نبودند، میتوانستند کبوترخانه بسازند و از کود آن بهرهبرداری نمایند. در این مورد، هیچ گونه شرط و انحصار و امتیازی وجود نداشت و فقط مالیات کود میبایست پرداخت شود.
برجهای کبوتر، عموماً از یک استوانهی داخلی و یک استوانهی خارجی تشکیل شدهاند. البته به ندرت کبوترخانههای مستطیل شکل نیز، احداث میشدند. به منظور استقامت استوانهی خارجی، آن را اندکی متمایل به داخل و مخروطی شکل میساختند که از درون بهوسیلهی، تکیه گاههایی به استوانهی درونی متصل میشد.
نمای داخلی ساختمان، متشکل از دو دیوار متقاطعِ صلیب وار بود که فضای داخلی را به چهار بخش تقسیم مینمود (نقشهی 12-2). در جدار داخلی دیوارها، سوراخهای آشیانه شبیه لانهی زنبور تعبیه میشد که تعداد آنها از 10 هزار فراتر میرفت (تصویر رنگی 12-11) (طرح 12-7). گاهی، درون برخی کبوترخانهها، 25 هزار آشیانه ایجاد میشد که برخاستن هم زمان این تعداد کبوتر، میتوانست ارتعاشات بسیار قوی ایجاد نماید، اما معماران ایرانی، با دانش تجربی خود، اصل تشدیدـ از اصول علم فیزیک ـ را به یاری گرفته و از ناپایدار شدن ساختار بنا در نتیجهی ارتعاشات، جلوگیری نموده بودند.
دوجداره بودن کبوترخانه، خود نوعی عایق محسوب میشده است. به همین دلیل است که کبوترخانهها در تابستان، بسیار خنک بودند و در زمستان فضای گرمی را برای کبوتران مهیا مینمودند. ضمن آنکه بیشتر قسمتهای برجها، خشتی بود جز بخشهای انتهایی که معمولاً از آجر و قطاربندی ساخته میشد. به تجربه ثابت شده که دیوارهای خشتی در تابستان، از ورود گرما و در زمستان از خروج آن، جلوگیری مینمایند.
دور تا دور جدار خارجی برجها، معمولاً شالی صیقلی و سفید رنگ، به عرض 1 تا 5/1 متر ایجاد میشد که مانع از ورود مار و برخی خزندگان دیگر مانند مارمولک به داخل بنا میگردید. افزون بر این، با گذاشتن سرِ بوگرفتهی گرگ یا کفتار، باعث دفع حیوانات دیگر میشدند. این نکته نیز بخشی از دانش تجربی جانورشناسی سازندگان و استفادهکنندگان این برجها را آشکار میسازد.
همهی این تمهیدات و تجربیات، بهکار گرفته میشد تا سالی یک بار فضله (زَغَل) کبوتر جمعآوری گردد. زغل کبوتر، علاوه بر رشد فوقالعادهای که به کشت میبخشید، خربزه را پر آب و شیرین میساخت. ضمن آنکه فواید دیگری هم داشت: سبب نابودی گیاه انگلی و خطرناک جالیز یعنی گل جالیز میشد و از سوی دیگر بیش از هر کودی، خاک مزرعه را پوز (پوک و نرم) مینمود. همهی این فواید و مزایا، باعث شده بود معماران هوشمند ایرانی با کمک گرفتن از دانشهایی چون اقلیمشناسی، جانورشناسی و معماری، سازههای ساده اما چند منظوره، بسازند که به زیبایی، سازش و تعامل با طبیعت را عیان میساخت. اما صد افسوس که در اثر ورود مدرنیسم ـ البته بهتر است بنویسیم شبه مدرنیسم ـ به ایران، استفاده از این نوع سازهها بهتدریج رنگ باخت تا جایی که امروزه، آخرین بقایای کبوترخانهها هم، در حال تخریب و ویرانی هستند. فراموش نکنیم با تخریب هر بنای سنّتی، بخشی از دانش و فرهنگ بومی ما فرو میریزد. بیایید به این توصیهی اخلاقی علاءالدوله سمنانی بیشتر بیاندیشیم، آنجا که گفت:
ترک عمارت و معطل گذاشتن زمین که موجب خراب شدن اسباب خداوندی است که به حکمت آفریده... تا فایدهای به خلق رسد گناه است.برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.
کتابهای مرتبط
مبانی جامعهشناسی فرهنگی
125,000 تومانوزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
نام مولف |
پیمانه عسگری |
شابک |
9786227239676 |
تعداد صفحه |
206 |
سال انتشار |
1400 |
نوبت چاپ |
اول |
قطع کتاب |
وزیری |
نوع جلد |
شومیز |