وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|---|
تعداد صفحه |
250 |
شابک |
9786007127629 |
سال انتشار |
1395 |
قطع کتاب |
رقعی |
نام مولف |
جان ترایب |
نوبت چاپ |
اول |
نوع جلد |
شومیز |
نام مترجم |
جعفر باپیری |
اندیشه های فلسفی در گردشگری
188,000 تومان
درباره کتاب
گردشگری بهعنوان یکی از علوم شناختهشدۀ دنیا در شاخۀ فراغت و سرگرمی معیارهای لازم یک علم را داراست. با اینکه این علم نسبتبه علوم قدیمیتر، شاخهای جدید محسوب میشود توانسته دانش قابلتوجهی را تولید کند. باتوجهبه این گفته، گردشگری نیز مانند سایر علوم، دارای فلسفۀ خاص خود است. اکنون این سؤال مطرح میشود که دانستن فلسفۀ گردشگری چیست؟ چه بخشهایی دارد؟ دانستن آن چه اهمیتی دارد؟ این کتاب در رسیدن به پاسخ این سؤالات، کمک شایانی میکند.
«جان ترایب» فلسفه را اینچنین بیان میکند: «فلسفه یعنی جستجوی حکمت یا دانش، بهویژه دانشی که با واقعیت غایییا عمومیترین علل و اصول چیزها، و ایدهها و ادراک انسانی و دانش آنها، پدیدههای فیزیکی (فلسفۀ طبیعی) و اصول اخلاق (فلسفۀ اخلاق) سر و کار دارد …
کتاب«اندیشههای فلسفی در گردشگری» از چهار بخش و مجموعاً شانزده فصل تشکیل شده است. در فصول مختلف این کتاب، شما با مفاهیم مختلفی از گردشگری آشنا میشوید؛ بهعنوان مثال، در فصل هفتم،ارتباط میان گردشگری و بازاریابی قوا در محیطهای طبیعی و در فصل نهم و دهم،جنبههای متفاوت زیباییشناسی در گردشگری را بررسی میکنید.
بیشک دستهای از مخاطبان این کتاب افراد متخصص و پژوهشگر در حوزۀ گردشگریاند، کسانی که دغدغۀ این علم را بهعنوان عاملی مؤثر در فرهنگ و اقتصاد و… دارند. بهیقین این کتاب برای این افراد میتواند جزو بهترین گزینههای پژوهشی باشد. اما باتوجهبه نوشتار روان این کتاب، بهقطع افرادی که دربارۀمسائل گردشگری و مفاهیم این علمکنجکاو هستند نیز میتوانند بهراحتی از مطالب این کتاب استفاده کنند.
چرا این کتاب
دانستن فلسفه و مفاهیم فلسفی در گردشگری منهای افراد متخصص این حوزه میتواند با مفاهیم پایهای در دسته دانشهای عمومی افراد یک جامعه قرار گیرد. باتوجهبه این مسئله، مطالعه و دانستن آن از زمان فهمیدن این موضوع امری ضروری محسوب میشود. کتاب «اندیشههای فلسفی در گردشگری» با دستهبندیای مرتب،حالت کلی و پیشفرضی را به خوانندهاش ارائه میدهد که قرار است در سفر،ازابتدا تا انتهای آن، با چه چیزی مواجه شود. درواقع، در هر فصل، مانند پیر مرشدی فرد را هدایت میکند.
درباره نویسنده
«جان ترایب»مدارک کارشناسی ارشد و دکتری خود را ازدانشگاه لندن اخذ نموده است. وی به مدت ده سال، سردبیر مجلۀ تحقیقات گردشگری و رئیس انجمن گردشگری در آموزش عالی و نیز رئیس مشترک شورای آموزش سازمان جهانی گردشگری بوده است. شایان توجه است «ترایپ»رهبری پروژههای بزرگ اتحادیۀ اروپا درزمینۀ توسعۀ گردشگری پایداررا نیز برعهده داشته و مقالات علمی را زیادی منتشر نموده است. علاوهبر موارد ذکرشده، اوعضو فرهنگستان علوم اجتماعی و نیزانجمن گردشگری در آموزش عالینیز بوده است
درباره مترجم
دکتر «جعفر باپیري» استادیار گروه گردشگري دانشگاه کردستان است. او دکتري خود را در رشتۀ مدیریت گردشگري از دانشگاه علامهطباطبائی تهران اخذ کرده است. دکترباپیري مترجم و ویراستار بیش از 10 عنوان کتاب در حوزۀ گردشگري است. از دیگر ترجمههایش میتوان به کتاب «راهنماي جامع بازاریابی الکترونیکی در گردشگري» و «مفاهیم کلیدي در مطالعات گردشگري» اشاره کرد. آقاي باپیري کتابهاي «راهنماي برندسازي مقصدهاي گردشگري» و «برندسازي مکان» را نیز ازنظر علمی، ویراستاري کرده است. او همچنین ویراستار و مدیر تدوین کتاب «راهنماي جامع مدیریت فنی دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگري نیز بوده که با همکاري 22 نویسندۀ شاخص تألیف شده و منبع اصلی فراگیران دورههاي مدیریت فنی است. دکتر باپیري در چندین پروژۀ اجرایی در سطح ملی و استانی نیز نقش ایفا کرده است. براي نمونه، ایشان مجري پروژۀ «طرح جامع توسعۀ گردشگري شهرستان اردکان»، سرپرست تیم تحقیق طرح ملی «تدوین ضوابط فنی درجـهبنـدي تأسیسات گردشگري» و عضو اصلی تیم تحقیق «بازنگري در نظام آمـوزشهاي کوتاهمدت گردشگري» بوده است. وي همچنین قریب به 10 سال سابقۀ کار در صنعت تور را دارد. عضویت علیالبدل هیئتمدیرۀ «انجمن علمی گردشگري ایران»، دبیري کارگروه مطالعات بازار «اتاق فکر گردشگري ایران»، عـضویت «بنیاد ملی نخبگان»، و «اهل قلم» از دیگر فعالیتها و دستاوردهاي دکتر باپیري است.
ویدئوی معرفی
بریدههای کتاب
در این امر شکی نیست که در این جهان مادی، پدیدههای غیرمادی (معنوی) زیادی وجود دارند. بهمنظور شروع بحث، با این پرسش شروع میکنیم که آیا ترکیب معنویت بهعنوان یک پدیدۀ غیرمادی و گردشگری بهعنوان یک پدیدۀ مادی امکانپذیر است و یا این ترکیب، تنها در مدینة فاضلة فلاسفه وجود دارد؟ بسیاری از متفکران معتقدند که ترکیب تضادهای دوتایی مانند روشنایی و تاریکی، خوب و بد، و زیبا و زشت جذابیت خاص خود را دارد و وجود یکی در گرو وجود دیگری است و با حضور آن معنا پیدا میکند.
در این صورت، باید از خود پرسید که آیا گردشگری میتواند فرصتی برای تجربة تقوا و لذتی عاری از ضرر باشد؟ و درصورت مثبت بودن پاسخ، آیا تجارب حاصل از این ادغام و پاسخ به آن میتواند هدفمندتلقی شود؟ اگر بله، پیامدهایممکن این تماسهای ژرف چیست؟برای پاسخ به این پرسشها به اجمال درمورد معنویت، سفر و گردشگری، سفرهای آوارهگون (فاقد هدف خاص) و زیارت بحث میکنیم.
مفاهیمی مانند عرفان و معنویت، موضوعات موردعلاقة فیلسوفان هستند. معنویت پدیدهای چندبُعدی با تعریفی بسیار دشوار است. فلسفههای شرقی مانند هندوئیسم، بودائیسم، کنفوسیونیسم و تائوئیسم به مضامینی چون آگاهی، انرژی، خوشبختی و پیوند پویا اشاره میکنند. درحالیکه تفکر اسلامی و یهودی-مسیحی، حقیقت، تسلیم و برتری خداوند یکتا را اساس میدانند. میتوان گفت که این رویکردها تا حدودی از لحاظ مفهومی به یکدیگر نزدیک هستند. معنویت میتواند هم مؤید و هم منکر دنیا و تعلقات آن باشد. درآیین بودایی نمونهای از این دوگانگی رامشاهد میکنیم که هم انسان مادی و هم عزلتپیشه را میستاید. معنویت را میتوان یک فرایند رشد یکپارچه پویا دانست که به ارزشهای غایی، معنا و هدف در زندگی منتهی میشود.
از یک طرف معنویت میتواند رویکردی غیرخداپرستانه اتخاذ کند و تفکر سکولار را در پندار و رفتار و کردار افراد بپذیرد. از طرف دیگر، معنویت میتواند وجود نیرویی متعالی را قبول و به قدرت خدا اذعان کند. در این جاست که دین و مذهب وارد میشود. دین مانند معنویت اصطلاحی جامع است که به مجموعهای از باورها، مناسک و سنن اشاره دارد. هرچند گاهی این دو واژه را بهجای یکدیگر به کار میبرند، ولی دین معمولاً مفهومی "محدود و نهادی" است، درحالیکه معنویت مقولهای "شخصی و ذهنی" است. با این حال، دین میتواند رویکردهای معنوی به خود بگیرد و بیدینان ممکن است عمیقاً درگیر مسائل معنوی شوند. در دنیای معاصر، اصطلاح دین، معنای ضمنی منفی و معنویت، معنای مثبت به خود گرفته است.
گردشگری و معنویت بهنوعی با هم تقابل دارند. گردشگری بهنوعی پدیدهای مادی و معنویت، غیرمادی است، ولی گردشگری هم در مکانهای مذهبی و هم سکولار حضوری فراگیر دارد. باید توجه داشت که بیشتر رویکردهای معنوی کنونی، وجود انرژی و نیروی معنوی در عناصر مادی جهان را تأیید میکنند و تجربة معنویت را از طریق تجارب مادی ممکن میدانند. صاحبنظران گردشگری مانند مککانل و گرابرن، رابطة مستقیم بین مذهب و تقدس را با گردشگری انبوه تأیید و به وجود آن اذعان میکنند. مجموعه مطالعات گردشگری در مکانها یا مقصدهای مقدس با این نتیجه خاتمه یافتهاند که بین رفتار زائران و گردشگران تمایز مشخصی وجود ندارد. البته، کیگان (1991) یک قدم از این فراتر رفته و شباهت بین تجارب گردشگران و زائران را بررسی میکند. وی معتقد است که عدم آشنایی با مکانها و فرهنگهای دیگر، تمام حسهای ما را از طریق احساسات معنوی برمیانگیزد. بمباران محرکهای خارجی متعدد و جدید، موجب میشود تا حسهای ذهنی ما برای پردازش اطلاعات و تجارب جدید و تبدیل آنها به بینشهای معنوی معنادار تحریک شود.
بنابراین، پیامدهای معنوی سفر و بازدید از ابتدا مشخص نیست. به همین شکل، سفر و بازدید شامل سفر مسیرمحور و زیارت مقصدهای مقدس همواره با تجارب معنوی همراه نیست.
چنانچه بتوان اهمیت مقصد را در سفر کاهش داد، خود سفر میتواند به تجربهای معنویی تبدیل شود. عاشقان سرگردانی همواره درحال کشف تجارب فرهنگی هستند. این سفرها غالباً شکل زیارت را دارند. تحرک و جابجایی مداوم تنها راه تجربه مکانهای ناآشنا و (درنتیجه) جستجوی بیوقفة نوجویی و اکتشاف است. این روحیة آوارهپیشگیِ مسافر، ناشی از تمنای وی برای آشنایی با ناشناختههای فیزیکی، ذهنی، عاطفی و معنوی است. این گردشگران معمولاً مسیرهای سخت به (و بین) مکانهای تاریخی، مذهبی و [با ارزشهای] زیباییشناختی را انتخاب میکنند. گردشگران سرگردان به تمایز خود با مرتاضان و عزلتنشینان و جادوگران آیینی اشاره میکنند. آنها نیت جدی برای توبه و تحمل سختی و عذاب ندارند. این گروه غالباً برای لذتِ سفر قدم در راه میگذارند.
این افراد تحت تأثیر علائق خود و تنها بهخاطر لذت و خوشی نهفته در فعالیتها، تصمیم به پیادهروی، کوهپیمایی، خلوتگزینی و استراحت میگیرند. آنها در این سفر، بهدنبال هدف نیستند و تنها به شادی حاصل از سرگردانی فکر میکنند.
شاید هدف مردم از زیارت در دنیای باستان همانند امروز، متنوع و متفاوت بودهاست. مثلاً، یونانیان برای اموری چون شور با خدایان، شرکت در جشنوارهها، قربانی کردن و شفا یافتن سفر میکردند. دلایل سفر زائران میتواند تجویزی، شخصی یا ترکیبی از این دو باشد.
برای مثال در دین اسلام، سفر فیسبیلالله (بهخاطر خداوند)، نوعی فرمان الهی است و به همین خاطر است که اینگونه سفرهای معنوی، هدفمند هستند. در این نوع سفر، افراد (مسلمانان) با دیدن بخشندگی و زیباییهای خلقت، پی به حقیر بودن خود و بزرگی خداوند میبرند، ولی یهودیان، مسیحیان، بودائیان، تائوئیستها و زائران کنفوسیوسی برای تجربة مکان و مسیرهایی سفر میکنند که افراد مقدس از آنجا عبور کرده، در آنجا استراحت نموده، اقامت گزیده، توبه کرده یا معجزههایی انجام دادهاند. بودائیان نیز برای غسل، نشان دادن خضوع، ادای نذر، رهایی و غیره سفر میکنند. بنابراین زائران تحت تأثیر علائق اجتماعی، شخصی یا دینی از مکانهای خاص دیدن میکنند.
باید توجه داشت که اینگونه سفرها خاصیت آموزشی، پرورشی و متحولکننده دارد. به عبارت دیگر، سفر معنوی به همان اندازه که از لحاظ فیزیکی سبب تحرک انسان میشود، ازنظر درونی نیز اثرگذار است. زیرا در اینگونه سفرها، قدم و قلب و ذهن همزمان و به یک میزان درگیر میشوند. در یک تجربة دگرگونکننده، لحظة آمیزش درون و برون، خود و دیگری، ملموس و ناملموس، کهتر و برتر، کالبد و ذهن، عادی و غیرعادی نقطة عطف زندگیمسافر است. این حالت همچون مناسک گذار و مرحلة آستانگی است. یک زائر واقعی در آستانة این تجربه گذار از محیط معمول زندگی جدا شده و خود را در معرض دنیایی جدید و ناشناخته قرار میدهد تا از این طریق، معنویت را تجربه کند. برای وقوع حالت آستانگی، همزمان همة ابعاد اعم از فضایی، ادراکی و عقلانی باید درگیر شوند. در اینجاست که دگرگونی و تحول ممکن میشود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.