بریده‌های کتاب

ساختار بازار ایرانی


«بازار ستون فقرات شهرهاست» شايد اين گفته كمي بيش‌ازحد شاعرانه و استعاري به نظر برسد. اما اين مفهوم از لحاظ ساختاري نيز در معماري بازار، لحاظ شده است. در عكس‌هاي هوايي از بازارهاي سنتي، راستۀ اصلي همچون خطي مستقيم به نظر مي‌رسد و گنبدها كه مربوط به تيمچه‌ها يا چهارسوق‌ها هستند، مانند مهره‌هاي ستون فقرات جلوه مي‌كنند. بازار به‌تنهايي هويت مستقلي دارد، اما هميشه در ساختار معماري‌اش، در كنار فضاهاي عمومي ديگر، به‌صورت يك كامپلكس يا مجموعه‌اي از بناها ساخته مي‌شده است. اين بناهاي عمومي شامل مسجد، آب‌انبار، حمام عمومي و در بسياري از موارد، كاخ حكومتي بود كه هركدام ركن مشخصي از زندگي مردم ازجمله اقتصاد، مذهب، سياست و بهداشت را برعهده داشتند و بازار درعين مستقل بودنش، مانند جزئي از يك كل بزرگ‌تر بود. نمونۀ بي‌نظير اين ساختار را مي‌توان در ميدان نقش‌جهان اصفهان مشاهده كرد. ميداني كه در چهار طرفش، چهار ركن اصلي زندگي و حيات جامعۀ ايراني قرار گرفته به‌طوري‌كه سردر بازار، به‌عنوان فضاي تجارت و وجه اقتصادي زندگي مردم، در شمالي‌ترين بخش آن واقع شده است. در بخش جنوبي ميدان، مسجد جامع عباسي به‌عنوان ركن ديني و معنوي، در قسمت شرقي، مسجد شيخ لطف‌الله، به‌عنوان ركن دانش‌اندوزي و در قسمت غربي ميدان، كاخ عالي‌قاپو به‌عنوان ركن سياسي و حكومتي جامعه ساخته شده‌اند.

نمونۀ قديمي‌تر چنين فضاهايي، مسجد جامع يزد و مسجد جامع اصفهان و بازارهاي اطراف آن‌هاست. مساجد معمولاً به‌واسطۀ دروازه‌هاي متعدد، به چند سمت راه داشتند و هميشه يكي از دروازه‌هاي مساجد، به بازار باز مي‌شد. عده‌اي دليل اين نوع ساختار را امكان خواندن نماز جماعت روزانۀ بازاريان مي‌دانند. از طرف ديگر، بسياري از بازاريان، هنوز هم صبح‌ها براي رفتن به بازار و حجره‌شان از حياط مسجد مي‌گذرند و اين اعتقاد بينشان وجود دارد كه با عبور از حياط مسجد، ازنظر معنوي، براي شروع روز كاري و كسب روزي حلال آماده مي‌شوند و اين كار موجب رونق كسب‌وكارشان مي‌شود.

بازارها در هر منطقه باتوجه‌به اقليم و آب‌وهوا، ساختار متفاوتي دارند. اما بخشي از عناصر آن‌ كه در ادامه مي‌آيد در اكثر بازارها مشترك است:

  1. سردر يا جلودار

ورودي اصلي بازار سنتي با سردر مشخص مي‌شود كه معمولاً طاق بزرگ‌تري از بقيۀ فضاها دارد و روي آن را با كاشي‌كاري و گچ‌بري‌هاي ظريف تزئين مي‌كردند. گرچه سردر بيشتر جنبۀ تزئيني دارد، اما درعين‌حال به‌منزلۀ جداسازي فضاي بيرون و درون بازار عمل مي‌كند. فضاي سردر با پلكان يا رمپ به راستۀ اصلي بازار كه كمي پايين‌تر از سطح بيروني بازار قرار داشت مي‌رسيد. معماري سردرها در بازارهاي مختلف و كاربري آن‌ها متفاوت بود. مثلاً سردر قيصريۀ بازار اصفهان در گذشته، سه طبقه بود كه طبقۀ سوم كاربري نقاره‌خانه داشت و به‌وسيلۀ آن، اوقات مختلف روز را به مردم اطراف اعلام مي‌كردند.

  1. ميدان

معمولاً در جلوي سردر اصلي بازار، فضاي خالي بزرگي وجود دارد كه به آن ميدان مي‌گويند. گاهي مثل بازار اصفهان، راستۀ بازار، دو ميدان بزرگ اصلي شهر را به هم متصل مي‌كند، به‌طوري‌كه ميدان نقش‌جهان در يك طرف و سبزه‌ميدان در طرف ديگر راسته قرار گرفته است. معمولاً ميداني كه نزديك به مسجد و اماكن عمومي شهر بود، اهميت بيشتري داشت، مثل سردر قيصريه و ميدان نقش‌جهان در اصفهان. ميدان‌ها فضايي بود كه رويدادهاي مهم مذهبي و فرهنگي در آن‌ها برگزار مي‌شد. از مهم‌ترين اين رويدادها مي‌توان دسته‌هاي عزاداري محرم، تعزيه‌خواني (سبزه‌ميدان تهران)، و نخل‌گرداني (ميدان امير چخماق يزد) را نام برد.

  1. راستۀاصلي

ساختار بازارهاي ايراني خطي است و بازارها نزديك به مهم‌ترين دروازه يا معبر شهر ساخته مي‌شوند. در گذشته، هستۀ اصلي بازارها نزديك دروازۀ اصلي شهر شكل مي‌گرفت، به اين دليل كه تاجر كه تنها براي كار دادوستد به شهر آمده بود، مجبور نباشد وارد شهر شود و درعين‌حال شهروندان، لزومي به وارد شدن عدۀ زيادي افراد غريبه به مركز شهر نمي‌ديدند. چنين ساختاري هنوز هم در ارگ‌هاي به‌جامانده از قرون گذشته، مانند ارگ بم يا ارگ راين در استان كرمان، وجود دارد. در راستۀ اصلي، صنف‌هاي بازار به‌ترتيب، يكي پس از ديگري قرار مي‌گيرد، به‌طوري‌كه به‌عنوان مثال از بازار كفش‌فروشان به بازار مسگران، سپس به بازار طلافروشان مي‌رسيم.

  1. راستۀفرعي

در شهرهاي بزرگ، علاوه‌بر راستۀ اصلي، راسته‌هاي فرعي هم وجود دارد كه به‌صورت موازي يا عمود بر راستۀ اصلي ساخته شده است. در چنين وضعيتي، هر صنف در راستۀ فرعي خود قرار مي‌گيرد و به اين ترتيب، براي يافتن صنف‌هاي مختلف بايد به راستۀ فرعي آن صنف رفت. راسته‌هاي فرعي نسبت‌به راسته‌هاي اصلي خلوت‌ترند و دادوستد در آن‌ها به‌نسبت كمتر از راسته‌هاي اصلي است.

  1. چهارسوق

به‌جايي كه راسته‌هاي بازار متقاطع مي‌شدند و شكل چهارراه را تشكيل مي‌دادند، چهارسوق يا چهارسو گفته مي‌شود. در بيشتر بازارها اگر كسي در مركز چهارسوق (سوق در عربی به‌معنای بازار) قرار بگيرد، مي‌تواند در چهار طرف خود، چهار صنف مختلف بازار را ببیند. به همين دليل، به آن چهاربازار هم مي‌گويند. طرح چهارسوق‌ها معمولاً چليپايي است كه به آن چهارسو هم گفته مي‌شود. طرح‌هاي چليپايي در معماري ايران، علاوه‌بر كاربري معمول خود كه نقش اتصال بين چهار مسير مختلف را داشت، از نظر نمادشناسي، نماد چهار جهت اصلي يا چهار عنصر طبيعت نيز هستند. چهارسوق‌ها سقفي گنبدي‌شكل داشته و معمولاً نفيس‌ترين جاي بازارند و با گچ‌بري‌ها، كاشي‌كاري‌ها و نقاشي‌هاي متعدد و زيبا تزئين شده‌اند. اين مكان‌ها محل حضور روزانۀ جارچي‌ها، نشست‌هاي شبانۀ داروغه‌ها و گاه به كيفر رساندن تبه‌كاران بوده است. البته به هر تقاطعي در بازار، چهارسو يا چهارسوق گفته نمي‌شد، بلكه تنها به فضاهايي كه ازنظر موقعيت اقتصادي و شهري مهم بودند چهارسو مي گفتند.

  1. حجره

دكان كه نام ديگرش حجره يا حانوت است كوچك‌ترين و مهم‌ترين واحد بازارهاي سنتي است. حجره، واژه‌اي عربي به‌معني اتاق است و درمورد اتاق‌هاي كاروانسراها هم به كار مي‌رود. در لغت‌نامۀ دهخدا، دكان از ريشۀ دكا، زمين هموار و گسترده معني شده است. حجره‌ها در دو سوي راسته‌هاي بازار به‌صورت خطي چيده شده‌ و هويت بازار را تشكيل مي‌دهند. يكي از تفاوت‌هاي مهم حجره و مغازه در مركزخريد‌هاي مدرن، اين است كه فضاي حجره تنها براي ارائۀ كالا نيست، بلكه در مواردي كالا در همان فضا توليد مي‌شود و به‌نوعي از توليد به مصرف عرضه مي‌شود. وسعت حجره‌ها براساس كاربري و تمول صاحب حجره متفاوت بوده و در مواردي فضايي در پشت حجره به نام صندوق‌خانه وجود داشت كه با ديواري از فضاي اصلي جدا مي‌شد. اين فضا براي خواندن نماز، استراحت كوتاه و يا انبار كردن مقداري از كالاها استفاده مي‌شده است.

نحوۀ قرار گرفتن حجره‌ها براساس نوع كالا متفاوت است. معمولاً حجره‌هايي كه نياز به حمل‌ونقل بارهاي سنگين‌تري داشتند به درب اصلي نزديك‌تر و حجره‌هاي نزديك به اماكن عمومي مثل مسجد، متعلق به بازاريان متمول‌تر بودند.

  1. سرا

در بازارهاي ايراني، به فاصلۀ هر چند حجره، دالاني باريك وجود دارد كه به حياطي ختم مي‌شود و دورتادور اين حياط، حجره‌ها قرار گرفته است. به اين حياط، سرا يا خان گفته مي‌شود كه بيشتر شبيه كاروانسراست. اما كاركرد آن مشابه كاروانسرا نیست، بلكه به‌عبارتي تجارت‌خانه‌ها و انبارها در اين فضا قرار داشته‌اند و مانند كاروانسرا، حيوانات بزرگ را براي خالي كردن بار به اين مكان نمي‌آوردند. سراها به‌دليل رفت‌وآمد كمتر نسبت‌به جاهاي ديگر بازار، معمولاً معماري خاصي ندارند و بسته‌به ذوق صاحبان حجره‌ها و معماران با پلان‌هاي چهارگوش و مهتابي‌ها تزئين مي‌شدند.

  1. تيمچه

به كاروانسراهاي كوچك سرپوشيده‌اي كه معمولاً حجره‌هايي از يك صنف را در خود جاي مي‌دهد، «تيمچه» مي‌گويند. تيمچه از دو كلمۀ تيم به معني كاروانسرا و چه كه پسوند تصغير است، تشكيل شده است. البته تيمچه‌ها هم كاربري كاروانسراها را نداشتند و تفاوت عمدۀ تيمچه و سرا در رفت‌وآمد بيشتر به تيمچه و تزئينات بيشتر سقف، ديوارها و حجره‌هاست. برای ادامه، به کتاب مراجعه کنید.

نویسندگان و مولفان مرتبط

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *