بریده‌های کتاب

تشخیص فرصت‌های کار آفرینانه

بخشی از کتاب استراتژی شناسایی فرصت در کارآفرینی

اهمیت تشخیص فرصت‌های کارآفرینانه به‌عنوان یکی از عناصر حیاتی رفتار کارآفرینانه و همچنین به‌عنوان یکی از مفاهیم محوری تعریف کارآفرینی، در بسیاری از تحقیقات حوزه کارآفرینی ذکرشده است و از آن به‌عنوان قلب کارآفرینی نام می‌برد. تشخیص فرصت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین توانایی‌های کارآفرینان موفق شناخته‌شده است. تشخیص فرصت عبارت است از فرآیندی که به‌وسیله آن امکان ایجاد یک کسب‌وکار، محصول یا خدمت جدید و سودآور برای فرد فراهم می‌شود. ساراسواتی و همکارانش (2003)، در تقسیم‌بندی که از فرصت‌ها انجام دادند تشخیص فرصت را این‌گونه تعریف نموده‌اند: اگر هر دو طرف عرضه و تقاضا مشخص باشند، در این صورت فرصت جمع‌کردن آن‌ها در کنار هم باید «تشخیص داده‌شده» و بین عرضه و تقاضا هماهنگی به وجود آورد. این‌گونه فرصت‌ها را هم می‌توان از طریق بنگاه موجود و هم از طریق راه‌اندازی بنگاه جدید بهره‌برداری نمود. در زمینه این‌گونه فرصت‌ها می‌توان به‌عنوان نمونه به معاملات و اعطای نمایندگی اشاره نمود. کوربت (2007)، تشخیص فرصت را به‌عنوان توانایی شناخت یک ایده خوب و انتقال آن به کسب‌وکار به‌گونه‌ای که ارزش‌افزوده و درآمد تولید کند، تعریف کرده است. بارون و شین (2005)، تشخیص فرصت را فرآیندی دانسته‌اند که طی آن اشخاص به این نتیجه می‌رسند که توان بالقوه‌ای برای خلق چیز جدیدی دارند که ظرفیت ایجاد ارزش اقتصادی را نیز دارند. همچنین از دیدگاه گوندری و کیکول (2006)، تشخیص فرصت فرآیندی است که از طریق آن کارآفرینان ایده‌های جدیدی که منجر به فرصت‌های کسب‌وکار می‌شود را جستجو کرده، در دست گرفته و پالایش می‌کنند. کشف و شناسایی فرصت تنها به یافتن محصولات ارزشمند محدود نشده، بلکه شناسایی بازار، مواد تولیدی، روش‌های تولید و روش‌های سازمان‌دهی جدید را نیز دربرمی‌گیرد که این حوزه‌ها به دانش گسترده‌ای نیاز داشته که اغلب در اختیار یک فرد نیست. پوکاها (2010)، تشخیص فرصت‌های کارآفرینانه را متشکل از ابعادی چون پویش رقابتی که در رابطه با جمع‌آوری و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات می‌باشد؛ جستجوی پیشگام فرصت از ارزش‌های آینده که در رابطه با تصویری خلاصه از آینده می‌باشد و ایجاد راهکار نوآورانه خلق فرصت  که در ارتباط با فعالیت‌های مختلف اقتصادی است می‌داند. این تقسیم‌بندی ازآنجایی‌که ابعادی جدید و کاربردی را در مورد تشخیص فرصت معرفی نموده، مورداستفاده عده زیادی از پژوهشگران قرارگرفته و ازاین‌رو در پژوهش حاضر نیز جهت سنجش سازه تشخیص فرصت از آن استفاده‌شده است. محققان بسیاری به موضوع تشخیص فرصت و بهره‌برداری از فرصت‌ها در مراحل اولیه ایجاد و استقرار یک کسب‌وکار جدید تأکید نموده و آن را مهم تلقی کرده‌اند. فرصت‌های جدید، عناصر اساسی و لازم برای شکل‌گیری فعالیت‌های کارآفرینانه محسوب می‌شوند و بدون فرصت، ایجاد یک سازمان برای تحقق اهداف کارآفرینانه، کاری عبث و بیهوده است. آنچه در ادبیات کارآفرینی «تشخیص فرصت» نامیده می‌شود، شامل سه مرحله متفاوت است:

  • احساس یا درک نیازهای بازار و یا منابع استفاده‌نشده؛
  • تشخیص یا کشف یک «تناسب» بین نیازهای بازارهای خاص و منابع ویژه؛
  • ایجاد و خلق یک «تناسب» جدید بین نیازها و منابعی که تاکنون در شکل دادن مفهوم یک کسب‌وکار، از هم جدا بوده‌اند.

این فرآیندها به ترتیب شامل ادراک، کشف و خلق بوده و نشان‌دهنده تشخیص هستند. تعاریف دیگری نیز از سایر محققین در رابطه با تشخیص فرصت‌های کارآفرینانه ارائه‌شده است که در جدول (5-3) به آن‌ها اشاره‌شده است:

جدول 5-3- تعاریف تشخیص فرصت از دیدگاه سایر محققین

نویسندگان

تعاریف ارائه‌شده در رابطه با فرصت

Singh (2000)

تشخیص فرصت یک فرآیند است که می‌تواند قبل و بعد از تأسیس شرکت و در سراسر چرخه عمر شرکت رخ دهد.

Shane (2003)

تشخیص فرصت، پدیده‌ای ذهنی است چراکه توسط فرآیند شناختی افراد صورت می‌گیرد.

Ozgan (2003)

تشخیص فرصت، به معنای درک یک فرصت و خلق یک سازمان برای تعقیب این فرصت می‌باشد.

Lumpkin & Lichtenstein (2005)

تشخیص فرصت به‌عنوان یکی از عناصر اساسی کارآفرینی عبارت است از توانایی تشخیص ایده خوب و تبدیل آن به یک مفهوم تجاری که ارزش و بازده اقتصادی را به همراه دارد.

Sarasvathy et al (2005)

امکان تصحیح خطاها در سیستم و ایجاد روش‌های جدید دستیابی به اهداف.

Baron & Ensley (2006)

تشخیص فرصت به‌وسیله اتصال افراد شبکه‌ها با یکدیگر، با استفاده از چارچوب‌های شناختی مرتبط با فرآیندهای اطلاعات ذهنی، حاصل می‌شود.

Hsieh et al (2007)

کشف فرصت تنها به یافتن محصولات ارزشمند محدود نشده، بلکه شناسایی بازار، مواد تولیدی، روش‌های تولید و روش‌های سازمان‌دهی را نیز در برمی‌گیرد که این حوزه‌ها به دانش گسترده‌ای نیاز داشته که اغلب در اختیار یک فرد نیست.

Urban (2011)

تشخیص فرصت در اولین مرحله کارآفرینی قرار دارد و عبارت است از توانایی درک امکان ایجاد یک کسب‌وکار جدید یا بهبود موقعیت یک کسب‌وکار موجود است که در هر دو مورد، پتانسیل سود جدید وجود داشته باشد.

Rehner & Kaniskas (2012)

تشخیص فرصت، دربرگیرنده بسیاری از نگرش‌های جنبه‌های رفتاری از قبیل ریسک‌پذیری، خلاقیت یا تصویرسازی است که در بین کارآفرینان رایج می‌باشد.

Martiarena (2013)

تشخیص فرصت نشان‌دهنده باورهای شخصی در مورد وجود فرصت‌های کسب‌وکار خوب در بازار در 6 ماه گذشته است.

و درنهایت، چند تعریف ترکیبی برای فرآیندهای مرتبط با فرصت ارائه کرده‌اند که این تعاریف در جدول (5-4) قابل‌مشاهده است.

جدول 5-4- تعاریف ترکیبی ارائه‌شده از فرآیندهای مرتبط با تشخیص فرصت

تعریف ترکیبی

کلمات کلیدی به‌کاررفته در تعریف ترکیبی

فرآیند شناختی، تشخیص یک ایده و تبدیل آن به یک مفهوم تجاری (توسعه فرصت)

فرآیند شناختی (تشخیص، ادراک و شناسایی)، تبدیل ایده

فرآیند بررسی یا هوشیار بودن (بررسی/هوشیاری نسبت به فرصت)

جستجو/پیگیری، هوشیاری

فرآیند شناختی تطبیق عرضه با تقاضا (تطبیق فرصت‌ها)

فرآیند شناختی (تشخیص، ادراک و شناسایی)، تطبیق/تناسب، تقاضا/نیاز بازار، تأمین کردن

ادراک یک نیاز احساس شده (ادراک نیاز)

فرآیند شناختی (تشخیص، ادراک و شناسایی)، تقاضا / نیاز بازار، پیشنهاد‌های خارجی

فرآیند خلاق ایجاد گزینه‌های جدید (ایجاد فرصت)

خلاقیت

موردی خاص از حل مشکل (حل مشکل)

حل مسئله

ادراک امکان‌پذیری برای ایجاد سود در یک کسب‌وکار جدید یا بهبود کسب‌وکار موجود (امکان‌پذیری کسب‌وکار)

فرآیند شناختی (تشخیص، ادراک و شناسایی)، بهبود / تبدیل کسب‌وکار، شکل جدید کسب‌وکار، امکان‌پذیری، سوددهی

فرآیند ساخت اجتماعی در یک پنجره از زمان (ساخت اجتماعی)

فرآیند شناختی (تشخیص، ادراک و شناسایی)، انتخاب، زمان‌بندی، ساخت اجتماعی

کتاب‌های مرتبط

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *