بریده‌های کتاب

تازه‌ واردان آریایی

بخشی از کتاب تاریخ فرهنگ ایران

تازه‌ واردان آریایی

بیاید به ایران قبل از ورود آریایی‌ها نگاهی داشته باشیم. در جنوب غرب ایران، ایلامیان در این عهد اوج اقتدار سیاسی و نظم اجتماعی و پویایی فرهنگی خویش را تجربه می‌کردند.

در دامنه‌های سرسبز رشته‌کوه زاگرس، کوچندگانی چون لولوبی‌ها، گوتیان، هوری‌ها (شمال غرب ایران) و کاسیان به‌دنبال مراتع و چمنزارها برای گله‌های خود دائماً درحال تردد بودند و گهگاه به استقرار موقت می‌پرداختند. در شهرها و روستاهایی که طعم تلخ فروپاشی را نچشیده بودند، کشاورزان، دامداران، تاجران و صنعتگران زیر نظر خوانین و حکام محلی سر در زندگی و دست بر حرفه‌ی خویش داشتند. البته یادمان نرفته است که با آغاز هزارۀ سوم ق.م. به‌دلیل کشمکش قبایل کوهستانی برای چیرگی منطقه‌ای، تعدادی از مراکز جمعیتی و تولیدی- بازرگانی در فلات مرکزی ایران مانند سیلک، قبرستان، اریسمان، گودین، ازبکی و تپه یحیی یا اهمیتشان را از دست دادند یا متروک شدند.

ایران با چنین ترکیب جمعیتی، بار دیگر برای پذیرش اقوام تازه‌وارد مهاجر آغوش گشود. اینان بزرگ‌ترین شاخه از خانوادۀ نژاد سفید بودند که احتمالاً از اواخر هزارۀ سوم و اوایل هزارۀ دوم ق.م. از سرزمین‌های شمالی آسیای مرکزی و آسیای شمال غربی و دشت‌های اوراسی به‌سمت جنوب مهاجرت کردند و در سرزمین‌هایی که در دوره‌های بعد، ایران، هند و اروپا خوانده شد مسکن گزیدند. کلمۀ «آریا» در اصل به‌معنای نجیب و شریف یا آزاده است. از ریگ ودا (کتاب مقدس آریاییان هند) و اوستا (کتاب مقدس آریایی‌های ایران) معلوم می‌شود که نیاکان اقوام هندی و ایرانی روزگاری با یکدیگر در سرزمینی واحد می‌زیسته‌اند. این جایگاه که در اوستایی با نام آئیریانم- وَئجو نیز خوانده شده به‌معنای سرزمین آریاییان است.

برخی پژوهندگان خاستگاه اولیۀ آریاییان را میان شمال غربی قرقیز و جنوب کوه‌های اورال می‌دانند. حاکم شدن سرما در سرزمین اصلی و یا هجوم اقوام دیگر دلیل اصلی این مهاجرت فرض شده است. فرضیۀ سرد شدن هوا با توصیفی که از این سرزمین در وندیداد وجود دارد منطبق است. در آنجا ده ماه زمستان است و دو ماه تابستان. در چنین شرایط زیستی سخت و بی‌ثبات چه چاره جز مهاجرت به سرزمین‌هایی با آب و هوای مطبوع و مراتع سرسبز همچون ایران؟ بدین سان بود که دوران‌سازترین، متحول‌کننده‌ترین و تأثیرگذارترین مهاجرت تاریخ ایران به وقوع پیوست.

برپایۀ کشف بقایای مادی -به‌ویژه سفال خاکستری- از قبرستان‌های قوم آریایی، مسیر حرکت این مهاجران در ایران را بدین گونه می‌توان ردیابی نمود: صاحبان فرهنگ سفال خاکستری از کرانه‌های شرقی دریای مازندران و از طریق دشت گرگان به داخل فلات ایران رخنه نمودند. اما در این منطقه به دو دسته تقسیم شدند: گروهی به‌سمت دشت قم، کاشان و اصفهان و برخی دیگر به‌سوی شمال غرب ایران گام برداشتند. دربرابر این نظر، انگاره‌ای از گیرشمن قرار دارد. او بر این گمان بود که گروهی کوچنده از سمت غربی دریای مازندران و از طریق قفقاز به سوی جنوب سرازیر شده‌اند. مهاجرت‌های آریاییان معمولاً با قهر و غلبه همراه بود. اینان اقوامی خانه‌بدوش بودند که سوار بر مرکب‌های بادپای خود به این و آن سو هجوم می‌بردند و سرانجام پهنۀ بزرگی از جهان آن روز را زیر سم ستوران و چرخ‌های گردونه‌های خویش گرفتند. درحقیقت همین اسب و گردونه بود که به آنها فرصت داد تا به‌عنوان جنگجویان مزدور در جامعه‌های اقوام آریایی داخل فلات نفوذ بیابند و با ایجاد امنیت در بعضی نواحی تدریجاً قدرت و حکومت آن نواحی را به دست آورند. اسب به آن اندازه برای این کوچندگان و سردارانشان محترم بود که حتی برخی مواقع آن را در گوری کنار قبر سردار متوفی دفن می‌نمودند.

مردم آریایی عناصر طبیعت و عواملی که در زندگی و معیشتشان مؤثر بود، مقدس می‌دانستند. بنابراین کهن‌ترین ایزدانشان نیروها و عناصر موجود در طبیعت بود. خدای آسمان، بالاترین ایزد به شمار می‌رفت و با نام‌های «دیه ئوس» یا «ورونه» خوانده می‌شد. ورونه بیشتر به‌معنای پهنۀ آسمان و گستردگی آن بود که بعدها در ایران اهوره (اهورا) جایگزین آن شد. «میتره» که رابطه‌ای با خورشید داشت، بر چراگاه‌های پهناور فرمان می‌راند و سرچشمه‌ی دادگری و پاسدار پیمان و نگهبان خانه و خانواده بود. زمین یا زم هم نزد این مردمان مقدس پنداشته می‌شد و غالباً آن را با آسمان به صورت زوجی تصور می‌کردند که انسان‌ها و سایر موجودات فرزندان آن دو هستند.

پرستش آتش یکی از کهن‌ترین آیین‌های آریایی بوده است. هندیان باستان آن را «آگنی» و ایرانیان «آتر» می‌نامند. آتر شعله‌ی مقدسی بود که قربانی یا پیشکشی را به آسمان می‌برد و تقدیم ایزدان می‌نمود. برخی گیاهان، رودها و کوه‌ها نیز در پندارهای آریاییان مقدس شمرده می‌شدند. مثلاً «هئومه» در ایران و «سومه» در هند تقدس ویژه‌ای داشت و عصاره‌ی آن را در مناسک آیینی می‌نوشیدند.

در نزد آریاییان ارواح گذشتگان مورد احترام و تقدیس بودند. آنان اعتقاد داشتند که روح باید پس از مرگ به دیگر نیاکان سزاوار پرستش بپیوندد، بدین منظور آداب و رسوم خاصی به جای می‌آورند.

این پندارها و اعمال آیینی و اساطیری به جهان زیستی آریاییان اولیه یعنی معیشتی مبتنی بر رمه‌داری تعلق داشت. شک نیست که پس از ظهور زرتشت و نیز امتزاج این تازه واردان با بومیان فلات ایران برخی از این پنداره‌ها رنگ باختند و بعضی دیگر نقش و کارکرد اولیه خود را از دست دادند و به شکلی دیگرگون متبلور گشتند.

یاد شد که بیشترین ظروف آریایی‌ها، سفال خاکستری بود که از داخل گورهای آنان بدست آمده است. اما یادمان باشد که به‌هرحال در ساخت جامعه‌ی آریاییان اولیه هم نوعی نظام طبقاتی وجود داشت. این موضوع را نوع و ابعاد برخی قبرها و اشیاء نفیس طلایی و نقره‌ای داخل آنها اثبات می‌کند.

از گورستان‌های این تازه واردان کوچرو می‌توان به قیطریه تهران، خوروین کرج، سیلک کاشان، مسجد کبود تبریز، تپه پردیس ورامین، بردبال (ایلام)، شورابه کرمانشاه، شمشیرگاه و صرم قم، املش و آق اولر و مارلیک در گیلان اشاره نمود. آثار به دست آمده از قبرستان پادشاهان مارلیک که در زیبایی و هنر فلزکاری سرآمد همه‌ی آثار همزمان خویش است، اوج پیشرفت هنر اقوام تازه وارد را به نمایش می‌گذارد. این آثار پایه و مقدمه‌ی کارهای هنری دوران تاریخی مانا، ماد و هخامنشی محسوب می‌گردند .

شواهد گوناگون (باستان، زبان و اسطوره شناختی) حاکی از آنست که میان بیگانگان و بومیان ایران از جوانب قومی فرهنگی و زبانی تفاوت چشمگیری وجود داشت و ساکنان محلی در برابر چیرگی بی‌چون و چرای فرهنگ بیگانه واکنش نشان داده بودند. اما از اوایل سده‌ی 9ق.م. فشار بیگانگان در کوهستان‌های زاگرس چنان عرصه را بر بومیان تنگ نمود که آنان یکان یکان آبادی‌ها و شهرهای خویش را از دست دادند. اما این همه‌ی تاریخ نیست. زیرا سرنوشت فقط چند سده‌ی بعد، این حکومت‌های نوبنیاد را با روی دیگر سکه خویش آشنا ساخت. اینان در جنگ با یکدیگر و به‌ویژه با دشمن خونریزی چونان آشور، چنان تحلیل رفتند که با برآمدن آفتاب هخامنشیان، همچون برف قله‌های کوه زاگرس آب شدند و به جریان خروشان رود فرهنگ ایران پیوستند.

کتاب‌های مرتبط

تاریخ فرهنگ ایران

195,000 تومان
وزن 0.7 کیلوگرم
نام مولف

رضا نوری شادمهانی

سال انتشار

1398

نوبت چاپ

شانزدهم

تعداد صفحه

357

شابک

9789642827626

قطع کتاب

وزیری

نوع جلد

شومیز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *